عاطفه نیکخو

عاطفه نیکخو

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۸ مورد از کل ۸ مورد.
۱.

تحلیل روایی دو داستان کوتاه به کی سلام کنم؟ از سیمین دانشور و زن زیادی از جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نظرگاه روایی زبان شناسی روایت گونه شناسی روایی به کی سلام کنم؟ زن زیادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۹۸ تعداد دانلود : ۱۰۴۰
نظرگاه روایی به عنوان الگوی نقادانة زبان شناختی- روایی، زمینة تحلیل گفتمان روایی را از طریق نحوة عرضه داشت گفتار درمتون ادبی به دست می دهد. در این راستا دو داستان کوتاه به کی سلام کنم ؟از سیمین دانشور و زن زیادیاز جلال آل احمد اگرچه به دلیل مشابهت ظاهری در بهره مندی از راوی اول شخص، انتظار مواجهه با نظرگاه روایی یکسان را برای مخاطب به وجود می آورد؛ اما سازوکارهای زبانی- روایی متفاوت درون داستان ها به همراه متعلق بودن نویسندگان به دو نوع گفتمان متفاوت تکنیک محور و متعهد ادبیات معاصر ایران و جنسیت متفاوت آنان، بستر مناسبی برای تحلیل مقایسه نظرگاه روایی در دو داستان به وجود آورده است. به این منظور هر دوداستان با توجه به الگوهای زبان شناختی- روایی، در دو سطح اجزا و نحو کلام برسی و این نتیجه حاصل شده است که در داستان به کی سلام کنم ؟خلاف داستان زن زیادیبرای پیشبرد روایت از زمان افعال حال، عدم وجهیت منفی در سطح اجزای کلام، نظرگاه اول شخص مثبت قهرمان و کانون سازی درونی حاصل از آن استفاده شده و همچنین از کلام گسسته بهره برده است  که این مشخصه ازجمله عوامل موفقیت دانشور درکانون سازی درونی درسطح نحو کلام تلقی می شود. این درحالی است که در داستان زن زیادیکه از افعال گذشته ساده و بعید، وجهیت منفی به همراه بسامد بسیار پرسش های بلاغی وجملات طولانی با سیری منطقی استفاده می شود، مشخصه هایی وجود دارد که میان این داستان و به کی سلام کنم؟ فاصله ایجاد می کند، تا آنجا که از پسِ شخصیت زن که راوی درون داستانی نیز است، صدای آل احمد شنیده می شود و باوجود تلاش آل احمد، نظرگاه درونی حاصل از آن منفی و بیرونی به نظر می رسد . همچنین حضور دو راوی درونی و بیرونی درنهایت به دو نوع مؤلف پنهان و گفتمان غالب حاصل از آن انجامیده است.
۲.

تحلیل ساختار و الگوی نمایشی در «هفت لشکر» (طومار جامع نقالان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ادبیات نمایشی نقالی طومار جامع نقالان هفت لشکر ساختار نمایش رویدادگرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۰۲ تعداد دانلود : ۴۶۲
هفت لشکر از جمله نمونه های «طومار جامع نقالان» در عهد قاجار است که به وسیلة نقالی گمنام در سال 1292 هجری قمری کتابت شده است. هفت لشکر در اصل نام یکی از نبرد- روایت های مشهور نقالی است که از روی شهرت و رواج بر یکی از طومارهای جامع نقالان نیز اطلاق شده است. جنبة روایی متن، عامل پیوستگی و ارتباط ادبیات و نمایش است. روایت داستان با حرکات نمایشی و قرار گرفتن راوی به جای اشخاص مختلف و تقلید حالات و حرکات آنان، روایت داستانی را به سمت روایت نمایشی هدایت می کند که به آن «داستان گویی نمایشی» گفته می شود. در این میان، گرچه نقال، در روایت خود به الگوپذیری از نقل های کهن نظر داشته است، امّا دخل و تصرف های ذهنی- ساختاری او، زمینة جهت دهی نمایشی متن را فراهم ساخته است. بنابراین ظرفیت های نمایشی طومارها، ما را بر آن داشت تا در این مقاله به بررسی ساختار نماشی طومارجامع بپردازیم. براین اساس، در ابتدا با تعریف ساختار نمایش دراماتیک و بیان تفاوت میان این ساختار و ساختمان روایی طومار مورد نظر، درصدد تبیین الگوی ویژه-ای برآمدیم. نتایج حاصل از این پژوهش در نهایت ما را با کاربرد الگوی ساختاری بارت به شکل روایت و حوادث تودرتو به عنوان «اپیزود»، ساختمان نمایش رویدادگرای «روایت در روایت» و متفاوت با درام اوجگاهی در طومار جامع نقالان رهنمون ساخته است که به شکل جدول و نمودار نمایشی- روایی نشان داده شده است. این الگوی نمایشی، ساخت مایة نمایشی خود را در قالب افزایش کنش و بر هم افزود نقش ویژه ها بر روایت اصلی در قالب نمایش رویدادگرا آشکار ساخته است. همچنین بهره گیری از رویدادهای همگرا و گسترش نمایش در عمق و توجه مخاطب به چگونگی حوادث در طول درام به جای تمرکز بر پایان آن، از جمله ویژگی های تعلیقی برآمده از این نوع ساختمان نمایشی است.
۳.

