مونا ولی پور
مطالب
فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۷ مورد از کل ۷ مورد.
معرفی و نقد چاپ های جدید دستور سخن و دبستان پارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
نویسنده:
مونا ولی پور
حوزه های تخصصی:
دستاوردهای سنت دستورنویسی عربی برای زبان شناسی جدید مطالعه موردی: وجه التزامی(مقاله علمی وزارت علوم)
نویسنده:
مونا ولی پور
منبع:
علم زبان سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۱
109 - 138
کلید واژه ها: وجه التزامی عدم قطعیت سیبویه فراء دستورنویسی عربی
حوزه های تخصصی:
سنت دستورنویسی عربی یکی از مهم ترین جریان های زبان شناسی در طول تاریخ است؛ جریانی که دستاوردهای آن در بسیاری از موارد با دستاوردهای مطالعات زبان شناسی جدید برابر است. در این پژوهش ضمن نشان دادن تطابق تقسیم بندی سه گانه انواع وجه فعلی (اخباری، التزامی و امری) با تقسیم بندی سه گانه فعل مرفوع، منصوب و مجزوم در عربی، روشن می کنیم که دستورنویسان زبان عربی کاربردهای وجه التزامی در این زبان را چگونه توصیف و با اشاره به چه مؤلفه هایی آن را تبیین کرده اند. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که سیبویه، سردمدار مکتب بصره و صاحب قدیمی ترین کتاب در نحو عربی، به نقش عدم قطعیت در کاربردهای فعل منصوب (حال التزامی) اشعار داشته و در بحث مربوط به عوامل ناصبه بدان اشاره کرده است. همچنین، می توان از خلال برخی از نظرات او، اهمیت دیدگاه گوینده در تعیین قطعی یا غیرقطعی-بودن گزاره را استخراج کرد. از سوی دیگر، نشان می دهیم که فرّاء، سردمدار مکتب کوفه، چگونه برای تبیین کاربردهای وجه التزامی نقش زمان و دلالت زمانی را دخیل دانسته است. دستورنویسان بعدی به پیروی از آرای نحوی آنها این بحث را تکمیل کرده اند و برای نمونه، به تمایز میان زمان مطلق و زمان نسبی برای تعیین دلالت های زمانی حال التزامی اشاره کرده اند. زبان شناسان در قرن اخیر بدون مراجعه به یافته های این سنت، اهمیت این دو مؤلفه را در کاربردهای وجه التزامی کشف کرده اند؛ دستاوردی که طبق نتایج این پژوهش، ردپای آن را در بیش از هزار سال پیش در کتب نحویون زبان عربی، می توان دید.
نقش دلالت زمانی در تبیین کاربردهای حال التزامی در زبان فارسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
نویسنده:
مونا ولی پور شفیع نعیمایی عالی
کلید واژه ها: وجه زمان دستوری التزامی زمان نسبی زمان مرجع
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش در جست وجوی تبیینی یکدست برای تمامی کاربردهای حال التزامی در زبان فارسی معاصر، ابتدا با اتکا به پیکره ای با حدود ۳۰۰۰ جمله حال التزامی، استخراج و دسته بندی شده است. در جملات ساده و در بندهای موصولی، عامل التزامی ساز عموماً معنایی است. عامل التزامی ساز در بندهای متممی و بندهای قیدی، به ترتیب فعل جمله اصلی و حرف ربط است. در ادامه با استفاده از رویکرد کامری و تمایز سه شقی زمان گفتار، زمان رویداد و زمان مرجع نشان دادیم که حال التزامی دارای زمان نسبی (مقابل زمان مطلق) است. همچنین با اتخاذ رویکرد درزی و کواک در تبیین کاربردهای التزامی در بندهای متممی، به بررسی کاربردهای این وجه در جملات ساده و بندهای موصولی و قیدی جملات مرکب پرداخته ایم. نتیجه اینکه زمان مرجع در جملات ساده و بندهای موصولی برابر با زمان گفتار است؛ طوری که این افعال لزوماً به حال یا آینده اشاره دارند. در بندهای متممی فعل بند اصلی، زمان مرجع فعل التزامی است. زمان مرجع در بندهای قیدی بسته به نوع حرف ربط، ممکن است برابر با زمان گفتار یا زمان فعل اصلی باشد. چه زمان مرجع، برابر با زمان گفتار باشد و چه برابر با زمان فعل اصلی باشد، در هر صورت فعل التزامی دارای «زمان نسبی غیرگذشته» است.
