سید مرتضی صباغ جعفری

سید مرتضی صباغ جعفری

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۶ مورد از کل ۶ مورد.
۱.

تحلیل نشانه معناشناسی فرایند انتقال معنا در نظام های گفتمانی خطبه الزّهراء(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 627 تعداد دانلود : 916
در این مقاله با بهره گیری از رویکرد نشانه معناشناسی، به تحلیل فرایند انتقالِ معنا در نظام های نشانه ای خطبه الزّهراء پرداخته ایم. گفتمان این خطبه، در مسیر شکل گیری خود برای تولید معانی «قدرت الهی»، «سرای آخرت و دل بستگی های دنیایی»، «جان کندن»، «چگونگی مردن» و «مرگ»، به ترتیب از نشانه معناهای متفاوتی عبور می کند که به فرایند شکل گیری معنا منجر می شود. نظر به اینکه در روند انتقال معنا، با نظام های نشانه ای مختلفی مواجه هستیم و فرایند شکل گیری معنا، تابع یک نظام نشانه ای خاص در گفتمان خطبه الزّهراء نیست، ه دف جستار پیش رو با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و نظریات نشانه معناشناسی نوین، مشخص کردن نظام های گفتمانی حاکم بر گفتمان و بررسی شرایط انتقال معنا، چه از لحاظ صورت و چه از لحاظ معناست. پرسش اصلی مقاله این است که عملیات انتقال معنا از یک نظام نشانه ای به دیگر نظام های نشانه ای در یک خطبه، چگونه و براساس کدام کارکردها صورت می پذیرد؟ به عبارتی، فرایند استحاله معنا در گفتمان، تحت چه شرایطی نمود پیدا می کند؟ فرض نگارندگان، بر این است که فرایند استحاله معنا در گفتمانِ خطبه، تابع فرایندهای شَوِشی و مسائل عاطفی است که تکانه های معنایی و گسست های گفتمانی، به تقویت این فرایندها منجر می شود. مهم ترین دستاورد پژوهش حاضر، این است که فرایند استحاله معنا در انتقال از حضور استعلایی خداوند در ابتدای گفتمان، به حضور ناموزون و فناپذیر انسان در پایان گفتمان براساس کارکرد شَوِشی رخدادی گفتمان که شریک گفتمانی را با دو نوع حضور متفاوت مواجه می کند، رخ می دهد.
۲.

سردیةُ لغةِ الآخَرِ المماثلِ الجسدیةِ في الأبیاتِ القصصیةِ لعُمَرِ بن أبي ربیعة(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: السردیات لغه الجسد الآخر المماثل الغزل القصصی عُمَرِ بن أبی ربیعه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 744 تعداد دانلود : 306
عمر بن أبی ربیعه هو الشاعر الإسلامی والأموی الشهیر الذی تناوَل الغزل غرضاً مستقلاً قائماً بنفسه ودیوانُه کلُّه فی الغزل یحکی ما وقع بین عُمر وحبیباته. ومِن الطبیعی أخذت الهیئه الجسدیه للعاشق والمعشوق مداها فی الفضاء الشعری لدیه. وللجسد أهمیه بالغه فی اللغه وخاصه فی الشعر الغزلی الغنائی وهذه الدراسهُ تَتناولُ مَظاهرَ وصفِ جَسد المُحِبّ والمُحَبّ وخاصّه جسد المرأه الّتی تتجلّی کالآخر المماثل خلال غزل عمر بن أبی ربیعه وتبحث عن الأسالیب الّتی استعملها الشاعر لتوصیف جوارحهما مِن الصیغ اللّفظیه کالصفات والأفعال والصّور البلاغیه؛ کما تُلمُّ الدراسه بسردیه لغه الآخر المماثل الجسدیه بوصفه علامهٌ تواصلیهٌ وتعبیرٌ معتمَدٌ علی لسان الحالِ بدلَ الکلمه. یجری البحثُ علی النهج التوصیفی والتحلیلیّ بالاعتماد علی نظریات السرد مَدعوماً بالإحصاء الذی سلّط الضوء علی جانب دراسه لغه الجسد فی شعر الشاعر وعیَّن عدد الدلالات المختلفه لأعضاء الجسد من حیث کونها توصیفیه أو تراسلیه. تدلّ نتیجه البحث علی أنّ أکثر ما وصفها الشاعر من الجسد یختصّ بجسم المعشوق ومُعجَمُهُ الجسدیّ النّسوی مُستمدّ مِن التّراث العربی الشّعری وصوره لا تکاد تخرج عن دائره المخزون البیانی العربیّ. ولِجَسدِ الآخر المماثل دلالاتٌ عاطفیهٌ ورُموزٌ عُرفیهٌ تَتجلَّی فِی بَعض حرکات أعضاء ذلک الجسدِ وإیماءاتها، وفیما یتعلّق بالجسد من أثواب وزینه، ونصل أخیراً إلی أنّ الجسد شارک ک بُؤره دلالیهٍ وخِطابیه حمل مُستویات وَعی الشاعر ولاوَعیه ضمن لغه الشاعر الغزلیه.
۳.

