آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۶

چکیده

گفتمان در قصه ها، مجموعه معناداری از ارتباط دوسویه پردازنده/نقال با نقل شنو در بستر رویدادهای گوناگون اجتماعی سیاسی و عوامل پیرامتنی است. این امر از رهگذر جانشینی شاخصه های عاشقانه به جای ویژگی های پهلوانی و در قالب زنجیره ای روایی از ارتباط ساختار و کارکرد عشق شکل می گیرد. از این میان، داراب نامه طرسوسی نیز به دلیل بهره مندی از ارتباط تنگاتنگ میان وقایع اجتماعی و نیاز قصه شنو در دوره های خلق و بازآفرینی قصه(ساسانیان و غزنویان یا غوریان)، بستر مناسبی برای این پژوهش است. این مهم در دو سطح ساختار و کارکرد عشق بررسی شد. حاصل کار نشان می دهد که در جانشینی شاخصه های عاشقانه به جای ویژگی های پهلوانی، در سطح ساختار، ابتدا نحوه بازنمایی عشق شکل می گیرد. بدین معنی که وابستگی قصه در پرداخت عشق به یکی از بسترهای بازنماینده، یعنی متون مقدس اسطوره ای-دینی و یا زمان بازپرداخت اثر، آشکارمی شود. در ادامه، پردازنده با تمرکز بر همان عشق بازنمایی شده، به ترسیم روابط عاشقانه درقالب چهار سازه اصلی دیدار عاشق و معشوق(نقش پذیری اشخاص)، موانع و مشکلات، وصال و مرگ می پردازد و بخش خیالی قصه را می سازد. تولید معنای قصه از این رهگذر محقق می شود. از این رو، این امر در داراب نامه با بازنمایی عشق دینی و چگونگی ترسیم روابط عاشقانه از رهگذر آن به گفتمان یکدست برتری جویانه ملی-سلطنتی با نگرشی پدرتبارانه انجامیده است.

Exploring the meaning of love in the discourse of Tarsoosi’s Dârâbnâmeh as a long folklore story

Discourse in stories is formed through a combination of meaningful and reciprocal relations between narrator and listener and in association with socio-political and extratextual factors. This is constructed via the appearance and dominance of love-related themes rather than chivalry and heroic, as related to narrative links between the structure and functions of love. Dârâbnâmeh, due to its associations with social happenings and the listener’s needs during the period of creating and recreating of the stories (i.e., Sasanian, Ghaznavids, or Ghorian), prepares a good ground for this research. This was studied at two levels, namely, structure and function of love. The findings reveal that in replacing the love-related themes with those of chivalry, love reconceptualisation is primarily shaped. This means that the story’s reliance on one of its reflective settings, such as epic-religious texts or the time of recreation, is revealed. The narrator, later, by focusing on that earlier reconceptualised love illustrates love affairs through four constructs, namely, lovers’ dates, problems and troubles, reaching each other, and death. As such, creating the meaning of the story is possible. Accordingly, in Dârâbnâmeh this has been achieved through reconceptualising a religious love, illustrating love affairs, and centralised and supremacist national-royal discourse.

تبلیغات