نمود کامل یا زمان دستوری تقدمی؟ تأملی در بحث نمود در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
نویسنده:
مونا ولی پور فاطمه بهرامی
عموماً ساخت های اصطلاحاً کامل نظیر گذشته نقلی (حال کامل) و گذشته بعید (گذشته کامل) را دربردارنده نمود کامل تلقی می کنند. پژوهش حاضر با نگاهی موشکافانه به مقوله نمود دستوری و زمان دستوری و تعاریف آن ها، نشان می دهد آنچه در زبان فارسی تحت عنوان «نمود کامل» از آن بحث می شود، اساساً یک مفهوم زمانی است. با قائل شدن به موقعیت مرجع، در کنار موقعیت رویداد و موقعیت گفتار، می توان نشان داد که در گذشته بعید و گذشته نقلی و اقسام آن، موقعیت مرجع لزوماً بعد از موقعیت رویداد قرار دارد. به عبارت دیگر، این مفهوم نشانگر آن است که یک موقعیت پیشینی همچنان در موقعیتی پسینی موضوعیت دارد. از آنجایی که لازمه این مفهوم، کامل شدن رویداد نیست، اطلاق «کامل» نیز بدان، نادقیق است. به همین دلیل، به جای اصطلاح نمود کامل در این پژوهش، اصطلاح زمان دستوری تقدمی معرفی می شود. نگارندگان با استدلال هایی همچون عملکرد قیدهای زمان و کارکرد صفت های فعلی در محیط های غیرفعلی ضرورت قائل شدن به موقعیت مرجع را در تعیین زمان های دستوری نشان می دهند. صفت های فعلی به عنوان واژه هایی مستقل در نقش های صفت و همچنین در ساختمان فعل های اصطلاحاً کامل، فعل های مجهول، محمول های مرکب و عبارت وصفی مشارکت دارند. در تمامی این کاربردها تک واژ «-ته/ده» مسئول بازنمایی زمان دستوری تقدمی است. این پژوهش با بازنگری در رویکردهای پیشین نشان می دهد که زمان دستوری علاوه بر بازنمایی جایگاه موقعیت مرجع و موقعیت گفتار در قالب تقسیم بندی سه شقی گذشته/حال/آینده، جایگاه موقعیت مرجع و موقعیت رویداد را نیز بازنمایی می کند. به عبارت دیگر، زمان دستوری یک فعل برآیندی از شقوق دوگانه تقدمی/غیرتقدمی و شقوق سه گانه گذشته/حال/آینده است.
صفت فعلی در فارسی: حامل زمان یا نمود؟(مقاله علمی وزارت علوم)
نویسنده:
فاطمه بهرامی مونا ولی پور
کلید واژه ها: صفت فعلی صفت مفعولی زمان دستوری نمود زمان دستوری تقدمی نمود ایستای محقق
حوزه های تخصصی:
خوانش های نمودی علاوه بر نمود دستوری و نمود ذاتی، می توانند برخاسته از عوامل دیگری نظیر زمان دستوری نیز باشند. صفت های فعلی از ریشه و پسوند «-ته/ده» تشکیل می شوند. این پسوند زمان دستوری تقدمی را بازنمایی می کند که همان هسته معنایی/دستوری مشترک در تمام صیغگان حامل صفت فعلی است. از طرف دیگر، مطالعات تاریخی نشان می دهد که صفت های فعلی ابتدا از فعل های متعدی ساخته می شدند و عملکرد آن ها حذف فاعل از ساخت موضوعی فعل و برجسته کردن مفعول بوده است. شهرت آن ها به «صفت مفعولی»، شرکت آن ها در ساخت مجهول و همچنین انحصار خوانش مفعولی از بعضی کاربردهای آن ها از همین جا ریشه می گیرد. اما حذف فاعل موجب شباهت یافتن فعل های متعدی از نظر ساخت موضوعی به فعل های لازم غیرمفعولی شده است. به همین دلیل، غیر از فعل های متعدی، صفت های فعلی از لازم های غیرمفعولی و متعاقباً و قیاساً (به صرف شباهت نحوی) از لازم های غیرکنایی نیز مشتق شدند. حذف فاعل هم چنین از طریق هم افزایی با زمان دستوری تقدمی موجب یک تعبیر نمودی از تمامی صفت های فعلی شده است که «ایستای محقق» نام دارد. در واقع، صفت فعلی