مینو شفایی

مینو شفایی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
۲.

مدل علی روابط متغیرهای کالبدی- عملکردی معماری و انگیزش بازی کودک در عرصه میانی مجتمع های مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کودک انگیزش بازی مدل علی متغیرهای کالبدی - عملکردی عرصه میانی مجتمع مسکونی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۴ تعداد دانلود : ۲۰۰
رشد روزافزون جمعیت شهرها از یک سو و افزایش قیمت زمین از سوی دیگر، موجب ایجاد محیط های مسکونی پرتراکم شده است. زندگی در چنین فضاهایی، اثرات منفی بر سلامت فردی و اجتماعی ساکنان گذاشته است. کودکان به عنوان آسیب پذیرترین گروه جامعه، در مقابل دگرگونی محیط فیزیکی و اجتماعی، در معرض خطر بیشتری قرار دارند. بیشتر پژوهش های اخیر، بر ویژگی های زمین های بازی شهری تمرکز دارند؛ در حالی که کمبود زمین بازی در مجتمع مسکونی، لزوم توجه به طراحی عرصه میانی مجتمع مسکونی برای بازی کودکان را تأیید کرده است. بر این اساس، مقاله حاضر به دنبال دست یابی به مدل انگیزش بازی کودک در عرصه میانی مجتمع مسکونی با استفاده از رویکرد ترکیبی است. مبانی نظری پژوهش با رویکردی کیفی و با هدف جستجوی ویژگی های کالبدی- عملکردی و شناختی- رفتاری مؤثر در ایجاد و افزایش انگیزش بازی کودک تدوین شده اند و چگونگی تأثیر هر یک از این ویژگی ها از تبدیل داده های کیفی به کمی حاصل شده است. در این راستا، با به کارگیری روش پیمایشی بر مبنای تکنیک دلفی، پس از ساخت و اعتباریابی ابزار تحقیق، در آغاز، نگرش 20 متخصص و در ادامه 100 نفر از متخصصین مورد پرسش قرار گرفت. در نهایت، شش عامل مؤثر بر انگیزش بازی کودک شامل؛ نظارت پذیری، خوانایی محیط کودک محور، عوامل محرک طبیعی، تعاملات اجتماعی (نسلی- بین نسلی)، سرزندگی محیط و نیز تحریک حواس به روش تحلیل عاملی (نرم افزار SPSS23) استخراج شدند. در ادامه، بر اساس ارتباط متغیرهای مذکور، مدلی فرضی به کمک نرم افزار "ایموس 23" پیشنهاد شد و سپس رابطه و میزان تأثیر عوامل بر یکدیگر به روش تحلیل مسیر به دست آمد و در نهایت، مدل فرضی پیشنهادی اصلاح شد. بر اساس تحلیل مدل به دست آمده، روابط متغیرهای پژوهش تفسیر شد؛ بررسی اثرات مستقیم و غیرمستقیم عوامل مذکور، نشان دهنده رابطه میان ویژگی های شناختی- رفتاری و ویژگی های کالبدی- عملکردی است که می تواند در قابلیت بازی انگیزی عرصه میانی مجتمع های مسکونی مؤثر افتد. در پایان، مدل نهایی رابطه بین متغیرهای کالبدی- عملکردی و متغیرهای شناختی- رفتاری ارائه شد.
۳.

مؤلفه های معماری برای شکل گیری خاطرات جمعی شیرین در عرصه میانی محیط های مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: محیط های مسکونی عرصه میانی خاطرات جمعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۹ تعداد دانلود : ۱۶۲
عرصه میانی محیط مسکونی، بستری برای شکل گیری ملاقات، دورهمی ها، مواجهه و تعامل همسایگان با یکدیگر است؛ اما امروزه در اکثر محیط های مسکونی این عرصه حذف گردیده است یا به لحاظ کیفی چندان موردتوجه نیست. عرصه میانی به عنوان اولین مکانی که ساکنان پس از خروج از قلمرو خصوصی داخل خانه خود با آن مواجه می شوند، بستر مناسبی برای شکل گیری خاطرات جمعی است. خاطراتی که مقدمه هویت مکانی هستند و در ایجاد دل بستگی به مکان نقش مؤثری دارند لذا شناسایی مؤلفه های معمارانه در این عرصه به منظور شکل گیری خاطرات جمعی شیرین باهدف ارتقای کیفی عرصه میانی در محیط های مسکونی ضروری است. هرچه تعداد افراد درگیر با خاطره بیشتر باشد، بار جمعی خاطره افزایش می یابد. این پژوهش درصدد پاسخگویی به این سؤال است که در عرصه میانی محیط های مسکونی، مؤلفه های معماری مؤثر بر شکل گیری خاطرات جمعی شیرین کدم اند؟ روش تحقیق پژوهش کیفی است. جامعه موردمطالعه متخصصان رشته معماری و شهرسازی حوزه مسکن و روان شناسی محیطی است. روش نمونه گیری تلفیقی از نمونه گیری نظری با رویکرد نمونه در دسترس و نمونه گیری گلوله برفی است. در این پژوهش، مؤلفه های معماری برای شکل گیری خاطرات جمعی شیرین با توجه به نظریات متخصصان دانشگاهی پس از پرسشنامه باز پاسخ متخصصین به وسیله تکنیک کدگذاری باز و محوری در روش تحقیق زمینه ای حاصل گردیدند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که در عرصه میانی محیط های مسکونی، خاطرات جمعی شیرین از طریق حضورپذیری خاطره ساز، اجتماع پذیری خاطره ساز، رویدادپذیری خاطره ساز و تصویرسازی خاطره-ساز شکل می گیرد که برای هر یک از این متغیرها نیز 3 مؤلفه های خاطره ساز شناسایی شدند.
۴.