تحلیل بُعد عاطفی نظام گفتمانی داستان حضرت آدم (ع) با تکیه بر فرآیندهای عاطفی- معنایی

تعداد بازدید : 800 تعداد دانلود : 828
خداوند متعال برای هدایت بشر از شیوه های مختلفی بهره جسته است. یکی از این شیوه ها، بیان سرگذشت پیامبران در قالب داستان های قرآن است. داستان حضرت آدم(ع) از جمله داستان های کوتاه قرآنی است که خداوند به زیبایی و با بیانی شیوا در سوره های مختلف آن را به تصویر کشیده است. نشانه معناشناسیِ گفتمان فرآیندی جهت مند است که در آن نشانه ها با توجه به هستی خود از موقعیتی ویژه برخوردار می شوند همین امر نشانه ها را عاطفی، فرهنگی و حسی _ادراکی می سازد و در نهایت مجموعه این عناصر در فضای گفتمان، فرآیند انتقال معنا را فراهم می سازند. این مقاله با بهره گیری از رویکرد نشانه_معناشناسی، و با روش توصیفی_تحلیلی به بررسی و تطبیق بُعد عاطفی در نظام های نشانه ای آیات مربوط به داستان حضرت آدم (ع) و چگونگی شکل گیری فرآیند گفتمان عاطفی پرداخته است. هدف پژوهش حاضر دریافت معنا در سطوح متفاوت گفتمان عاطفی و تعامل میان ابعاد حسی_ادراکی و عاطفی است. درنتیجه؛ تحلیل نشانه_معناشناسی گفتمان عاطفی آیات داستان حضرت آدم(ع) نشان می دهد که مهم ترین سازوکارهای عاطفی که در نشانه های این داستان به چشم می خورد افعال مؤثر، آهنگ و نمود، صحنه های عاطفی یا صحنه پردازی عاطفی و کنش زایی است. تعامل میان افعال مؤثر در گفتمان این داستان راه را برای ایجاد فضای عاطفی یا تولید بار عاطفی فراهم می سازد در نتیجه شاهد شکل گیری فضای عاطفی اندوه، تأسف، تمرد و اغوا هستیم. همچنین کوبش موسیقیایی که در این گفتمان با آن مواجه هستیم در جسم شوش گر احساس سنگینی و اندوه را به وجود می آورد و در نتیجه همین احساس است که فضای عاطفی افسوس را بر گفتمان حاکم می سازد.
۴.

علم الدلاله البنیوی لکلمه "الرساله" فی القرآن الکریم بناءً على البحث الموضوعی

کلید واژه ها: لقرآن الکریم الرساله علم الدلاله البنیوی البحث الموضوعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 594 تعداد دانلود : 445
یمثل علم الدلاله الدراسه العلمیه للمعنى. یعنى هذا العلم بدراسه الوحدات اللغویه بناءً على الدلاله المفاهیمیه، أی العلاقات التلاؤمیه أو الترکیبیه والعلاقات الاستبدالیه فی اللغه نفسها. وتخضع هذه الوحدات للدراسه أیضًا وفقًا لدلالتها المصداقیه. علم الدلاله البنیوی هو نوع من أنواع علم الدلاله، وهو یولی الاهتمام لکل من المعانی داخل اللغه والمعانی خارج اللغه کذلک؛ وبناءً على ذلک، تم استخدام هذا النوع من علم الدلاله فی دراسه مفهوم الرساله فی آیات القرآن الکریم. کما تمت الاستعانه بمنهج البحث الموضوعی فی القرآن الکریم من أجل الدراسه المنهجیه للمفاهیم، حیث تتم فی هذا المنهج دراسه المفاهیم القرآنیه بالنظر إلى العلاقات الدلالیه فی الآیات، کما یمکن کذلک فحص الارتباط بین المفاهیم والعالم خارج اللغه بأخذ السیاقات القرآنیه بعین الاعتبار. تکرر استعمال کلمه «الرساله» بشکل کبیر فی آیات القرآن الکریم. وحسب جذر هذه الکلمه وهو "رَسَلَ"، فإن کلمات "الرسالات" و "الرسول" و "الرُّسُل" و "المُرسَل" و "المرسلین" تتسم کذلک بالموضوعیه. بالنظر إلى مکانه استخدام کلمه "الرساله" و "الرسول" وبدراسه الکلمات ذات العلاقه الترکیبیه ، فإن الرساله هی حقیقه إلهیه تشتمل على جمیع الجوانب المتعلقه بالحیاه الاجتماعیه للإنسان والحیاه التکوینیه للکائنات. وقد لاحظنا فی هذا البحث أن العلاقه الترکیبیه أو التلاؤمیه لکلمه الرساله والرسول کانت مع کلمات "الله" و "الرب" وضمیر "الهاء" المتصل أکثر من غیرها، وفی معظم الحالات کان مرجعها کلمه "الله"ونلاحظ کذلک أن کلمتی « الرساله » و « الرسول » ترتبطان بعلاقه تلاؤمیه ترکیبیه مع کلمات مثل « الأمه »، «الناس » وضمائر« هم » و « کم ». کما أن عبارات مثل «فیکم»، «أنفسکم»، «أنفسهم»، «منکم» و «منهم» ترتبط بعلاقه تلاؤمیه.
۵.