نمود ذاتی فعل را (هرچه باشد) به نمود ایستا تغییر می دهد. اینکه این مفهوم را فرزند دو ویژگی پیش گفته دانستیم از آن رو است که اولاً تحقق رویداد برای حصول وضعیت ایستای محقق ضروری و بر آن مقدم است و در زمان دستوری تقدمی نیز، از موقعیت مرجع که بعد از موقعیت رویداد قرار دارد، به موقعیت رویداد نگریسته می شود. به عبارت دیگر، زمان دستوری تقدمی شرط لازم برای خلق نمود ایستا را فراهم می کند. ثانیاً پیامد حذف فاعل، تنزل میزان کنشی بودن رخداد است که فعل پایه صفت فعلی را (اعم از هر نوع) به ایستایی میل می دهد؛ چرا که دیگر کننده ای در میان نیست تا کنشی را رقم زند؛ پس صفت فعلی صرفاً می تواند دال بر وضعیتِ حاصل از وقوع رخداد مذکور یعنی همان ایستای محقق باشد. قائل شدن به این مفهوم محدودیتی مترتب بر صفات فعلی در زبان فارسی، یعنی ناممکن بودن اشتقاق این صفات از فعل های دارای نمود ذاتی ایستای پایدار و ایستای آنی را نیز توضیح می دهد. بنا بر آن چه در این پژوهش آمده می توان گفت که صفت های فعلی دلالت های زمانی و نمودی را توأمان دارند؛ هرچند که دلالت نمودی امری متأخر و مترتب بر دلالت زمانی است.
جاودانگی مدرن در رمان نوجوان (مطالعه موردی: رمان های «سنجاب ماهی عزیز» و «شکارچی کوسه کر»)(مقاله علمی وزارت علوم)
نویسنده:
فاطمه حدیده مونا ولی پور
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۰
145 - 172
کلید واژه ها: رمان نوجوان مرگ جاودانگی پیشامدرن جاودانگی مدرن و سوگ
حوزه های تخصصی:
سیطره علم در عصر مدرن و تلاش برای داشتن نگرشی واقع بینانه به همه جنبه های زندگی، موجب شده که انسان امروز دیگر نتواند راهکارهای پیشینیان (مانند جاودانگی یزدان شناسانه) را برای رویارویی با مرگ اتخاذ کند. نوشتار حاضر با بررسی انواع مختلف جاودانگی پیشامدرن شامل جاودانگی نیاکانی، فرهنگی، عرفانی، اسطوره ای و یزدان شناسانه نشان داده است که مؤلفه های مشترک آنها یعنی جمعی بودن، قطعیت و تخیل تقریباً در نقطه مقابل مؤلفه های جاودانگی مدرن قرار دارد. حضور مؤلفه های جاودانگی مدرن که عبارتند از فردیت، عدم قطعیت، خاطره (در تقابل با تخیل) و مفهوم طبیعت جاودان، در رمان های نوجوان دهه نود شمسی بارز است. این پژوهش، ابتدا به مرور مراحل و تکالیف سوگواری پرداخته است و ضمن تدقیق و تعیین مؤلفه های جاودانگی پیشامدرن و مدرن، تناظر هر مرحله از سوگواری را با انواع مختلف جاودانگی نشان داده است. سپس با تکیه بر رمان های «سنجاب ماهی عزیز» و «شکارچی کوسه کر»، به بررسی مسئله مرگ و نقش جاودانگی پیشامدرن و مدرن در پیشبرد داستان پرداخته و نشان داده که شخصیت ها چگونه به مرحله پذیرش مرگ دیگری می رسند و مراحل سوگواری را کامل می کنند. گفتنی است که تجزیه و تحلیل نمونه ها مبتنی بر تحلیل محتوای کیفی با رویکردی توصیفی- تفسیری است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در هر دو رمان، توسل به مؤلفه های جاودانگی پیشامدرن، شخصیت ها را در مراحل آغازین سوگواری یعنی انکار و جست وجو و چانه زنی گرفتار می کند، در حالی که بلوغ شخصیت ها با کامل شدن تکالیف سوگواری و رسیدن به مرحله بهبود و سازمان یابی از رهگذر مؤلفه های جاودانگی مدرن (با محوریت خاطره در رمان «سنجاب ماهی عزیز» و طبیعت جاودان در رمان «شکارچی کوسه کر») تحقق می یابد.