در این مقاله، در صدد ارزیابی هدفهای برنامه دوم و سوم توسعه در بخش صادرات غیرنفتی با توجه به پتانسیلهای تولید میباشیم، بدین منظور، ضریبهای صادراتی بخشهای عمدة اقتصادی (کشاورزی، صنعت و معدن، و خدمات) محاسبه و با عنایت به نرخهای پیشبینی شده رشد تولید در هر برنامه، تحقق هدفهای صادرات غیرنفتی را ارزیابی کردهایم. نتایج نشان میدهد که به رغم پیشبینی یک جهش قابل ملاحظه در صادرات غیرنفتی در برنامه سوم، شک و تردیدهایی در مورد تحقق هدفهای صادرات غیرنفتی در سالهای نیمه دوم برنامه وجود دارد. از سوی دیگر، نتایج، گویای این امر است که اگر چه هدفهای صادرات در بخش خدمات کاملاً قابل تحقق است، اما در برنامه به ظرفیتهای این بخش بهای لازم داده نشده و توان صادراتی این بخش از پیشبینی برنامه به مراتب بیشتر است.
نخستین گام برای ایجاد امکان صادرات غیرنفتی، افزایش در سطح تولیدات داخلیمیباشد. برای افزایش حجم تولید، وجود سرمایهگذاریهای فراوان مسئلهای انکارناپذیر است.بدین روی، تشویق و توسعه سرمایهگذاریها و شناخت پارامترهای مؤثر بر آن حایز اهمیتفراوان است. یکی از این پارامترها، پساندازهای ناخالص ملی است. در این پژوهش، هدفتعیین تأثیرات پسانداز و سرمایهگذاری بر افزایش تولید ناخالص داخلی و صادرات غیرنفتیکشور طی دوره 1375-1338، از طریق یک سیستم معادلات هم زمان میباشد. نتایج نشانمیدهد 1 درصد افزایش در نرخ پسانداز ناخالص ملی، افزایشی معادل 0/25 درصد درسرمایهگذاری ناخالص ملی ایجاد مینماید. در همین حال، افزایش 1 درصدی درسرمایهگذاریهای ناخالص ملی نیز 0/57 به تولید ناخالص داخلی خواهد افزود و این افزایشخود عاملی برای تقویت توان صادراتی کشور میباشد، به طوری که 1 درصد افزایش در تولیدناخالص داخلی، 0/99 درصد بر صادرات غیرنفتی کشور میافزاید.