أسالیب النداء ب "یا" فی خُطب نهج البلاغه (دراسه نحویّه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: أسلوب الندا المنادی حرف النداء یا نهج البلاغه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 681 تعداد دانلود : 420
إنّ أهمیّه النداء تکمن فی الدور الذی یؤدّیه فی التواصل والتقارب والتفاهم بین المخاطِب والمخاطَب، وإذا کان معلوماً أنّ التواصل لا یتمّ إلّا استناداً إلى تخاطب، فإنّ النداء أحد أسالیب هذا التخاطب. ویتکوّن هذا الأسلوب من جزأین أساسیّین، وهما حرف النداء والمنادی. یهدف هذا البحث إلی دراسه شامله لحرف نداء "یا" فی خُطب نهج البلاغه ، فدرس مجیء هذه الحرف، وأنماط استعمالها، وعرض تحلیل أسلوب النداء نحویّاً وأسلوبیّاً مستعیناً ببحوث النحویّین والبلاغیّین، وذلک عبر استقصاء الأمثله التی تدخل فی هذا الإطار، والاعتماد علی المنهج الوصفیّ – التحلیلیّ - الإحصائیّ الذی تطرّق من خلاله إلی استخراج المبادئ النظریّه للبحث ثمّ تطبیقها علی الشواهد التی تمّ استخراجها من الخطب. وکشف البحث عن تواتر أداه واحده وهی "یا"، إضافه إلی الکشف عن تنوُّع فی التراکیب بین المُنادی المضاف والعلم المفرد والنکره المقصوده علی الترتیِب. وکثیراً ما یجیء النداء فی الخطب مع "أیّها". واستعملت هذه الحرف حسب غرضها، فمنها ما جاءت للاستغاثه أو التعجُّب، وأنّ حذف حرف النداء ورد فی مواضع کثیره من الخطب.
۶.

بررسی شیوه های تبادل معنا در جملات قصار نهج البلاغه بر مبنای رویکرد نقش گرای نظام مند هلیدی (2014)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نهج البلاغه جملات قصار دستورنقش گرای نظام مند ساخت وجهی نقش های گفتاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 589 تعداد دانلود : 855
نظریه نقش گرای نظام مند هلیدی یکی از معروف ترین نظریات زبانی است که از آن در تحلیل انواع متن به ویژه با هدف بررسی نقش های مختلف زبانی استفاده می شود. هلیدی معتقد است، که اصلی ترین هدف زبان، انتقال معناست؛ به همین منظور گویشوران برای تبادل معنا، متن را می سازند. یعنی چیزی که در تعامل مهم است، انتقال معناست نه صورت های زبانی. بر اساس این رویکرد، ساختار زبان متأثر از نقش هایی است که زبان در بافت ارتباطی و در جهان خارج به عهده دارد و این تأثیر به شکل سه فرانقش تجلی می یابد: فرانقش بازنمودی، فرانقش متنی و فرانقش بینافردی. از آنجا که تأکید فرانقش بینافردی بر شیوه تبادل معنا بین گوینده و مخاطب استوار می باشد، کاربست آن در تحلیل متون دینی ضمن ایجاد درک بهتر از چنین متونی، می تواند مبنای مناسبی برای سنجش قابلیت تعمیم این نظریه نیز فراهم سازد. از این روی، نگارندگان در پژوهش حاضر، با روشی توصیفی-تحلیلی به بررسیشیوه تبادل معنا در جملات قصار نهج البلاغه بر پایه دستور نقش گرای نظام مند هلیدی و به طور خاص فرانقش بینافردی می پردازد. هدف اصلی، آزمودن نظریه مذکور و قابلیّت تعمیم آن در حیطه داده های پیکره، تعیین ساز و کارهای به کار رفته در جملات قصار برای بازنمایی مقوله وجه نمایی می باشد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان