فرنگیس کاظمی

فرنگیس کاظمی

مدرک تحصیلی: دانشیار دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۴ مورد از کل ۲۴ مورد.
۲۱.

اثربخشی برنامه مداخله روانی- اجتماعی بر سرعت و دقت پردازش اطلاعات دانش آموزان دارای ضرب آهنگ شناختی کند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مداخله روانی - اجتماعی ضرب آهنگ شناختی کند سرعت و دقت پردازش اطلاعات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۸ تعداد دانلود : ۴۷۱
زمینه و هدف: ضرب آهنگ شناختی کند، مجموعه ای از نشانه هایی است که برای توصیف نوع خاصی از اختلال توجه، تمرکز حواس، و کندی در پردازش اطلاعات به کار می رود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه روانی- اجتماعی بر سرعت و دقت پردازش اطلاعات دانش آموزان دارای ضرب آهنگ شناختی کند انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دارای نشانه های ضرب آهنگ شناختی کند سنین 9 تا 12 سال مدارس آموزش عمومی شهر تهران در سال تحصیلی 96-1395 بود. نمونه پژوهش شامل 60 دانش آموز با ضرب آهنگ شناختی کند بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. به منظور شناسایی و تشخیص این دانش آموزان از پرسشنامه ضرب آهنگ شناختی کند (برنز، 2019) و برای ارزیابی سرعت و دقت پردازش اطلاعات از آزمون توجه بریکنکامپ (1981) استفاده شد. گروه آزمایش در 8 جلسه 60 دقیقه ای برنامه مداخله روانی- اجتماعی شرکت کردند و افراد گروه گواه، مداخله ای دریافت نکردند. داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین میانگین نمره های گروه آزمایش و گواه در سرعت و دقت پردازش اطلاعات، تفاوت معنا داری وجود دارد (0/001>p و 32/4=F) و نمرات گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه در مرحله پس آزمون به طور معناداری افزایش یافته است. نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده در این مطالعه می توان نتیجه گیری کرد که برنامه توانبخشی روانی– اجتماعی می تواند باعث افزایش سرعت و دقت پردازش اطلاعات شود و بدین ترتیب بخش زیادی از مشکلات رفتاری و تحصیلی دانش آموزان را به سبب سرعت کند پردازش داده ها و اطلاعات در خانه و مدرسه، کاهش دهد.
۲۲.

تدوین برنامه علاقه اجتماعی درمانی و ارزیابی اثربخشی آن بر رفتارهای قلدری و قربانی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علاقه اجتماعی درمانی قلدر قربانی نوجوانان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۰ تعداد دانلود : ۲۵۳
هدف: هدف پژوهش حاضر تدوین برنامه درمان با علاقه اجتماعی و ارزیابی اثر بخشی آن بر رفتارهای قلدری و قربانی نوجوانان بود. روش: روش تحقیق پژوهش نیمه آزمایشی و طرح آن با دو گروه آزمایشی و دو گروه کنترل و ارزیابی به صورت پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان پسر قلدر و قربانی مدارس متوسطه دوره دوم شهر ابرکوه در سال تحصیلی 95-1394 تشکیل دادند. به منظور اجرای پژوهش، پس از انجام جامعه سنجی، از میان دانش آموزانی که بر اساس تحلیل نتایج جامعه سنجی، تحت عنوان قلدر و قربانی طبقه بندی شده بودند، تعداد 40 نفر دانش آموز به طور تصادفی به عنوان نمونه گروه قلدر و نیز 40 نفر دانش آموز به طور تصادفی به عنوان نمونه گروه قربانی قلدری انتخاب شدند؛ هر گروه به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند و پرسشنامه تجدیدنظر شده قلدر/ قربانی الویس را در پیش آزمون تکمیل نمودند. گروه های آزمایش به صورت جدا گانه، به مدت 12 جلسه (در هر هفته دو جلسه) در برنامه درمان با علاقه اجتماعی قرار گرفتند و گروه های کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند.  یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس یک راهه آمیخته نشان داد، برنامه درمان با علاقه اجتماعی در گروه های آزمایش در مقایسه با گروه های کنترل همتای خود، به طور معناداری کاهش رفتارهای قلدری و قربانی را در مرحله پس آزمون و پیگیری داشته اند. نتیجه گیری: نتایج بیانگر این است که کمک به نوجوانان برای باز جهت دهی عقاید و اهداف خود و کاهش احساس کهتری و افزایش تعلق و علاقه اجتماعی باعث بهبود رفتار ها و کاهش رفتار های قلدری و قربانی در نوجوانان شده است.
۲۳.

اثربخشی آموزش جلوه های چهره ای هیجان های بنیادین بر اختلال رفتاری زودآغاز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اختلال رفتار زودآغاز هیجان های بنیادی آموزش جلوه های چهره ای

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۴ تعداد دانلود : ۴۴۹
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش جلوه های چهره ای هیجان های بنیادی بر کاهش نشانه های اختلال رفتار زودآغاز بود. روش پژوهش شبه تجربی و طرح پیش آزمون و پس آزمون با یک گروه بود. جامعه مورد پژوهش تمام دانش آموزان دارای اختلال رفتار زودآغازی محصل در مدارس ابتدایی شهر تهران بودند. پس از غربالگری در مدرسه، تعداد ۱۷ نفر از این دانش آموزان با روش نمونه برداری هدفمند و با استفاده از ملاک های تشخیصی اختلال رفتاری با فرم گزارش معلم برای سنین 18-6 سال آزمون آشنباخ انتخاب شدند. آموزش جلوه های چهره ای هیجان های بنیادی به مدت ۱۰ جلسه و هر جلسه ۳۰ دقیقه به دانش آموزان ارائه شد. ابزار مورد استفاده جهت ارزیابی و تشخیص اختلال رفتار، آزمون آشنباخ (آشنباخ و رسکورلا، 2001) بود که به وسیله معلمان در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون انجام شد و به منظور آموزش جلوه های چهره ای هیجان ها از جورچین آهن ربایی چهره استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون tوابسته استفاده شد و نتایج تحلیل نشان داد که بین پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد و نشانه های اختلال رفتار در اثر این آموزش کاهش معناداری یافته اند. همچنین یافته ها نشان داد که آموزش ها می تواند با افزایش توانایی کودکان برای بازشناسی هیجان های چهره ای مخاطب، به درک بهتر آن ها از قصدهای فرد مقابل کمک کند و درنتیجه نشانه های اختلال رفتار را کاهش دهد.  
۲۴.

اثر بخشی برنامه آموزشی تعامل مادر- کودک مبتنی بر سبک دلبستگی ایمن بر مؤلفه های دلبستگی دانش آموزان با اختلال های اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۵۴ تعداد دانلود : ۱۴۱
زمینه و هدف: اصلاح سبک دلبستگی کودک یکی از روش های کاهش آسیب های ناشی از اختلال ها و هیجان های منفی است. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی برنامه آموزشی تعامل مادر - کودک مبتنی بر سبک دلبستگی ایمن بر مؤلفه های دلبستگی دانش آموزان دوره ابتدایی دارای اختلال های اضطرابی انجام شد. روش: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان دختر دارای اختلال های اضطرابی منطقه 3 شهر تهران شاغل به تحصیل در سال تحصیلی 1400-1399 در پایه های دوم و سوم دبستان و مادران آنها بود. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند،30 دانش آموز دارای اختلال های اضطرابی به همراه مادرانشان وارد مطالعه شده و به صورت تصادفی در گروه آموزش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جایدهی شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه دلبستگی (کاپنبرگ و هالپرن، 2006) استفاده شد. گروه آموزش برنامه آموزشی تعامل مادر - کودک مبتنی بر سبک دلبستگی ایمن را در 12 جلسه دریافت کرد، ولی به گروه گواه آموزشی داده نشد. در پایان هر دو گروه در مراحل پس آزمون و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. تحلیل داده ها توسط نسخه 24 نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد در مرحله پس آزمون تفاوت معنا دار کلی بین گروه آموزش و گروه گواه در نمرات مؤلفه های دلبستگی وجود داشت (0/05>p)، به نحوی که برنامه آموزشی به بهبود مؤلفه های تکامل انطباقی مثبت، واکنش هیجانی، و دوری گزینی منجر شد. همچنین این معنا داری (0/05>p) در مرحله پیگیری پس از 50 روز، پایدار بود. نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش می توان گفت برنامه آموزشی تعامل مادر - کودک مبتنی بر سبک دلبستگی ایمن به بهبود سبک دلبستگی در دانش آموزان دوره ابتدایی دارای اختلال های اضطرابی منجر شد. در نتیجه می توان از این برنامه آموزشی به عنوان مداخله ای مناسب برای بهبود مشکلات ناشی از دلبستگی کودکان دارای اختلال های اضطرابی در دوره ابتدایی استفاده کرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان