هادی زاهدی
مدرک تحصیلی: دکتری بیوشیمی و متابولیسم ورزشی، دانشگاه آزاد تهران مرکز |
مطالب
فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۴ مورد از کل ۴ مورد.
تاثیر چهارده هفته فعالیت هوازی همزمان با مکمل دهی رزوراترول روی میزان پروتئین SIRT1 و UCP-1 و PGC-1α در بافت کبد ی، چربی زیر پوستی و چربی احشایی موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال دهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
39 - 58
کلید واژه ها: تمرین هوازی رزوراترول UCP-1 SIRT1 PGC-1α
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر تعیین تاثیر مکمل دهی رزوراترول و فعالیت هوازی بر میزان پروتئین SIRT-1 ، PGC-1αو UCP-1 بافت کبدی و بافت چربی شکمی -کشاله ای و احشایی در موش های صحرایی نر بود. در این پژوهش 28 سر موش صحرایی (میانگین وزن10 ±260 گرم، سن 8 هفته)، به طور تصادفی به چهار گروه؛ شاهد (C)، تمرین (T)، مکمل-تمرین (T-S) و مکمل (S) تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت 14 هفته ( هفته ای 5 جلسه، هر جلسه به مدت 45دقیقه) روی نوارگردان فعالیت کردند. گروه مکمل-تمرین روزانه 10میلی گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدنشان مکمل رزوراترول دریافت کردند. جهت اندازه گیری پروتئین بافتی UCP-1، SIRT1، PGC-1α از روش الایزا (ساندویچ دوتایی) استفاده گردید. آزمون تحلیل واریانس یک طرفه برای تحلیل داده ها استفاده و سطح معنی داری (p≤0.05) در نظرگرفته شد. میزان تغییرات پروتئین SIRT1 و PGC-1α در بافت کبدی و چربی سفید زیرپوستی و احشایی به ترتیب (P≤0.05) و (P≤0.001) مشاهده شد. پروتئین UCP-1 نیز در بافت های مورد اندازه گیری در گروه مکمل-تمرین افزایش معنی داری را پس از مصرف مکمل همراه با فعالیت هوازی از خود نشان داد (P≤0.001). با توجه به نتایج بدست آمده احتمالا مکمل دهی موجب بهبود عملکرد بافت کبدی و تغییر فنوتیپ چربی سفید زیر پوستی به چربی بژ (بینابینی) می شود.
تأثیر مکمل دهی رزوراترول و فعالیت هوازی بر میزان پروتئین SIRT1 و PGC-1α عضله اسکلتی و UCP-1 بافت چربی زیرپوستی موش های صحرایی نر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۷
167 - 184
کلید واژه ها: تمرین هوازی رزوراترول UCP-1 SIRT1 PGC-1α
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر هم زمان و مکمل دهی رزوراترول و فعالیت هوازی بر میزان پروتئین SIRT-1 ، PGC-1α عضله نعلی و بافت چربی شکمی -کشاله ای و UCP-1 بافت چربی شکمی -کشاله ای در موش های صحرایی نر بود. در این پژوهش، 32 سر موش صحرایی(میانگین وزن10 ± 260 گرم، سن هشت هفته)، به صورت تصادفی به چهار گروه شاهد، تمرین، مکمل-تمرین و مکمل تقسیم شدند. گروه های تمرینی به مدت 12 هفته ( هفته ای پنج جلسه، هر جلسه به مدت 45 دقیقه) روی نوارگردان فعالیت کردند. گروه مکمل-تمرین روزانه 10 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدنشان مکمل رزوراترول دریافت کردند. برای اندازه گیری پروتئین بافتی UCP-1 ، SIRT1 و PGC-1α از روش الایزا (ساندویچ دوتایی) استفاده شد. آزمون تحلیل واریانس یک طرفه برای تحلیل داده ها استفاده شد و سطح معنا داری ( P≤0.05 ) درنظر گرفته شد . نتایج نشان داد که میزان پروتئین های SIRT1 و PGC-1α در بافت عضله و چربی سفید زیرپوستی در گروه تمرین- مکمل و گروه مکمل، به ترتیب با P≤0.001 و P≤0.05 افزایش معناداری داشته است. پروتئین UCP-1 نیز در بافت چربی سفید، پس از تمرینات افزایش معناداری را نشان داد (P≤0.001) . با توجه به نتایج به دست آمده، احتمالاً مکمل دهی رزوراترول به همراه فعالیت بدنی هوازی تأثیر قوی تری بر افزایش میزان SIRT-1 و PGC-1α عضله نعلی و بافت چربی شکمی -کشاله ای و UCP-1 بافت چربی شکمی -کشاله ای نسبت به استفاده جداگانه از فعالیت بدنی یا مکمل رزوراترول دارد و احتمالاً موجب تغییر فنوتیپ چربی سفید زیرپوستی به چربی بژ (بینابینی) می شود.
بررسی و مقایسه سلامت جسمانی و سلامت روان سالمندان کوه نورد و سالمندان فعال و غیرفعال شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۱۵ بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۱
207 - 218
هدف پژوهش حاضر، بررسی و مقایسه آمادگی جسمانی و سلامت روان کوه نوردان سالمند و سالمندان فعال و غیرفعال مناطق مختلف شهر تهران بود. بدین منظور سالمندان در بوستان ها و مناطق مرتفع شهر تهران به طور تصادفی انتخاب شدند. آزمودنی ها بر اساس فعال بودن و نوع فعالیت، در سه گروه کوه پیما (15n=)، فعال غیر کوه پیما(14n=) و غیر فعال (14n=)، قرار گرفتند. پس از تکمیل پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28)، عوامل مختلف آمادگی قلبی- تنفسی، جسمانی و حرکتی شامل درصد چربی بدن، فشارخون، ضربان قلب، BMI و آزمون اصلاح شده بالک روی نوارگردان، مورد ارزیابی قرار گرفت. از روش آماری آنوای یک طرفه برای تجزیه و تحلیل داده های فیزیولوژیکی و از روش تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) برای تحلیل اطلاعات پرسشنامه سلامت عمومی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد بین میانگین ظرفیت هوازی سه گروه تفاوت معنی داری (01/0 ≤ P) وجود داشت و گروه کوهپیما ظرفیت هوازی بهتری داشت. همچنین، تفاوت معناداری در مولفه های نشانگان جسمانی، اضطراب، اختلال در کارکرد اجتماعی، افسردگی و نمره کلی سلامت عموم ( 05/0 ≤ P) سه گروه وجود داشت. به عبارت دیگر، نمره کلی سلامت عمومی در گروه کوهپیما بهتر از گروه های دیگر بود. با توجه به نتایج این پژوهش پیشنهاد می شود که سالمندان برای افزایش طول عمر و بهبود سلامت روانی، به طور منظم در فعالیت های بدنی شرکت کنند.