اعظم صفی پور

اعظم صفی پور

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
۱.

اثربخشی شیوه های تدریس قصه گویی و نمایش خلاق مشارکتی بر یادگیری مفاهیم میراث ناملموس موزه توسط دانش آموزان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۳۳ تعداد دانلود : ۲۴۸
این مقاله با هدف سنجش اثربخشی سه روش سخنرانی، قصه گویی و نمایش خلاق مشارکتی در یادگیری آموزش میراث معنوی همچون مفاهیم گاهشماری با تمرکز بر جشن ها و مراسم ایرانی بر دانش آموزان سوم ابتدایی موزه تماشاگه زمان تهران انجام شد.روش پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و جامعه آماری کلیه دانش آموزان دبستانی بازدیدکننده موزه بوده اند که از این جامعه آماری90 دانش آموز دختر و پسر به روش تصادفی ساده در قالب آزمایش( گروه سخنرانی به عنوان گروه گواه و دو گروه قصه گویی و نمایش خلاق مشارکتی به عنوان گروه آزمایش) مورد مقایسه قرار گرفتند. در تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه های پژوهش از تکنیک تحلیل واریانس بین گروهی دو عاملی استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد بین سه روش آموزش قصه گویی، نمایش خلاق مشارکتی و سخنرانی در باب یادگیری میراث ناملموس(گاه شماری) تفاوت وجود دارد. همچنین بین دختران و پسران در باب یادگیری میراث ناملموس(گاه شماری) نیز تفاوت دیده می شود.
۲.

بررسی برساختگی در نام روزها و ماه های گاه شماری جلالی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۳ تعداد دانلود : ۱۳۸
گاه شماری جلالی یا ملکشاهی یکی از مهم ترین و دقیق ترین گاه شماری های ایرانی است که در زمان ملکشاه سلجوقی توسط گروهی از دانشمندان بزرگ ایرانی پدید آمد. این گاه شماری به دنبال اصلاح گاه شماری یزدگردی تدوین شد و از ساختار آن نیز بی بهره نماند. در باره نام گذاری نام روزها و ماه های این گاه شماری، میان گزارشگران و پژوهشگران آن، دیدگاه های گوناگونی وجود دارد که برپایه آن برخی گمان می کنند این گاه شماری نام هایی ویژه خود در نامیدنِ ماه ها و روزها داشته است. نام هایی برای روزها، مانند: «جشن ساز، بزم نه، سرفراز، کشن نشین، نوش خوار، غم زدای، رخ فروز، مال بخش، زرفشان، نام جوی، و...» و یا نام ماه های آن: «ماه نو، نوبهار، گرمافزای، روز افزون، جهان تاب، جهان آرای، مهرگان، خزان، سرمافزای، شب افزون، آتش افروز، سال افزون». همچنین پنج روز پایانی سال به این نام ها بوده «آفرین، فرخ، فیروز، رامشت، درود». بررسی دست نبشته های معتبر نشان می دهد که گزارش های موجود در باره این گاه شماری در سده های نخستینِ تأسیس با آن چه در دوران پسین گزارش شده است، دگرگونی های قابل توجهی دارد، در این میان یکی از معتبرترین منابع، کتاب معرفت التقویم نام بردار به سی فصل خواجه نصیرالدین توسی است. گزارش هایی که در این کتاب آمده است در گذر زمان به سبب اعتبار آن مورد دستبرد و برساختگی قرار گرفته است. برساختگی های پیرامون نام روز ها و ماه های جلالی اندک اندک و به مرور زمان در فرهنگ ها و کتب دیگر راه یافته و سبب شده است که امروزه چنین پنداشته شود که این گاه شماری نیز مانند گاه شماری یزدگردی نام هایی ویژه خود داشته است. در این پژوهش، بر آن هستیم با بررسی اِسنادی دست نبشته ها، و تحلیلی تاریخی-ادبی از نوع کتابخانه ای، در باره این نام گذاری ها بحث و بررسی کنیم. نتایج به دست آمده نشان می دهد نام هایی که برای روز و ماه در گاه شماری جلالی گزارش شده است، نام هایی برساخته است که در گذر زمان به این گاه شماری نسبت داده شده است و در برخی متون معتبر نیز راه یافته است.
۳.

بکارگیری روش قصه گویی به منظور آموزش تاریخ به کودکان در موزه

کلید واژه ها: آموزش در موزه آموزش تاریخ قصه گویی کودک موزه های باستان شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۱ تعداد دانلود : ۲۳۳
قصه گویی از جمله روش های موثری است که از گذشته اگرچه برای سرگرم کردن کودک بوده، اما بُعد آموزشی نیز داشته است. در میان روش های آموزشی کودکان در موزه، قصه گویی شیوه آموزشی مفیدی است که جهت انتقال مفاهیم، رشد خلاقیت و اگاهی بیشتر و پرورش کودک می توان بکار برد. ساختار موزه در شکل گیری قصه و ابزارهای مورد استفاده جهت بیان قصه در موزه ها - به منظور بالا بردن سطح یادگیری و فهم کودکان - تأثیر بسزایی دارد و باعث ایجاد علاقه و انگیزه بیشتر در کودکان می شود. هر موزه متناسب با نوع و عملکرد خود، از شیوه خاصی در قصه گویی استفاده می کند. هدف از این نوشتار بررسی تأثیر مطلوب قصه و روش های ارائه آن در موزه به منظور آموزش تاریخ و یادگیری بهتر کودکان می باشد.این مقاله به روش کاربردی و با تحلیل کیفی و توصیفی به بهره گیری از شیوه قصه گویی در موزه می پردازد و برای این منظور راهکارهایی ارائه می دهد. همچنین عوامل موثر در شیوه بکارگیری از این روش مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش، رابطه میان فضای موزه، راهنما، اشیا  را در نوع قصه و نحوه آموزش تاریخ موثر دانسته است،از اینرو متناسب با مخاطب کودک، الگوهای متفاوتی استفاده می شود. روش قصه گویی نسبت به سایر گزینه ها همچون بازی در امر پرورش خلاقیت و فهم بهتر مفاهیم و موضوعات تاریخی مزیت و برتری دارد. همچنین از جهت اجرایی نیز در موزه کارآمدتر است. 
۴.

بررسی نقوش گلیم سفره کُردی شمال خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شمال خراسان کرمانج نقوش حیوانی سفره کردی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۵ تعداد دانلود : ۱۶۹
دست بافته های کردهای شمال خراسان ازجمله هنرهای بومی این منطقه است که از گذشته های دور استفاده میشد. سفره های کردی یکی از انواع دست بافته هاست و کاربرد اولیه آن محل قرار دادن نان بوده که توسط زنان کوچ نشنین کرد بافته می شده؛ اما امروزه کاربرد اصلی خود را از دست داده و بیشتر به عنوان کفپوش یا جنبه تزیینی استفاده می شود. نقوش سفره های کردی اهمیت و تنوع خاصی دارد، از جهت معناشناسی برگرفته از باورهای گذشتگان و بیانگر مفاهیم فرهنگی جامعه عشایری است همچنین از نظر بصری ساختاری منسجم دارد. این نقوش شامل چهار گروه هندسی، گیاهی، حیوانی و انسانی است که نقوش حیوانی بیشتر به کار رفته است؛ چرا که متأثر از زندگی کوچ نشینی می باشد و در میان نقوش انسانی نیز نقش مایه دختر بیشتر دیده می شود؛ زیرا زنان و دختران بافندگان اصلی سفره هایند. همچنین نقشمایه ها فرم های انتزاعی و طبیعت گرایانه دارند. گرچه امروزه با تغییر در سبک زندگی مردم مناطق شمال خراسان طرح ها و نقوش قدیمی در حال تغییرند، عمده نقشمایه ها برگرفته از نقوش پیشین است. هدف این نوشته معرفی نقشمایه های گلیم سفره کردی و تبیین علل پدید آمدن آنهاست. اطلاعات به روش میدانی (مصاحبه و مشاهده) گردآوری شده و انواع نقوش با رویکرد توصیفی- تحلیلی طبقه بندی و بررسی شده است.
۵.

مطالعه تطبیقی آرایش ریش افراد در نقوش برجسته تخت جمشید با توجه به جایگاه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: آرایش جایگاه هخامنشی تخت جمشید ریش نقش?برجسته

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۶۴ تعداد دانلود : ۱۰۱۱
در تاریخ هنر ایران بیشترین آثار نقش برجسته مربوط به دورهی هخامنشیان میباشد که اساس هنری دوره خود را بیان می?کند. نقش برجسته های تخت جمشید جلوه گاه اندیشهی هنرمندانی است که پایبند اصول و عقایدی منحصر به خود بودند و از این رو سعی در خلق آثاری داشتندکه متناسب با جایگاهِ طبقاتیِ جامعه باشد. ظاهراً تمام چهره ها مشابه یکدیگرند اما سازندگان این پیکره ها اندک تفاوتی را ایجاد نموده اندکه معیار تشخیص هر یک میباشد. هنرمند هخامنشی تابع رعایت مقررات تعریف شده?ای است. تفاوت گروه های منقوش انسانی در تخت جمشید بیانگر آن است که آرایشِ ریش هم زمان با تغییر جایگاه اجتماعی تغییر می?نمود. هنرمند برای خلق چنین آثاری با بازگشت به اصالت های هنری خود و با ترکیبی از واقعیت و نماد، اثری را خلق نموده که با مقایسه گروه های مختلف تعالی هنر را هماهنگ با جایگاه در نظر قابل درک می?نماید. پیکرتراش کمال مطلوب هنری را در بالاترین سطح ممکن متعلق به نقوشی دانسته که جایگاه اجتماعی و معنوی بالاتری دارد، ازاین رو الوهیت اساس هنر مورد بحث است، و آرایش ریش وسیلهی مناسبی برای رساندن این منظور است زیرا در نزد شرقیان(ایرانیان) نشانهی معنویت و عامل مشترک در تمامی نقوش میباشد تا جایگاه مادی و معنوی فرد را نشان دهد.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان