پژوهشی در علل و پیامدهای حضانت پذیری زنان مطلقه با کاربست نظریه مبنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از مهمترین دگرگونی های کمی و کیفی رو به رشد در نهاد خانواده معاصر پدیده حضانت پذیری زنان است. مقاله حاضر در چارچوب مطالعات جنسیتی و با استناد به تحلیل و تفسیرهای نظریه فمینیستی علل و پیامدهای این پدیده را به مثابه یک مسئله اجتماعی مورد بررسی قرار داده است. از نظر روش شناختی این مطالعه با رویکرد نظریه مبنایی و عمدتاً کاربرد تکنیک مصاحبه با 20 نفر از زنان مطلقه شهرستان مریوان که تحت پوشش کمیته امداد بوده اند به اجرا درآمده است. یافته های پژوهش بر اساس مدلی پارادایمی و با استخراج 13 مقوله محوری در فرایند کدگذاری داده ها مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفته است: «جبر اجتماعی قانونی» و «عواطف مادرانه» موجبات علی حضانت پذیری را توضیح می دهند. «پایگاه طبقاتی» و «کودک همسری» شرایط زمینه ای؛ و «اختلافات زناشویی»، «ناتوانی مردان در تأمین هزینه های خانواده» و «خشونت خانگی» عوامل مداخله گر مؤثر در این وضعیت هستند. پیامدهای حضانت پذیری در مقوله های «فقر فزاینده»، «فشار نقش»، «وابستگی» و «احساس رهاشدگی» انعکاس یافته است. نهایتاً اینکه زنان با راهبردهای دوگانه «استیصال» و «تحمل» که بازنمای مواجهه ذهنی و پذیرش عینی حضانت-پذیری است نسبت به آن واکنش نشان می دهند.