اثربخشی تدریس تلقین زدایی مبتنی بر دو نیمکره مغز بر نگرش و اضطراب ریاضی دانش آموزان متوسطه اول (مطالعه ای از نوع تک آزمودنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی روش تدریس تلقین زدایی مبتنی بر دو نیمکره مغز بر نگرش و اضطراب ریاضی دانش آموزان دختر متوسطه اول بود. روش: پژوهش از نوع آزمایشی با طرح مطالعات تک موردی بود. از میان دختران پایه هشتم شهر مشهد، دو آزمودنی با روش هدفمند جهت شرکت در پژوهش انتخاب شدند. این دو آزمودنی به ترتیب 4 و 7 جلسه آموزش سنتی را دریافت و بعد از هر جلسه آزمون های نگرش و اضطراب ریاضی را تکمیل کردند. با استفاده از این داده ها، خط پایه برای هر دانش آموز تعیین شد. پس از مشخص شدن خط پایه هر دانش آموز؛ تنفس ریتمیک همراه با آموزش ریاضی به آزمودنی ها ارائه و از موسیقی و تن آرامی نیز بهره گیری شد. آزمودنی ها به ترتیب 6 و 3 جلسه با استفاده از این شیوه آموزش دیدند. در پایان هر جلسه از آزمونی ها خواسته شد به ابزارهای پژوهش پاسخ بدهند. همچنین برای پیگیری اثرات مداخله، آزمودنی حدود یک ماه پس از اتمام آموزش مجدداً به مقیاس های نگرش ریاضی و اضطراب پاسخ دادند. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که روش آموزش تلقین زدایی مبتنی بر دو نیمکره مغز در افزایش نمرات نگرش به ریاضی (با شاخص های دلتای 68/48 و 11/3 به ترتیب برای دو آزمودنی) و کاهش نمرات اضطراب ریاضی (با شاخص های دلتای 18/2 و 2 به ترتیب برای دو آزمودنی) موثر بوده است. به طور کلی، نتایج این پژوهش بیانگر تأثیر مثبت تدریس تلقین زدایی مبتنی بر دو نیمکره مغز بر نگرش به ریاضی و کاهش اضطراب ریاضی است.