سید ابراهیم رئوف موسوی
مطالب
فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۶ مورد از کل ۶ مورد.
سبک زندگی؛ فهم لطیف؛ روضه، راه سامان دادن به توجهات
نویسنده:
سید ابراهیم رئوف موسوی
حوزه های تخصصی:
بی طرفی ارزشی در پذیرش نظریات با تأکید بر دیدگاه هیو لیسی(مقاله پژوهشی حوزه)
نویسنده:
سید ابراهیم رئوف موسوی مهدی معین زاده
منبع:
ذهن تابستان ۱۳۹۹ شماره ۸۲
5 - 30
کلید واژه ها: علم ارزش بی طرفی ارزشی علم هیو لیسی
حوزه های تخصصی:
طبق تلقی پوزیتیویستی پذیرفتن تأثیر ارزش ها بر علم متعارض با حفظ مرز علم و غیرعلم، عینیت یا آفاقیت و جهان شمولی علم است؛ اما دیگر دیدگاه های فلسفه علم که به کمک آن می توان تأثیر ارزش ها بر علم را پذیرفت، نهایتاً به تعریفی از عینیت علم می انجامد که متعارض با عینیت علم و مطابقت آن با واقع است؛ برای مثال پوپر اصرار دارد که ضمن پذیرش تأثیر ارزش ها بر علم، عینیت علم را حفظ کند، درنهایت از تئوری خاصی درباره عینیت دفاع می کند که می توان آن را مشترک لفظی با تلقی پیشین از عینیت دانست. بازخوانی تلاش های فیلسوفان علم از منظر مسئله فوق نشان می دهد نمی توان با استفاده از دیدگاه پوزیتویست ها، پوپر، کوهن، لاکاتوش و فایرابند مسئله فوق را پاسخ داد؛ اما با استفاده از دیدگاه هیو لیسی می توان راهی برای تبیین ارزش باری علم توأم با حفظ عینیت و کاشفیت علم یافت. هیو لیسی اگرچه مسئله ای متفاوت با مسئله پژوهش حاضر دارد و در پی پاسخ به این سؤال است که «آیا علم فارغ از ارزش است؟» اما درنهایت با تفکیک مقومات مفهومی بی طرفی ارزشی علم، تبیینی از جایگاه ارزش در علم ارائه می کند که می توان با استفاده و اقتباس از آن، نقش ارزش ها در علم را به گونه ای توضیح داد که با عینیت علم قابل جمع باشد.
نسبت آزاد با علوم اجتماعی؛ تحول در نسبت ما با علوم اجتماعی و نسبت علوم با دیگر شئون اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
نویسنده:
سید ابراهیم رئوف موسوی
این تلقی که علوم جدید، ملهم از بنیادهای متافیزیکی است و برای تحول در آن باید مبانی دیگری را از قرآن، روایات، مجموعه علوم اسلامی حوزوی و به خصوص از فلسفه اسلامی جایگزین آن ساخت، تلقی نادرستی نیست؛ اما اغلب گرفتار تصورات تصنعی و مکانیکی است و کمتر با ماهیت و مختصات واقعی علم تطابق دارد. لازمه چنین مهمی، درک واقعی و دریافت وجودی از جهان، تمدن و علوم مدرن است، حاصل شدن این درک با نوعی احساس بیگانگی و غربت در جهان مدرن همراه است. انس با جهان مدرن، موجب نقد گزاره ای و ذهنی علوم مدرن خواهد شد؛ چنین نقدی متوجه ظواهر خواهد بود و با تمسک به بنیادهای اصلی جهان مدرن، تحول در علوم انسانی را در افق تاریخی مدرن پی گیری خواهد کرد. لازمه دست یابی به تحول علم در افق انقلاب اسلامی، زندگی در مناسباتی متناسب با انقلاب اسلامی است که با اعراض از مبانی الحادی جهان مدرن همراه است. از مهم ترین مصادیق این بنیادهای الحادی، مناسبات انسانی سازمانی موجود، سودای مهندسی کلان، ابژه انگاری جهان، جوامع و دیگر انسان ها، سوژه انگاری خود و درنتیجه میل به تصرف و کنترل جوامع و انسان ها است. علوم اجتماعی جدید، پس از آنکه تصرف در جوامع انسانی ضرورت یافت، پدید آمد.
بررسی انتقادی مولفه های سبک زندگی کارمندی در سازمان های دولتی بوروکراتیک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
نویسنده:
سید ابراهیم رئوف موسوی عبدالحمید بیات
منبع:
مدیریت اسلامی سال ۳۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
129 - 167
کلید واژه ها: بروکراسی سازمان های دولتی ایران سازمان ایرانی سبک زندگی کارمندی
حوزه های تخصصی:
توجه به مسئله «کارمندی» با مؤلفه هایی چون بی انگیزگی کارمندان، ناکارآمدی نظام کارمندی و فساد و کُندی و تعلل در سازمان های بوروکراتیک از مقولات مهمی است که از منظرهای مختلفی به آن پرداخته شده است. در این تحقیق سعی شده در نسبت میان جامعه و انسان ایرانی با سازمان بوروکراتیک مدرن ابعاد موضوع طرح گردد. برای این مهم بازخوانی نظام سنتی کار در ایران و شناخت مؤلفه های آن نظام ضروری تشخیص داده شد که با روش جامعه شناسی تاریخی صورت گرفت. یافته های تحقیق در این بخش راسیونال نبودن، تقدس معنای کار، همیاری و تعاون به جای همکاری و رقابت، رابطه بین محصول و تولید کننده، با کیفیت بودن محصولات ایرانی را به عنوان مهم ترین مولفه های نظام سنتی کار در ایران نشان داد. در ادامه تجربیات متعدد ورود سازمان مدرن به ایران و تبعات اجتماعی آن مورد بررسی قرار گرفت و تجربه های شکست های سازمان های مدرنی چون ارتش، بانک، آموزش عمومی، نظام پزشکی و سلامت و امثال آن در زندگی ایرانیان بررسی شد. در نتیجه گیری مشخص شد که جمع بندی شکست ها ذیل ناهماهنگی میان جامعه ایرانی و انسان ایرانی با سازمان مدرن کار اگرچه بخشی از واقعیت را بازنمایی می کند اما صورت بندی آن با عنوان نداشتن آمادگی های فرهنگی، اجتماعی، مهارتی از سوی جامعه ایرانی برای بکارگیری سازمان مدرن نادرست است. بلکه این ناهماهنگی حداقل در موارد مهمی باید با تغییرات بنیادین در انگاره ها و آموزه ها و اصول سازمان بویژه سازمان های بوروکراتیک تدارک گردد و نه با تغییر در آمادگی های فرهنگی و اجتماعی ایرانیان.
تحلیل تلویزیون از منظر فلسفه ی تکنولوژی از دیدگاه مارکس، هایدگر، فینبرگ، بورگمان(مقاله علمی وزارت علوم)
نویسنده:
سید ابراهیم رئوف موسوی
کلید واژه ها: تلویزیون فلسفه تکنولوژی مارکس هایدگر بورگمان فینبرگ
حوزه های تخصصی:
تلویزیون موضوعی است که مکرراً مورد مطالعه و بررسی دانشمندان قرار گرفته است و از زوایای مختلفی هم چون جامعه شناسی و روان شناسی درباره ی آن پژوهش شده است. یکی از ره یافت های مطالعه درباره ی این موضوع مهم، ره یافت فلسفی است. در این نوشته از منظر فلسفی، تلویزیون به مثابه یک تکنولوژی، مبتنی بر دیدگاه چهار اندیشمند: مارکس، هایدگر، بورگمان و فینبرگ مورد بررسی قرار گرفته است. این فیسلوفان تکنولوژی البته خود درباره تلویزیون به مثابه یک تکنولوژی اظهارنظر نکرده اند؛ بلکه مبتنی بر مبانی هریک دیدگاه آنان درباره تلویزیون بازسازی شده است. مبتنی بر مبانی مارکس، نقش تلویزیون در ارزش افزایی محور تحلیل واقع می شود. از دیدگاه هایدگر، تلویزیون به عنوان یک نوع انکشاف و آگاهی قابل مطالعه است. از نظر بورگمان ضرورت جست وجو درباره ی رابطه ی اطلاعات و واقعیت و نیز رابطه ی سوژه و ابژه و همچنین موضوع اشیاء کانونی درباره ی تلویزیون قابل استنباط است. و از نگاه فینبرگ نقشی که ارزش های سرمایه داری و ارزش های دموکراتیک در تولید تلویزیون دارد، حائز اهمیت است. پس از بررسی این چهار دیدگاه، در خصوص ارزش باری یا خنثی بود تلویزیون مبتنی بر تبیین های صورت گرفته به نتیجه گیری پرداخته می شود.