مجید صالحی نیا

مجید صالحی نیا

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۰ مورد از کل ۱۰ مورد.
۱.

کاربرد روش تحلیل تماتیک در شناسایی قابلیت های معنایی تجربه شده حین حرکت روزمره در محیط انسان ساخته(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تحلیل تماتیک معنا محیط انسان ساخت حرکت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴۵ تعداد دانلود : ۵۷۴
تحلیل تماتیک، به عنوان روشی کیفی در تحلیل داده ها مورد استفاده پژوهشگران حوزه های مختلف، به ویژه روانشناسی و جامعه شناسی بوده است. این روش کمتر مورد توجه پژوهشگران حوزه معماری و شهرسازی قرار گرفته است. این در حالی است که روش هایی نظیر تحلیل تماتیک با دسته بندی الگوهای معنا از دل مجموعه داده ها، به شناخت درک کاربران از محیط، که شکل دهنده رابطه ایشان با محیط است کمک می کند. مقاله پیش رو با ارائه پژوهشی انجام شده با روش تحلیل تماتیک، ضمن معرفی آن بعنوان روشی انعطاف پذیر، نحوه کاربرد آن را در پژوهش های حوزه محیط ساخته شده تبیین می نماید. پژوهش مذکور، در جستجوی قابلیت های معنایی تجربه شده توسط باشندگان در فضا، به این پرسش پاسخ می دهد که «هنگام حرکت در محیط ساخته شده چه ابعادی از معنا دریافت می شود؟ پژوهش حاضر، پژوهشی کیفی با رویکرد مردم نگاری پدیدارشناسانه است که در آن دانشجویان و کارکنان یک مجموعه دانشگاهی حین حرکت در مسیرهای روزانه خود در دانشگاه، به پرسش های یک مصاحبه عمیق پاسخ داده اند. حاصل تحلیل تماتیک محتوای مصاحبه ها، هشت زیر-مقوله قابل جمع بندی ذیل سه مقوله: آسودگی، جذبه و معناداری (قابل فهم بودن) است که معانی که افراد هنگام حرکت بین و درون ساختمان ها تجربه می کنند توضیح می دهد.
۳.

بازشناسی عوامل سازنده سلسله مراتب نوری در فضای معماری ایرانی-اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سلسله مراتب نوری درجه بندی نور ادراک معماری ایرانی - اسلامی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۱ تعداد دانلود : ۶۶۴
اهداف: سلسله مراتب نوری موضوعی فرعی اما بسیار تاثیرگذار در ادراک فضا و خلق تجربه ای ناب در معماری می باشد. سلسله مراتب نوری به درجه بندی نور در فضای معماری اشاره دارد؛ درجه بندی نور، اولویت های محتویات فضا را مشخص و رتبه بندی می کند و بدینگونه چشم مخاطب را در فضا هدایت می نماید. این موضوع در معماری ایرانی- اسلامی نیز بسیار اهمیت داشته و در ساخت بناها به شیوه های گوناگون از این عامل برای ایجاد فضای خوشایند بهره گرفته می شده است. روش ها: جهت شناسایی عواملی که به ایجاد سلسله مراتب نوری کمک می کردند، از متخصصین حوزه معماری ایرانی- اسلامی به روش دلفی نظرسنجی شد تا در درجه اول عوامل سازنده و سپس نقش آنها بطور دقیق به عنوان عامل بنیادی، اصلی یا مکمل شناسایی کنند. همچنین در انتها از متخصصین خواسته شد که نقش عوامل را در ایجاد سلسله مراتب نوری با طیف لیکرت 5 درجه ای رتبه بندی نمایند و نتایج با آزمون ویلکاکسون تحلیل شدند. یافته ها: عوامل سازنده سلسله مراتب نوری به سه دسته "عناصر نورگیر" (بازشو معمولی، بازشو مشبک)، "ارتباط با واسطه با فضای بیرون" و "تزئینات" قابل تقسیم هستند. نتیجه گیری: نتایج حاکی از این بود که متخصصین معتقد به تأثیر چشمگیر "بازشو معمولی" به عنوان "عامل بنیادین" در سلسله مراتب نوری هستند. همچنین "بازشو مشبک" و "فضای معماری" به عنوان عوامل کنترلگر نور، هر دو به عنوان "عامل اصلی" و تزئینات به عنوان "عامل مکمل" جهت شناسایی عوامل موثر در سلسله مراتب نوری قابل شناسایی هستند.
۴.