بررسی ساختاری زبان حماسی در طومار جامع نقالان معروف به هفت لشکر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ساختارگرایی زبان شناسی نقالی هفت لشکر زبان حماسی طومار جامع نقالان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۸۹ تعداد دانلود : ۱۰۵۵
زبان به مثابة شکل دهندة ساختمان داستان در تحلیل ساختار آن اهمیت ویژه ای دارد. براساس این دیدگاه، ساختار زبان و چگونگی کاربرد و ارتباط زیبایی شناسی و فرازبانی، نوع آن را در ارتباط با مضمون کلی اثر مشخص می سازد. زبان حماسی- که یکی از ارکان اساسی این متون است - قابلیت های ساختاری همچون به کارگیری کلمات، نحو کلام، لحن متناسب با فضا و حس حماسی در سطوح مختلف آوایی، لغوی و غیره را دارد. در ادب شفاهی نیز افزون بر زبان ساده و یکدست قصه ها، حضور نقالان و سخنوران و دخل و تصرف آنان با ورود عناصر جدید در تدوین طومارها، سبب شده است تا بیش از پیش زمینة استفاده از ظرفیت های زبان حماسی در پیوند با مضمون اصلی طومارها افزایش یابد. هفت لشکر نیز ازجمله طومار جامع نقالان در عهد قاجار است که زمان کتابت آن به 1292ق بر می گردد. این اثر در اصل نام یکی از نبرد– روایت های مشهور نقالی است که به سبب شهرت بر یکی از طومارهای جامع نقالان نهاده شده است. در این مقاله باتوجه به مضمون کلی هفت لشکر، ساختار حماسی آن در دو سطح آوایی و نحوی بررسی شده است. استفاده از واج های انفجاری- انسدادی و ساختمان هجای کشیده در کنار کاربرد پربسامد مصوت کوتاه در سطح آوایی، وجود فضا و حس حماسی را برای خواننده بیشتر ملموس ساخته است. در ساختمان نحوی کلام نیز، تقدم فعل و جابه جایی دیگر ارکان جمله، هم نشینی عناصر هم نقش، فضاسازی با بهره گیری نقال از لحن نمایشی، شگرد های کلامی- حرکتی و تکنیک های شفاهی از جمله عناصر شکل دهنده زبان حماسی هفت لشکر است. همچنین، ویژگی های موسیقایی نقل شفاهی، همچون ارتفاع صوت و کاربرد مصوت های بلند و کشیده در پایان جملات سؤالی و ندایی به افزایش آهنگ خیزان کلام و در نهایت زبان حماسی آن منجر شده است.
۴.

بررسی ویژگی های مشترک شعر سبک هندی و مینیاتور مکتب اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنر شعر سبک هندی سده یازدهم مینیاتور مکتب اصفهان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۸۱ تعداد دانلود : ۱۶۰۳
هنر، به مثابه روح زمانه و بازتاب نگاه خاص هنرمند به پیرامون خود، زبان وطرز بیان خاصی برای انعکاس دیدگاه خود دارد. ظهور هنرهای گوناگون با ساختاری مشترک در هر عصر، بازتاب نگاه و اندیشه ذهنی ساختاری مشابهی میان آفرینندگان و هنرمندان آن است. گرچه بن مایه هر کدام از هنرها از ادبیات تا موسیقی عناصر مجزا و خاصی برای ارائه می طلبد؛ گاه در میان هنرهای گوناگون یک دوره اجتماعی، میتوان ساختار و سبک مشابه و مشترکی مشاهده کرد. یکی از دوره های مهم و تاثیرگذار هنر ایران یعنی عصر صفوی )قرن 11 هجری، قمری( محمل مناسبی برای بروز شباهت های ساختاری میان دو هنر این دوره یعنی شعر )معروف به سبک هندی( و مینیاتور آن )مکتب اصفهان( فراهم آورده است؛ تا آنجا که می توان شباهت سبکی یکسان و غیرقابل انکاری را میان دو هنر یاد شده قائل شد. بر این اساس در مقاله حاضر، با تکیه بر ادبیات و ویژگی های سبک شناسانه شعر سبک هندی به مقایسه آن با مینیاتور همان دوره پرداخته شده است. پس از بررسی ویژگیهای موردنظر و انطباق آن با وجوه زیرساختی در مینیاتور،در نهایت به نظام مندی مشترکی میان دو هنر دست یافتیم. غلبه مضمون بر موضوع دربرابر خط بر رنگ و غلبه محور جانشینی از جمله موارد مشابه ساختاری میان دو هنر مورد نظر است که به آن پرداخته شده است.
۵.

نقش ویژگی های روایتی در افزایش ظرفیت های نمایشی طومار جامع نقالان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روایتگری ساختار روایت جنبه های نمایشی هفت لشکر طومار جامع نقالان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۰۲ تعداد دانلود : ۶۴۷
هفت لشکرازجمله نمونه های طومار جامع نقالان در عهد قاجار است که نقالی گمنام در سال 1292ق آن را کتابت کرده است. هفت لشکردر اصل نام یکی از نبرد- روایت های مشهور نقالی است که از روی شهرت و رواج به یکی از طومارهای جامع نقالان نیز گفته شده است. جنبة روایی متن عامل پیوستگی ادبیات و نمایش است. تقلید حالات و حرکات اشخاص به وسیلة راوی، متن را به سمت داستان گویی نمایشی رهنمون می سازد. در این میان دخل و تصرف های ذهنی- ساختاری نقال در متن طومار، علاوه بر تبیین جایگاه روایت گری او، شگردهای روایتی خاصی را درجهت افزایش توان نمایشی اثر فراهم ساخته است. در مقالة حاضر ویژگی های روایی طومار جامع نقالان بر اساس نظریة ژراژ ژنت و تأثیر آن در جهت دهی به ظرفیت نمایشی اثر، بررسی شده است. براین اساس، ساختمان روایت در روایت در کنار شیوه های روایتی چون نظم و وجه یا حالت به شکل گذشته نگر و آینده نگر، شکل دهی کانون روایت و رابطة کانون با راوی دانای کل ازجمله ویژگی های روایی اثر مورد بحث است که جهت دهی نمایشی متن را نیز فراهم ساخته است.
۶.

پسامدرنیسم و بوطیقای داستان کودک: تحلیلی روایت شناسانه از داستان "آقارنگی و گربه ناقلا " از فرهاد حسن زاده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آقارنگی وگربه ناقلا ادبیات پسامدرن بوطیقای داستان کودک فراداستان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی مکتب های ادبی پست مدرنیسم
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات کودک و نوجوان داستان
تعداد بازدید : ۷۹۲ تعداد دانلود : ۷۹۹
ادبیات کودک، خصوصا ژانر داستان، طی سالیان گذشته از قالب ها و باورهای کلاسیک و ازپیش تعیین شده خود فاصله گرفته، وجوه روایتمندی این آثار رانیزدستخوش تغییر و تحول ساخته است. دراین میان تلاش نویسندگان کودک برای همراهی با تحولات ساختاری- محتوایی شکل یافته در ادبیات و همگام با تحولات اجتماعی ازیک سو و تبدیل مخاطب منفعل کودک به خواننده ای فعال ازسوی دیگر، به خلق داستان های پسا مدرن انجامیده است. داستان "آقارنگی و گربه و ناقلا" ازجمله داستان های کودک از فرهادحسن زاده است که توانسته باورهای عامیانه درباره داستان کودک را به چالش بکشد و با استفاده از ویژگی های روایی پسا مدرن، علاوه برحفظ باورپذیری متن برای این دسته از مخاطبان، ذهن او را به پرسش دربرابر واقعیت های پذیرفته شده از داستان و جهان فرا خواند. بهره گیری از ویژگی هایی همچون راوی متکثر و اقتدارشکن، فراداستان، تلفیق سبک ها و ژانرها و فرجام متکثر ازجمله ویژگی های پسامدرنیستی اثرموردنظر است که درکنار تصویرگری هماهنگ با متن در پژوهش پیش رو بدان پرداخته شده است. براین اساس برخورداری از صدای راوی کودک دربرابر راوی دانای کل بزرگسال وهمچنین استفاده از تکینک هایی چون هوش آزمایی و دعوت به همکاری کودک درجهان متن درکنار پایان بندی نامعین و متکثر با هدف تأکیدهرچه بیشتر برداستانی بودن ، خواننده را به تلاشی خلاقانه و فعال برای پاسخ گویی به پرسش های ذهنی خود فرامی خواند.
۷.

بازشناسی معنای عشق در گفتمان قصه بلند عامیانه داراب نامه طرسوسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قصه های بلند عامیانه فارسی عشق گفتمان داراب نامه طرسوسی (بخش نخست)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۴ تعداد دانلود : ۱۷۹
گفتمان در قصه ها، مجموعه معناداری از ارتباط دوسویه پردازنده/نقال با نقل شنو در بستر رویدادهای گوناگون اجتماعی سیاسی و عوامل پیرامتنی است. این امر از رهگذر جانشینی شاخصه های عاشقانه به جای ویژگی های پهلوانی و در قالب زنجیره ای روایی از ارتباط ساختار و کارکرد عشق شکل می گیرد. از این میان، داراب نامه طرسوسی نیز به دلیل بهره مندی از ارتباط تنگاتنگ میان وقایع اجتماعی و نیاز قصه شنو در دوره های خلق و بازآفرینی قصه(ساسانیان و غزنویان یا غوریان)، بستر مناسبی برای این پژوهش است. این مهم در دو سطح ساختار و کارکرد عشق بررسی شد. حاصل کار نشان می دهد که در جانشینی شاخصه های عاشقانه به جای ویژگی های پهلوانی، در سطح ساختار، ابتدا نحوه بازنمایی عشق شکل می گیرد. بدین معنی که وابستگی قصه در پرداخت عشق به یکی از بسترهای بازنماینده، یعنی متون مقدس اسطوره ای-دینی و یا زمان بازپرداخت اثر، آشکارمی شود. در ادامه، پردازنده با تمرکز بر همان عشق بازنمایی شده، به ترسیم روابط عاشقانه درقالب چهار سازه اصلی دیدار عاشق و معشوق(نقش پذیری اشخاص)، موانع و مشکلات، وصال و مرگ می پردازد و بخش خیالی قصه را می سازد. تولید معنای قصه از این رهگذر محقق می شود. از این رو، این امر در داراب نامه با بازنمایی عشق دینی و چگونگی ترسیم روابط عاشقانه از رهگذر آن به گفتمان یکدست برتری جویانه ملی-سلطنتی با نگرشی پدرتبارانه انجامیده است.
۸.

گفتمان عشق ایده آل گرا با عشق واقعی در رمانس امیرارسلان نامدار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رمانس عام فارسی عشق امیرارسلان آرمان گرایی ایده آلیسم واقع نمایی ادبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۹ تعداد دانلود : ۱۴۸
مهم ترین محور رمانس عام، عشق در پیوند با جنگ است. اشخاص، با توجّه به نقشی که در رمانس ها دارند در ارتباط با این مقوله معنا می یابند: یا جفاطلب یا جفاپیشه. در کشاکش عشق های رمانسی، کارکرد سازه های قصه از اهمیتی ویژه برخورداراست. در این مقاله، کوشش می شود پس از ارائه تعریفی از دو نوع عشق ایده آل و واقعی در رمانس های عام فارسی، نقش و جایگاه اشخاص، نشانه های مربوط به گفتمان عشق در قصه امیرارسلان نامدار (1309 ه .ق) در پیوند با جامعه و ذهنیت پردازندگان اثر و مخاطبین بررسی گردد. حاصل کار نشان می دهد که تغییر بافت مخاطبان قصه به مخاطب خاص، همچون ناصرالدّین شاه و دخترش فخرالدّوله، در کنار تحوّلات اجتماعی عصر قاجار و حرکت از نگاه جمع گرا به ذهنیتی فردگرا ، قصه را به متنی دوسویه تبدیل ساخته است. از این رو، نقش اشخاص و نشانه های مربوط به عشق نیز در میانه گفتمانی ایده آل گرا و واقع گرا در حرکت است. در این گفتمان، رابطه میان عاشق و معشوق، آنچه هست کشاکشی است میان نقش های اسطوره ای و زیسته و رویارویی آرمان و واقعیت. نمادها نیز درپیوند با گفتمان عشق از تصاویر دوگانه و در حال گذار میان نمونه های بنیادین و امروزی برخوردارند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان