آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۴

چکیده

متن

در احادیث بر موضوعاتى چون روءیت، نظر، استماع و مانند اینها احکام و آثارى مترتّب شده است. این روایات از یک لحاظ به دو دسته تقسیم مى‏شوند. ابتدا نمونه‏هایى اندک از این دو دسته روایات را نقل و سپس آنها را بررسى مى‏کنیم:
روایات دسته اوّل
الف) روءیت و نظر
ـ من نظر إلى الفقاع فلیذکر الحسین(ع) و لیلعن یزید و آل زیاد.1
ـ من اطّلع فی بیت جاره فنظر إلى عورة رجل أو شعر امرأة أو شیء من جسدها....2
ـ من نظر إلى عورة أخیه المسلم... أدخله اللّه....3
ـ حرّم النظر إلى شعور النساء... لما فیه من تهییج الرجال.4
ـ أیّها الناس انّما النظر من الشیطان.5
ـ النظر سهم مسموم من سهام ابلیس.6
ـ فالنظر سبب إیقاع الفعل من الزنا و غیره....7
ـ من قصد إلى مصلوب فنظر إلیه وجب علیه الغسل عقوبة.8
ـ إذا رأى أحدکم امرأة تعجبه فلیأت أهله فانّ عند أهله مثل ما رأى.9
ـ فإذا نظر أحدکم إلى امرأة تعجبه فلیلمس أهله.10
ب) سمع و استماع
ـ من استمع إلى فضیلة من فضائله [أی أمیر الموءمنین(ع)] غفراللّه له الذنوب التی اکتسبها بالاستماع... .11
ـ من سمع رجلاً ینادی «یا للمسلمین» فلم یجبه فلیس بمسلمٍ.12
ـ الاستماع منهنّ [أی المغنّیات] نفاق.13
ـ و رأیت القرآن قد ثقل على الناس استماعه و خفّ على الناس استماع الباطل.14
ـ استماع الغناء و اللهو ینبت النفاق فى القلب... .15
ـ کثرة الاستماع إلى الغناء یورث الفقر.16
ـ ثلاثة یقسین القلب: استماع اللهو....17
ـ إستماع الأوتار من الکبائر.18
ـ من استمع إلى اللهو یُذاب فی أُذنه الانک.19
احادیثى که ذکر شد نمونه‏هاى اندکى از روایات فراوانى است که در آنها روءیت، نظر، سمع و استماع، موضوع حکمى قرار گرفته و یا اثرى بر آنها مترتّب شده است. روءیت و سمع در همه  این روایات به صورت مطلق آمده و انواع و اقسام آنها را در بر مى‏گیرد؛ چه روءیت و سمع عادى و بدون ابزار ـ که در زمان صدور رایج بوده است ـ چه روءیت با ابزارهایى مانند دوربین و تلسکوپ و یا سمع با ابزارهایى مانند: بلندگو، تلفن، بى سیم، ضبط صوت، رادیو و تلویزیون. بنابراین هیچ کس که با الفباى فقه آشنا باشد از این روایات چنین نمى‏فهمد که مثلاً شنیدن غنا به صورت مستقیم و بدون ابزار، حرام ولى از رادیو و یا تلویزیون حلال است؛ و یا همان فضیلتى که شنیدن فضائل حضرت امیرالموءمنین(ع) بدون ابزار دارد، یا شنیدن از ابزار نیز داراى همان فضیلت است. همچنین موارد دیگرى مانند استماع غنا، سماع استغاثه  مسلمان، نظر به نامحرم و نظر به مصلوب که نقل شده. در این روایات نمى‏توان مدّعى شد که روءیت و سمع به روءیت و سمع متعارف در زمان صدور حدیث انصراف دارد و یا فقط همان نوع به ذهن تبادر مى‏کند ولى روایات دسته دوم ـ بر خلاف این روایات ـ مطلق نیستند که پس از نقل چند نمونه به توضیح آنها خواهیم پرداخت:
روایات دسته دوم
ـ إذا کنت فى الموضوع الذى تسمع فیه الأذان فأتمّ و إذا کنت فى الموضع الذی لاتسمع فیه الأذان فقصّر.20