مدل علی روابط متغیرهای کالبدی- عملکردی معماری و انگیزش بازی کودک در عرصه میانی مجتمع های مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کودک انگیزش بازی مدل علی متغیرهای کالبدی - عملکردی عرصه میانی مجتمع مسکونی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۴ تعداد دانلود : ۲۰۰
رشد روزافزون جمعیت شهرها از یک سو و افزایش قیمت زمین از سوی دیگر، موجب ایجاد محیط های مسکونی پرتراکم شده است. زندگی در چنین فضاهایی، اثرات منفی بر سلامت فردی و اجتماعی ساکنان گذاشته است. کودکان به عنوان آسیب پذیرترین گروه جامعه، در مقابل دگرگونی محیط فیزیکی و اجتماعی، در معرض خطر بیشتری قرار دارند. بیشتر پژوهش های اخیر، بر ویژگی های زمین های بازی شهری تمرکز دارند؛ در حالی که کمبود زمین بازی در مجتمع مسکونی، لزوم توجه به طراحی عرصه میانی مجتمع مسکونی برای بازی کودکان را تأیید کرده است. بر این اساس، مقاله حاضر به دنبال دست یابی به مدل انگیزش بازی کودک در عرصه میانی مجتمع مسکونی با استفاده از رویکرد ترکیبی است. مبانی نظری پژوهش با رویکردی کیفی و با هدف جستجوی ویژگی های کالبدی- عملکردی و شناختی- رفتاری مؤثر در ایجاد و افزایش انگیزش بازی کودک تدوین شده اند و چگونگی تأثیر هر یک از این ویژگی ها از تبدیل داده های کیفی به کمی حاصل شده است. در این راستا، با به کارگیری روش پیمایشی بر مبنای تکنیک دلفی، پس از ساخت و اعتباریابی ابزار تحقیق، در آغاز، نگرش 20 متخصص و در ادامه 100 نفر از متخصصین مورد پرسش قرار گرفت. در نهایت، شش عامل مؤثر بر انگیزش بازی کودک شامل؛ نظارت پذیری، خوانایی محیط کودک محور، عوامل محرک طبیعی، تعاملات اجتماعی (نسلی- بین نسلی)، سرزندگی محیط و نیز تحریک حواس به روش تحلیل عاملی (نرم افزار SPSS23) استخراج شدند. در ادامه، بر اساس ارتباط متغیرهای مذکور، مدلی فرضی به کمک نرم افزار "ایموس 23" پیشنهاد شد و سپس رابطه و میزان تأثیر عوامل بر یکدیگر به روش تحلیل مسیر به دست آمد و در نهایت، مدل فرضی پیشنهادی اصلاح شد. بر اساس تحلیل مدل به دست آمده، روابط متغیرهای پژوهش تفسیر شد؛ بررسی اثرات مستقیم و غیرمستقیم عوامل مذکور، نشان دهنده رابطه میان ویژگی های شناختی- رفتاری و ویژگی های کالبدی- عملکردی است که می تواند در قابلیت بازی انگیزی عرصه میانی مجتمع های مسکونی مؤثر افتد. در پایان، مدل نهایی رابطه بین متغیرهای کالبدی- عملکردی و متغیرهای شناختی- رفتاری ارائه شد.
۶.