الگوی طراحی مسکن روستایی (مطالعه موردی: روستای هنجن)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: الگوی طراحی طراحی مسکن مسکن روستایی روستای هنجن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹ تعداد دانلود : ۱۴۲
کیفیت مسکن روستایی در ایران، از منظر بسیاری از محققان، اهمیت زیادی دارد. سیاست های طراحی و برنامه ریزی مسکن روستایی، برنظام طراحی مبتنی بر نیازهای مردم روستایی، تأکید می کند. این مسئله ممکن نیست مگر با جامعه شناختی روستایی و دستیابی به شرح کاملی از نیازها، خواسته ها و رفتارهای مردم روستانشین. هدف از ارایه الگوی طراحی، تبیین توصیه های طراحی در قالب چارچوبی کالبدی- عملکردی است که می تواند پایه طراحی خانه در روستای مورد نظر باشد و به دلیل لحاظ شدن ویژگی های جامعه شناختی، اقلیمی، مقاوم سازی و مانند آن، طراحان و کاربران را از صرف وقت و هزینه بسیار، در فرایند مطالعه و طراحی بی نیاز می نماید. الگوها می توانند بنا به تفاوت های ناشی از شکل وابعاد زمین یا خواسته های کارفرما تغییرات جزیی یابند اما ساختار و شکل کلی آن ها با توجه به محیط فیزیکی و جغرافیایی روستا و نظام هم زیستی روستاییان یکی است. هدف از تحقیق حاضر، ارائه الگوی طراحی مسکن و توصیه های طراحی برای روستای هنجن از توابع شهرستان نطنز است. در این پژوهش از روش تحقیق زمینه یابی و پرسشنامه های استاندارد وضعیت موجود روستا)محیطی، اجتماعی و اقتصادی) ، پرسشنامه جامعه شناختی روستا ، پرسشنامه ویژگی های کالبدی خانه های روستایی و پرسشنامه رفتارهای جاری در مسکن روستایی استفاده شده است. روش نمونه گیری تصادفی است. از آنجا که، هم رفتارهای ساکنان(دایم و موقت) و هم ویژگی های کالبدی بررسی شده است، جامعه آماری شامل دو گروه است: جامعه اول ساکنان روستا هستند. جامعه دوم خانه های روستایی در دو محله بالا و پایین هنجن است. در این پژوهش تجزیه تحلیل داده ها به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. نتیجه تحقیق شامل الگوی روابط عملکردی و توصیه های طراحی برای مسکن روستای هنجن است.
۵.

راهکارهای کاهش ناسازگاری شناختی در خانه های معاصر آپارتمانی از طریق انطباق مکان-احساس ها و مکان-رفتارها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ناسازگاری شناختی قابلیت محیط مکان-رفتار مکان-احساس خانه معاصر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰ تعداد دانلود : ۴۵
خانه به عنوان مکانی بی واسطه و بی تکلف ، تاثیر عمیقی بر احساسات ساکنین خود دارد. اما امروزه خانه های آپارتمانی در تاکید صرف بر عملکردها، احساسات ساکنین را نادیده می گیرند و با ایجاد احساسات، افکار و تمایلات متناقض باعث ناسازگاری شناختی و اضطراب عاطفی می شوند. سوال اصلی پژوهش این است که چگونه می توان ناسازگاری شناختی در خانه های معاصر آپارتمانی را کاهش داد؟ و هدف از طرح این پژوهش ارائه راهکارهایی برای ایجاد سازگاری شناختی در خانه های آپارتمانی با تاکید بر مکان-احساس ها در کنار مکان-رفتارهاست. در پژوهش حاضر از روش کیفی و نظریه زمینه ای استفاده شده و پس از مرور ادبیات در حوزه ناسازگاری شناختی و قابلیت محیط، مطالعه میدانی بر سی و چهار نفر از ساکنین بیست خانه ی آپارتمانی انجام شده است تا اینکه داده ها به مرحله اشباع رسیده اند. در این مرحله اطلاعات از طریق مصاحبه و تهیه عکس و کروکی جمع آوری شده و نقشه های مکان-رفتار و مکان-احساس ترسیم شده اند. نهایتاً با انطباق این نقشه ها نتیجه گیری صورت گرفته است. یافته ها نشان می دهد که در خانه های معاصر آپارتمانی مکان-احساس ها و مکان-رفتارها بر یکدیگر منطبق نیستند و این مسئله باعث ایجاد ناسازگاری شناختی و تنش می شود. برای کاهش این تنش ها و ایجاد سازگاری شناختی در سه سطح، راهکارهایی ارائه شده است. در سطح ارتباط بین فضاها، استفاده از ساختار خطی، اتاق های با دو در و تفکیک فضاها پیشنهاد شده. در سطح ابعاد و ماهیت فضا، به راهکارهایی مثل هماهنگی مقیاس فعالیت و مقیاس فضا، اتاق هایی با ابعاد خیلی کوچک، تخلخل در جداره ها، فضاهایی برای پشتیبانی فعالیت های اختیاری و عرض حداقل دو متر برای تراس اشاره شده است و در سطح جزئیات و اجزاء فضا، راهکارهایی از جمله نور طبیعی، فضاسازی احساسی در اطراف منابع گرمایشی، جداره متخلخل در تراس، نشیمنگاه در کنار پنجره و شومینه ارائه شده اند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان