آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۶

چکیده

با غور در شعر مولانا به طور مشخص به دو نوع ""من""بر میخوریم: یک من دروغین که تنها تصویر و سایه ای از من حقیقی است ؛در برابر منی دیگرکه حقیقی است ومفهوم واقعی هستی انسان را تشکیل میدهد. در این مقاله بر آنیم تا ویژگی های این دو نوع ""من""را برشماریم،شباهت ها و تفاوت های آن دو را باز یابیم و در نهایت چگونگی گذر از من کاذب به من حقیقی را نشان دهیم.در این رهگذر از روان شناسی نیز بهره برده ایم.چه،تجلی آن من دروغین بویژه در نوعی اختلال شخصیت به نام اختلال شخصیت خود شیفته دیده میشود. مولانا در برابر چنین روی کردی به جهان ایستادگی میکند و تمرکز اصلی خویش را بیش از هر موضوعی دیگر بر مبارزه با این حس خودبزرگ بینی سراب گونه مینهد. او به انسان برای نیازش به تمجید هشدار میدهد و از طریق نشان دادن ارزش واقعی انسان به او – از طریق عشق- حس حقارت بشر را که منجر به خودبزرگ بینی میشود از او میستاند. او عشق را در جهان بی ثبات عاطفی درمان دردها میخواند. از سوی دیگر او با رسیدن به حقیقت اصلی خویش ، در شوری از وجد و عاطفه، حالتی خداگونه میپذیرد که تفکیک آن از ادعایی حاکی از خودشیفتگی محض و تصویر دروغین آن، ضروری است و گاهی دشوار. او در اوج تجربیات وجدآسای خویش در سطح فرامن، قدرت، دانایی و حضور مطلق مییابد و آسیب ناپذیر و بی نظیر است. نشان دادن تفاوت این دو عرصه و دو گونه از حالات شخصیتی که ظاهری یک سان دارد و بیان حساسیت مولانا در نمودن این تفاوت مورد توجه این مقاله قرار گرفته است.

تبلیغات