بازتعریف مفهوم مکان با تأکید بر فرایند آفرینش و تبیین مرکزیت مکان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مکان کردار اجتماعی تفاوت تقارب تواتر مرکزیت مکان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۹ تعداد دانلود : ۱۷۷
بیان مسئله: مفهوم مکان به یکی از مهمترین مباحث معماری، طراحی شهری، معماری منظر و طراحی محیط تبدیل شده است. با این همه، عمده این مطالعات متأثر از دوگانگی عینی-ذهنی بوده و مکان را به عنوان امری ایستا و جدا از روابط و ساختارهای اجتماعی مورد مطالعه قرار داده اند که به حوزه های ادراک فردی محدود شده اند. این مسائل باعث شده اند مطالعات مکان، رویکرد فروکاهنده پیدا کرده تا جایی که بعضاً مکان را تا یک فضای نوستالژیک تقلیل داده اند.روش پژوهش: در سالیان اخیر و با تغییر رهیافتی در حوزه فلسفه و جامعه شناسی فضا، چرایی آفرینش و تحول مکان نیز مورد بحث قرار گرفته است. این مقاله تلاش دارد در یک مطالعه کیفی با هدف پرداختن به چرایی تحول مکان، به کمک رهیافت پسکاوی، و با روش توصیفی تحلیلی و تحلیل محتوای کیفی، مطالعات پیشین مکان را دسته بندی کرده و با اتخاذ رویکرد انتقادی، مسئله های اصلی (پروبلماتیک) این مطالعات را بررسی کند و سپس به بازتعریف مکان بپردازد.هدف پژوهش: مطالعات مکان، بیشتر به چیستی مکان و چگونگی ادراک مکان و جنبه های کالبدی مکان یا جوانب ذهنی ادراک فردی پرداخته اند. این مقاله به دنبال پرداختن به چرایی آفرینش مکان و نحوه نمود ساختارهای اجتماعی در مکان است و تلاش دارد نقش کردار اجتماعی را در فرایند آفرینش مکان بررسی کند و مؤلفه های کردار اجتماعی را نیز تبیین کند.نتیجه گیری: مکان، همزمان هم نمود عینی و دارای تعین کالبدی است و هم فرایند اقتصادی اجتماعی. علاوه بر سه مؤلفه ای که اثبات گرایان برای مکان قائل هستند (فرم، عملکرد، معنا)، مکان دارای سه مؤلفه ای است که می تواند ساختار اجتماعی را در خود هویدا کند: تفاوت، تقارب و تواتر. با این سه مؤلفه، مکان، تجلی کردار اجتماعی خواهد شد. مؤلفه تفاوت موجب اندرکنش اجتماعی، سرزندگی محیط و تقویت هویت جمعی می شود. با بودن مؤلفه تقارب، مکان واجد ارزش شده و گروه های مختلف به جای انزواگزینی و دور شدن از مرکز، پیرامون یک پدیده یا رخداد به گفتگو می نشینند و مرکزیت مکان را پدید می آورند. با بودن مؤلفه تواتر، مفهوم زمان در مکان ها نمود پیدا می کند.
۷.

مطالعه روانشناسانه تأثیر معماری مسجد جامع (عتیق) اصفهان بر رفتار استفاده​ کنندگان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مطالعه روانشناسانه مسجد جامع (عتیق) اصفهان رفتار استفادهکننده نقشه رفتاری افتراق معنایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۶ تعداد دانلود : ۱۰۱
این پژوهش بر آن است با بررسی حوزه​های فضایی مورد استقبال گروه های مختلف استفاده​کننده و معنای دریافتی کل بنا از سوی آنان، در بنای تاریخی دایر مسجد جامع (عتیق) اصفهان و با سیری معکوس، ویژگی های کالبدی مؤثر در ایست​ها و رفتار آنان را شناسایی نماید. پرسش این است که ویژگی های شاخص کالبدی - فضایی مسجد جامع (عتیق) اصفهان چه تأثیراتی بر رفتار استفاده کنندگان آن دارد؟ با تحلیل نظریات پایه و مطالعات میدانی روانشناسانه به روش «مشاهده» و با تکنیک تهیه «نقشه رفتاری» و «فهرست رفتاری»، کلیه رفتارها مطالعه گردید و با استفاده از روش «پرسشنامه» با دو تکنیک «افتراق معنایی» و «اخذ تصویر ذهنی»، معنای بنا از دیدگاه استفاده​کنندگان استخراج شد. در ادامه، معنای بنا از دیدگاه گروه های پرسش شونده و به تفکیک «هدف حضور در بنا»، «سن» و «جنسیت» و با بهره گیری از نرم​افزار SPSS21 مورد تحلیل قرار گرفت. با هم پوشانی نتایج به دست آمده از روش​های مزبور، دیده می​شود بین ویژگی های معماری هر حوزه از مسجد و رفتار به وقوع پیوسته استفاده​کنندگان در آن، ارتباط معناداری وجود دارد؛ به طوری که ویژگی های معماری هر حوزه از مسجد جامع (عتیق) اصفهان، منجر به پدید آمدن معنایی متفاوت در ذهن هریک از گروه های استفاده-کننده و در نتیجه بروز رفتارهای متفاوت در آنان شده​است. هریک از فاکتورهای «سن»، «جنس» و «هدف استفاده» در ادراک استفاده​کنندگان مؤثر است. کودکان به دلیل جثه کوچک تر و تجربه ناکافی از بناهای مرتفع، نسبت به سایر گروه های سنی، مسجد را «مرتفع​تر» می​دانند. گردشگران مسجد را برای کاوش، به اندازه کافی «روشن» نمی​بینند و نسبت به عبادت-کنندگان آن را «تاریک​تر» احساس می​کنند. زنان احتمالاً به دلیل دید محدودتری که در مکان های انتخابی خود (جهت داشتن خلوت بیشتر) دارند، مسجد را نسبت به مردان «کوچک تر» می​بینند. مکان هایی که در مسجد جامع اصفهان مرکز توجه هستند، تراکم جمعیتی کمتری دارند و ایست در آنها کمتر اتفاق می​افتد.
۸.

واکاوی نقش توانمندی نورپردازی مصنوعی در خلق معنای عاطفی خوشایند فضا در شهرهای مناطق بیابانی (مطالعه موردی: هتل داد یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نورپردازی مصنوعی معنای عاطفی خوشایند شهرهای مناطق بیابانی زندگی شبانه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۲ تعداد دانلود : ۱۱۹
شهر یزد بدلیل قرارگیری در منطقه بیابانی و مساعد بودن هوا در بازه زمانی شب و دارا بودن آسمان کویر قابلیت خوبی برای گسترش زندگی شبانه و تبدیل شدن به «شهر24 ساعته» را دارد که در این راستا با کمک صنعت نورپردازی مصنوعی می توان به این روند سرعت بخشید. اما آنچه که در حال حاضر شاهد آن هستیم شهرهایی با آشفتگی بصری نوری و افراط در بکارگیری نور رنگی است. بنابراین ضرورت دارد که فنون نورپردازی مصنوعی و اثرگذاری آن بر احساسات و معنای عاطفی فضا شناسایی شود تا از پتانسیل های نورپردازی مصنوعی بطور مطلوب بهره برده شود. این امر می تواند در راستای صیانت از جایگاه جهانی شهر یزد نیز باشد. ماهیت پژوهش حاضر در بخش ابتدایی توصیفی-تحلیلی و به روش پیمایشی-دلفی، و در بخش دوم از نوع شبه آزمایشی بود، بدین ترتیب که فنون نورپردازی مصنوعی در هتل داد یزد شبیه سازی و نظر 50 نفر سنجیده شد. با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که از نظر متخصصین نورپرداز معماری در شهر یزد، بکارگیری فنون نورپردازی موضعی-پیرامونی، شدت روشنایی، نحوه توزیع نور و درخشندگی بیشترین تاثیر را در خلق معنای عاطفی دارند و با انجام آزمایش از مخاطبین مشخص شد که فن نورپردازی موضعی-پیرامونی در مقایسه با نور عمومی در فضا، خوشایندتر است. جهت خلق فضایی جذاب و سرزنده ترکیب نورپردازی موضعی-پیرامونی با توزیع غیریکنواخت نور و درخشندگی زیاد می تواند ابزار مناسبی باشد و جهت خلق فضایی آرامش بخش ترکیب نور موضعی-پیرامونی با توزیع نور یکنواخت و شدت روشنایی کم و درخشندگی کم راهبردی مناسب خواهد بود.
۹.

پیری در خانه، روح نهفته در معماری ایران؛ مطالعه موردی: فضاهای مناسب سالمند در معماری بومی کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پیری در خانه معماری ایران معماری بومی سالمند کرمان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶ تعداد دانلود : ۱۲۶
"پیری در خانه" یکی از یافته های روانشناسی محیطی سالمندان می باشد که در آن بر ماندن سالمندان درخانه و همسایگی آشنا و داشتن حق انتخاب در نوع زندگی تاکید می شود. در این پژوهش هدف آن است که ویژگی های مطلوب محیطی برای سالمندان جهت دستیابی به "پیری در خانه" استخراج و مفاهیم سازگار با این هدف در معماری ایران معرفی شود. و سوال این است که محیط مناسب سالمندان جهت "پیری در خانه" دارای چه ویژگی هایی است؟ و معماری ایران چگونه با این ویژگی ها منطبق می شود؟ روش این پژوهش از نظر هدف، کاربردی می باشد که با توجه به ماهیت موضوع از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که محیط با ویژگی احترام به سالمند و توانایی ادغام سالمندان در خود، تامین کننده اهداف "پیری در خانه" می باشد و برخی از مفاهیم معماری ایران با این اهداف مطابقت نموده و نشانه های احترام به سالمند در آن نهفته است. همچنین با نگاهی به الگوهای معماری بومی شهر کرمان پیشنهادهایی جهت استفاده از این الگوها و در عین حال حفظ آن ها ارایه می شود که ضمن ایجاد فضای مناسب سالمندان، از معماری بومی محل نیز صیانت شود.
۱۰.

شاخصه ها و عوامل معماری پدیدآرنده نمای حیاط میانی خانه های تاریخی قاجاریه، بررسی موردی: خانه های قاجاری شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معماری نما واکاوی تطبیقی خانه تاریخی قاجاریه قزوین حیاط میانی (میانسرا)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۳
نما یا پوسته معماری ساختمان، لباس و بُعد دیداری بیرونی آن است که مرز بین فضای درون و بیرون را تعریف می کند. نما در معماری خانه های تاریخی قاجاریه فلات مرکزی ایران به واسطه فرهنگ و معماری درون گرا، بیشتر در حیاط میانی شان جلوه گر شده است. «شاخصه» ها و «عوامل معماریانه» گوناگونی در پدیدآوری این نما مؤثر بوده اند. در این پژوهش با مطالعه کتابخانه ای و متونی که به معماری نما و یا نمای خانه یا خانه تاریخی ایرانی پرداخته اند، «شاخصه»ها و «عوامل معماریانه» زیرمجموعه آن ها شناسایی شد. پس از پیمایش، یک چارچوب نظری به عنوان سامانه پیشنهادی دربرگیرنده همه عوامل معماری معماریانه نمای حیاط میانی خانه تاریخی قاجاریه ارائه شد. این چارچوب نظری مورد بازخوانی، استدلال منطقی و ارزیابی قرار گرفت تا کارآیی و جامعیت آن محک بخورد و در صورت نیاز کامل شود. «شاخصه» های مؤثر در پدیدآوری نمای خانه ها به ترتیب عبارت اند از: اقلیم، عملکرد، شکل و فناوری ساخت. هر یک از این «شاخصه» های کلان، در زیر مجموعه خود دارای «عوامل معماریانه» چندی هستند. چهار «شاخصه» و شانزده «عامل معماریانه» شناسایی شده در چارچوب نظری، با پژوهش میدانی آزمون و اثبات شد و الگوی ارائه شده، کارآیی خود را در خوانش معماری نمای حیاط میانی خانه های تاریخی قاجاریه و یا احتمالاً دوره تاریخی و شاید برای خانه های امروزین در فلات مرکزی یا دیگر نقاط اقلیمی و جغرافیایی ایران، نشان داد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان