عباس عبداللهی

عباس عبداللهی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۴ مورد از کل ۲۴ مورد.
۲۱.

نقش تعدیل گری مدت سکونت در رابطه دلبستگی مکان با سلامت روانی و بهزیستی اجتماعی در زنان ساکن شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بهزیستی اجتماعی سلامت روانی دلبستگی مکان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷ تعداد دانلود : ۱۰۱
مقدمه: دلبستگی مکان، به پیوند عاطفی میان فرد و مکان اطلاق می شود. این مفهوم تجارب زندگی افراد را در سه حوزه ی عاطفی، شناختی و رفتاری به میزان قابل توجهی تحت تاثر قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیلگری مدت سکونت در رابطه دلبستگی مکان با سلامت روانی و بهزیستی اجتماعی در زنان ساکن شهر تهران انجام شد.  روش: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بوده و نمونه آن متشکل از 241 زن ساکن شهر تهران بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس دلبستگی مکان صفاری نیا (1390)، مقیاس سلامت روانی بشارت (1388) و مقیاس بهزیستی اجتماعی کیز (1998) بود. به منظور بررسی فرضیه های تحقیق، روش مدل معادلات ساختاری، نرم افزارهای SPSS20 و SmartPLS3 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد میان دلبستگی مکان با سلامت روان و نیز میان دلبستگی مکان و بهزیستی اجتماعی رابطه مثبت معنادار برقرار است. گرچه میان مدت سکونت و دلبستگی مکان رابطه معنادار مثبت وجود دارد، مدت سکونت نمی تواند در رابطه میان دلبستگی مکان با سلامت روان و بهزیستی اجتماعی نقش تعدیلگری ایفا کند. نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان گفت دلبستگی مکان، در افزایش سلامت روان و بهزیستی اجتماعی زنان نقش قابل توجهی دارد.
۲۲.

نقش میانجی سلامت روان در رابطه با خستگی ذهنی و خود فریبی با تمایل به طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمایل به طلاق خستگی ذهنی خودفریبی سلامت روان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵ تعداد دانلود : ۶۴
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی سلامت روان در رابطه خستگی ذهنی و خودفریبی با تمایل به طلاق بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان متأهل شهر کرمان در سال تحصیلی 1400-1399 بود که از بین آن ها تعداد 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس و داوطلبانه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تمایل به طلاق (TDS) روزلت و همکاران (1986)، مقیاس دلزدگی زناشویی (CBM) پاینز (1996)، مقیاس سلامت روان (MHI-28) بشارت (1388) و مقیاس خودفریبی (SDQ-12) سیرونت و همکاران (2019) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل از برازش خوبی برخوردار بوده و بین خودفریبی، خستگی ذهنی و سلامت روان با تمایل به طلاق رابطه معنی دار وجود دارد (05/>P) و علاوه بر این مشخص شد که خستگی ذهنی و خودفریبی با میانجیگری سلامت روان اثر غیرمستقیم منفی و معنی داری (01/>P) بر تمایل به طلاق دانشجویان متأهل دارد. بر اساس این یافته های می توان نتیجه گرفت که خودفریبی و خستگی ذهنی به شیوه های مستقیم و غیرمستقیم، تمایل به طلاق را در دانشجویان متأهل تحت تأثیر قرار می دهند و نقش اساسی در تمایل به طلاق ایفا می کنند.
۲۳.

رابطه سبک های دلبستگی با رفتار پر خطر جنسی: بررسی نقش تعدیل گری ترتیب تولد و سابقه سوء استفاده جنسی در دوران کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سبک های دلبستگی رفتار پرخطر جنسی ترتیب تولد سوء استفاده جنسی دوران کودکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴ تعداد دانلود : ۴۹
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سبک های دلبستگی با رفتار پرخطر جنسی با متغیر تعدیل گر ترتیب تولد و تجربه سوء استفاده جنسی در دوران کودکی انجام شد. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت اجرا توصیفی با طرح همبستگی بود. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه جوانان 20 تا 30 ساله دختر و پسر دارای رفتار پرخطر جنسی در شهر تهران بود که طی آبان 1397 تا شهریور 1398 انجام شد. از میان آن ها تعداد 100 نفر که تجربه رفتار پرخطر جنسی داشتند، به شیوه ی نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای به کار رفته در این پژوهش شامل پرسشنامه رفتارهای پرخطر جنسی (RSBQ)، خاکباز و همکاران (1389) و پرسشنامه سبک دلبستگی (ASQ)، کالینز و رید (1990) بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش های آماری آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نهایی نشان داد میان سبک های دلبستگی با رفتار پرخطر جنسی رابطه معناداری وجود دارد(05/0P<)، اما متغیر ترتیب تولد و تجربه سوء استفاده جنسی در دوران کودکی نقش تعدیل گر در رابطه میان سبک های دلبستگی با رفتار پرخطر جنسی ندارد (05/0P>). همچنین بین سبک های دلبستگی ایمن و اجتنابی و دوسوگرا با رفتار پرخطر جنسی ارتباط چشمگیری وجود دارد.
۲۴.

بررسی رابطه سپاسگزاری، عذرخواهی و صمیمیت زناشویی با نقش تعدیل گری تکبر در بین زنان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تکبر صمیمیت زناشویی عذرخواهی غرور قدردانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵ تعداد دانلود : ۲۲
پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه سپاسگزاری، عذرخواهی و صمیمیت زناشویی با نقش تعدیل گری تکبر در بین زنان استان تهران انجام شده است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری آن شامل کلیه زنان 20 تا 50 ساله استان تهران که حداقل یک سال از زندگی مشترکشان سپری شده باشد. از این میان 308 زن به روش نمونه گیری در دسترس موردمطالعه قرار گرفتند. داده ها به شکل آنلاین از طریق پرسشنامه محقق ساخته عذرخواهی، مقیاس غرور اصیل و تکبر تریسی و رابینز(2007)، پرسشنامه قدردانی یا سپاسگزاری(مک کلاف، ایمونز و تسنگ،2002) و پرسشنامه صمیمیت زوجین(واکر و تامپسون، ۱۹۸۳) گردآوری شده و با استفاده از نرم افزار SmartPLS-3 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد، سپاسگزاری با صمیمیت زناشویی رابطه مثبت اما عذرخواهی و تکبر با صمیمیت زناشویی رابطه منفی دارند. تکبر رابطه سپاسگزاری و صمیمیت زناشویی را تعدیل اما رابطه عذرخواهی و صمیمیت زناشویی را تعدیل نکرد. باتوجه به این یافته ها، توصیه می شود جهت افزایش میزان صمیمیت زناشویی، بهبود روابط زوجین و سلامت عمومی زنان، کارگاه های آموزشی توسط کارشناسان حوزه سلامت روان در جهت آگاهی بخشی زوجین نسبت به عوامل فوق الذکر، برگزار گردد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان