فریده آفرین

فریده آفرین

مدرک تحصیلی: استادیار گروه پژوهش هنر، دانشکده هنر، دانشگاه سمنان

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۴۵ مورد از کل ۴۵ مورد.
۴۱.

نگره مؤلف و آثار کمال الدین بهزاد و رضا عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: کمال الدین بهزاد رضا عباسی مؤلف (پدید آورنده) نقد ادبی معاصر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۴۸ تعداد دانلود : ۲۰۱۶
آثار نگارگری ایران عرصة پرباری جهت انجام پژوهش های معاصر است. در میان نشانه های پراهمیت در آثار نگارگری ایران موضوع امضا و نام هنرمند را میتوان مطرح کرد. امضا و نوشتن نام مؤلف به نوعی صحه بر ثبت نگاره به دست هنرمندی خاص است. این سنت به نوعی اثر را شناسنامه دار و به عبارتی اصل و نسبدار میکند. نام هنرمند که بر سینة اثر بدرخشد رابطة خویشاوندی آن درست از کار در میآید و راه بر انتساب آن به هر هنرمند یا هنرمندان دیگر بسته میشود. بحث مؤلف، امضا و روش به کارگیری آن توسط هنرمندان ایرانی مانند رضا عباسی و کمال الدین بهزاد در دورة صفوی و تیموری با توجه به نظریه های انتقادی معاصر هدف مهم این پژوهش تلقی میشود. نیل به این هدف با روشی تطبیقی ـ تحلیلی تحقق پیدا میکند تا پاسخی بر این سؤال باشد که نظریه مؤلف را چگونه میتوان دسته بندی کرد و در آثار رضا عباسی و بهزاد چگونه مقولة مؤلف/ پدیدآورنده و رقم زدن را میتوان تحلیل کرد؟ به منظور فراهمساختن پاسخ مسئله پیشگفته، در بخش اول، بحث مؤلف در حوزه نقد ادبی بررسی میشود. سپس به طور تطبیقی بحث مؤلف در نگارههای دو هنرمند مذکور از دوره صفوی و تیموری مقایسه میشود. نتیجه حاصل این است که بسیاری از هنرمندان ایرانی و سرآمد آنها «رضا عباسی» و «کمالالدین بهزاد»، به صورت عملی نظریه هایی دربارة مؤلف مطابق نظریه های انتقادی معاصر را در آثارشان به مرحلة اجرا درآوردهاند. در سدة دهم به دلیل تحولات خاص، مفهوم جدیدی از هنرمند به میان می آید. تا پیش از این زمان، اثر هنری از بقیه وجوه شرایط تحقق یک اثر (مانند مخاطب و هنرمند) با اهمیت تر بود. با تنومند شدن رو به فزونی وجه هنرمند و مؤلف، یافتن ردپای مؤلف در اثر هنری ویژگی برجسته ای شد. جدا از مضامین سنتی مربوط به هنرمند و مؤلف، اعتقاد به حضور غایب مؤلف در آثار بهزاد و کاربرد آن به مثابه مؤلفه ای کارکردی در آثار رضا عباسی مناسب ترین نتیجه همخوانی با نظریه های معاصر است.
۴۲.

مطالعه تطبیقی ویژگی های هزار و یکشب صنیع الملک و وجوه خاص سینمایی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: صنیع الملک نقاشی دوره قاجار هزار و یکشب ویژگی های سینمایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۶ تعداد دانلود : ۸۲
نقاشی های هزار و یکشب از ممتازترین آثار هنری ایران در تمام دوران قاجار است. این مجموعه به دست صنیع الملک و شاگردانش به عرصه تصویر درآمد و دارای ویژگی هایی است که آن را از دیگر مجموعه های مشابه در سایر ادوار تاریخی هنر ایران متمایز می کند. در این مطالعه با روش تطبیقی - تحلیلی به بررسی وجوه خاص هزار و یکشب با سینما پرداخته شده است. با این تعبیر به این مجموعه با برشمری و تحلیل این ویژگی ها از زاویه دیگری نگریسته شده است. واقع گرانمایی، چینش صحنه ها، کادر بندی، ترکیب بندی، زمان و پویایی، شخصیت پردازی، طرح داستان مصور، روایتگری و نقطه اوج، مراحل سه گانه پیش تولید، تولید و پس تولید، پیوند نوشته و تصویر، ارتباط اقتباس و منبع آن و نور پردازی از بحث هایی هستند که در قسمت اصلی این مقاله مورد بررسی و قیاس با ویژگی های سینمایی قرار گرفته اند. بین تکنیک های سینمایی و روش هایی که در خلق هزار و یکشب به کار گرفته شده است مشابهت های ظریفی وجود دارد. این مشابهت ها میل به تحرک و پویایی در تصاویر نقاشی ایران را در این بازه زمانی نشان می دهد. همچنین به چگونگی فراتر رفتن صنیع الملک از رسانه نقاشی در این مجموعه و وجود ظرفیت برای ورود تصاویر متحرک می پردازد.
۴۳.

چالش ساختار و معنا : خوانش واساز از نگاره «بیرون آوردن یوسف از چاه»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: هفت اورنگ واسازی پساساخت گرایی ژاک دریدا نگارگری ایرانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری گروه های ویژه هنر و فلسفه
  2. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی طراحی، نقاشی ایران و اسلام
تعداد بازدید : ۱۷۹۰ تعداد دانلود : ۹۴۲
این مقاله می کوشد نگاره ایرانی بیرون آوردن یوسف از چاه را بر مفاهیم اصلی واسازی دریدا مورد انطباق قرار دهد. هدف این مقاله بررسی روند تزلزل معنای قطعی و رسیدن به معانی جدید است.از بررسی این نگاره، مفاهیم مهمی سر برمی آورند که در دو موضوع دلالت و روایت دسته بندی می شوند. در موضوع دلالت با بررسی وارونگی تقابل های دوگانه متن هنری، سرگشتگی، آرایه های اثر هنری و در موضوع روایت با بحث مرکزگریزی و بینامتنیت به چارچوب تحلیلی این مقاله دست می یازیم. این تحلیل، نشان می دهد هر نشانه این تصویر، دالی است که مدلول آن غایب است. تقابل های دوگانه این تصویر با واژگون سازی تقابل های مرد/ زن، شب/ روز، رنگ های سرد/ گرم، تقابل درون/ بیرون به هم آمیخته اند. در این اثر، سوال های متعددی وجود دارد که مخاطب (بیننده) برای آنها پاسخی نمی یابد و به سرگشتگی منجر می شود. عواملی که از چارچوب تصویر بیرون زده اند به حاشیه ای می مانند که با تمرکز روی آن خوانش متن دیگرگونه می شود. مرکزیت نگاره با قرار دادن موضوع اصلی، در جایی غیر از مرکز، یعنی در قسمت پایینِ سمت راست، از بین می رود. این نگاره با متون و نظام های دیگری نیز در ارتباط است که استقلال آن را زیر سوال می برد. نگارگر در بازسازی این روایت، سنت را به کناری می نهد و بدون درنظر گرفتن منطق علی و معلولی، روایت این قسمت از داستان یوسف را برای ما باز می گوید. با خوانش این اثر و با پیش فرض قرار دادن واسازی به عنوان روش و تحلیل متن به منطق اندیشه واساز در پشت آن پی می بریم. این منطق راه را بر معنای قطعی اثر می بندد و آن را به روی معناهای متعدد می گشاید. از نتایج دیگر این بررسی، یافتن نزدیکی ذهنیت نگارگر و اندیشه های دریدا است.
۴۵.

بررسی رمان شازده احتجاب از چشم انداز نظریات یونگ

نویسنده:

کلید واژه ها: یونگ کهن الگو سایه آنیما و آنیموس درون گرایی و برون گرایی فردیت یابی پرسونا

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای روانشناسی نقد روان شناختی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد روانشناختی
تعداد بازدید : ۳۱۶۶ تعداد دانلود : ۱۸۲۰
مقاله حاضر به بررسی نظریات یونگ در رمان شازده احتجاب اثر هوشنگ گلشیری اختصاص دارد. در این مقاله دیدگاه هایی که یونگ بعد از فروید وارد حوزه ی روان شناسی کرد، مورد بررسی قرار می گیرد و رد بینش های کهن الگویی او در رمان شازده احتجاب پی گرفته می شود. کهن الگوهایی که وی بدانها پرداخته است در چهار دسته ی شخصیت ها (زن کهن الگویی، پیر خردمند، قهرمان)، موقعیت (سفر، جستجو، عشق ناتمام، حرکت از ندانستگی به دانایی و از معصومیت به تجربه) و نمادهای کهن الگویی (آب، آتش، صحرا، رنگها و اعداد) وکهن الگوهای فردیت یابی (سایه، نقاب و آنیما و آنیموس) می گنجد. علاوه بر این موارد بحث انواع شخصیت (درون گرا و برون گرا) از منظر او پی گرفته می شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد که رمان شازده احتجاب مملو از کهن الگوها است و در کل بر پایه نظریات یونگ قابل تحلیل است. از کهن الگوهای مهم این رمان می توان به اسطوره زن ازلی در فخر النسا، کهن الگوی شر و اهریمن در پدر بزرگ، کهن الگوی پیر خردمند در حکیم ابونواس اشاره کرد. اجداد شازده سایه های شخصیتی شازده هستند. پدر شازده شخصیتی است که فرآیند تفرد را برای دستیابی به خویشتن طی می کند. خود شازده هم قهرمانی است که کهن الگوی سفر را در پیش می گیرد و منهای خصیصه های قهرمانی است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان