رابطه راهبردهای یادگیری خود تنظیمی و گرایش به تفکر انتقادی با میزان آمادگی دانشجویان برای حضور در دوره های آموزش الکترونیکی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از عواملی که می تواند، باعث موفقیت یا شکست در استفاده از آموزش الکترونیکی شود، آمادگی دانشجویان برای حضور در دوره های آموزش الکترونیکی است. از جمله عواملی که می تواند، بر آمادگی دانشجویان برای حضور در چنین دوره هایی اثرگذار باشد، راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و گرایش به تفکر انتقادی است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه راهبردهای یادگیری خود تنظیمی و گرایش به تفکر انتقادی با میزان آمادگی دانشجویان برای حضور در دوره های آموزش الکترونیکی می باشد. روش پژوهش، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری، شامل کلیه دانشجویان دانشگاه خوارزمی در سال 1392 بود. از میان جامعه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، 250 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسش نامه های گرایش به تفکر انتقادی ریکتس و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و مقیاس آمادگی ورودی یادگیرنده به دوره های الکترونیکی استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین، انحراف استاندارد) و استنباطی (آزمون های همبستگی، رگرسیون و t مستقل) استفاده شد. نتایج نشان داد که میزان همبستگی بین راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و آمادگی برای حضور در دوره های آموزش الکترونیکی 0/23 (با ضریب تعیین 0/50) و بین گرایش به تفکر انتقادی و آمادگی برای حضور در دوره های آموزش الکترونیکی 0/24 (با ضریب تعیین 0/70) می باشد و می توان، از طریق راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و گرایش به تفکر انتقادی، آمادگی دانشجویان برای حضور در دوره های الکترونیکی را پیش بینی کرد. نتایج آزمون t مستقل نشان داد بین دانشجویان دختر و پسر و دانشجویان کارشناسی و تحصیلات تکمیلی از لحاظ میزان آمادگی برای ورود به دوره های آموزش الکترونیکی تفاوت معناداری وجود ندارد.