ـ إذا سمع الأذان أتمّ المسافر.21
ـ الرجل یرید السفر، متى یقصّر؟ قال: إذا توارى من البیوت.22
ألیس قد بلغوا الموضع الذی لایسمعون فیه أذان مصرهم الذی خرجوا منه؟23
در این روایات که در باره  حدّ ترخص وارد شده‏اند مسلّماً شنیدن اذان، بدون ابزار و متناسب با وضع زمان صدور مراد است و هرگز شنیدن از بلندگو، تلفن، بى سیم و رادیو را شامل نمى‏شود. در توارى(استتار) نیز به توارى متعارف در زمان صدور اشاره دارد و نه به استفاده از دوربین و تلسکوپ و مانند اینها.24
ـ سألته عن الدود یقعُ من الکنیف على الثوب، أیصلّى فیه؟ قال: لابأس، إلاّ أن‏ترى أثراً فتغسله.25
ـ السیف بمنزلة الرداء تصلّی فیه مالم ترفیه دماً.26
ـ کلّ شیء من الطیر یتوضّأ ممّا یشرب منه إلاّ أن‏ترى فی منقاره دماً، فإن رأیت فی منقاره دماً فلا تتوضّأ منه ولاتشرب.27
ـ سألته عن الفأرة و الدجاجة و الحمام و أشباهها تطأ العذرةَ ثمّ تطأ الثوب، أیُغسل؟ قال: إن کان استبان من أثره شیء فاغسله و إلاّ فلا بأس.28
در این چهار روایت نیز مسلّماً منظور از «ترى»، «رأیت» و «استبان» دیدن اثر نجاست با چشم غیر مسلح و متعارف در زمان صدور حدیث است، نه روءیت با میکروسکوپ. و هیچ فقیهى این گونه فتوا نمى‏دهد که در چنین مواردى، اگر اثر نجاست در لباس با چشم متعارف دیده نشود ولى با میکروسکوپ قابل دیدن باشد، آن لباس باید تطهیر شود.
به عبارت دیگر روءیت و سمع در روایات دسته دوم ـ بر خلاف روایات دسته اوّل ـ مطلق نیست و شامل همه  افراد آن نمى‏شود. اکنون باید این موضوع را تحلیل و تبیین کرد که چرا روایات دسته  اوّل ـ بر خلاف روایات دسته  دوم ـ مطلق است. روشن است که تنها، ادّعاى انصراف در دسته دوم از روایات و عدم آن در دسته  اوّل، یا ادّعاى تناسب حکم و موضوع در دسته  دوم، راه حل مناسبى نیست. از این رو به تبیین و تحلیل منطقى این روایات مى‏پردازیم و سپس روایات روءیت هلال را مورد بررسى قرار مى‏دهیم تا مشخص شود که آیا از دسته  اوّلند یا از دسته  دوم؟
با دقت در مفاد این دو دسته از روایات معلوم مى‏شود که دسته  دوم در مقام تحدید و مشخص کردن اندازه یا مقدار و مسافت و مرتبه  خاصّى از چیزى است و خود حس یعنى سمع و روءیت، موضوعیتى ندارد، بلکه از آن به عنوان مقیاس و ابزار سنجش استفاده شده است. مثلاً از شنیدن صداى اذان و دیدن دیوارهاى شهر در حدّ ترخص، به عنوان ابزار اندازه‏گیرى استفاده شده است. در حقیقت، دیدن یا شنیدن در این مورد، فقط علامتى براى سنجش یک فاصله طولى مشخص است(مثلاً یک فرسخ).29 همچنین در روایات دیدن اثر نجاست: «ترى أثراً فتغسله»، «ترى دماً» و «استبان من أثره شیءء» مراد، مطلق روءیت یا مطلق استبانه  نجس نیست؛ بلکه مراد، اندازه، وضع و مقدار خاصّى از انتقال اثر نجاست است که اگر چشم متعارف و عادى قابل روءیت باشد تطهیر لباس واجب و در غیر این صورت واجب نیست و روءیت، موضوعیتى ندارد بلکه ابزارى براى سنجش خاصّى است.
به عبارت دیگر، در دسته  دوم از روایات، روءیت، سمع و مانند آنها در مقام تحدید و طریق براى اثبات چیز دیگرى مانند مسافت یا کیفیتى خاص است و به تعبیر فنّى، طریقیت دارد نه موضوعیت. از این رو هیچ ابزار و وسیله  دیگرى مانند دوربین، تلسکوپ، بلندگو و میکروسکوپ جایگزین آن نمى‏شود چون لازمه و خاصیتِ تحدید، مشخص و معیّن بودن آن است و اگر بنا باشد در تشخیص حدّ ترخّص مثلاً هم روءیت عادى و هم روءیت با چشم مسلّح معتبر باشد معنایش مشخص نبودن مسافت و مقدار حدّ ترخص است که منافى با غرض شارع بوده و معنى ندارد شارع چیزى را معیار تشخیص حدّ ترخص قرار دهد که طبق یک فرد از آن معیار(روءیت عادى) حد ترخّص مثلاً یک فرسخ و طبق یک فرد دیگر از آن معیار(روءیت با چشم مسلّح) حد ترخّص سه فرسخ باشد.
در موارد مذکور، از روءیت و سمع به عنوان وسیله‏اى براى اندازه‏گیرى استفاده شده است و درست به همین دلیل، هیچ چیز جایگزین آن نمى‏شود، نه تنها چشم مسلّح و شنیدن با ابزار، بلکه حتّى سمع و نظر خارق العاده خلاف متعارف ـ هر چند بدون ابزار ـ نیز جانشین سمع و نظر متعارف نمى‏شود، همچنان که صاحب عروة الوثقى فرموده و هیچ یک از علمایى که بر این کتاب حاشیه نوشته‏اند در خصوص این مطلب چیزى نگفته‏اند.
المدار فی عین الرائی و اُذن السامع على المتوسّط فی الروءیة و السماع... فغیر المتوسّط یرجع إلیه، کما أنّ الصوت الخارق فی العلوّ یُردُّ إلى المعتاد المتوسّط.30
علاوه بر سمع و روءیت هرگاه عضو دیگرى نیز وسیله‏اى براى سنجش باشد، هرگز مطلق آن مراد نیست و الاّ نقض غرض و بر خلاف در مقامِ تحدید بودن است. مثلاً در بیان حدّ کر، چند «شبر»(وَجَب) معمولى و متعارف مراد است و هیچ فقیهى نفرموده که «شبر» در روایت، مطلق است و شامل همه  انواع آن مى‏شود چه شبرفرد خردسال، چه بزرگسال، چه بسیار کوچک و چه به‏طور خارق العاده بزرگ! و همین طور موارد مشابه دیگر مانند حدّ شستن صورت در وضو.
با توجه به این نکته، سمع و روءیت و مانند آن در دسته  دوم از روایات طریقیت دارند؛ یعنى طریق و وسیله براى سنجش مقدار خاصّى هستند. از این رو همان سمع و روءیت متعارف در زمان صدور روایت مورد نظر است و لاغیر.
بر خلاف روایات دسته  اوّل که روءیت، سمع، نظر و استماع در آنها در مقام تحدید چیز دیگرى نیست و طریقیت ندارد بلکه موضوعیت دارد و مطلق است. مثلاً: نظر به نامحرم، چه با دوربین و تلسکوپ و چه با چشم عادى حرام است و از سوى دیگر شنیدن فضائل امیر الموءمنین(ع) چه از ابزارهایى مانند رادیو، تلویزیون، تلفن، بى سیم و بلندگو و چه بدون اینها، همه استماع است و مطابق روایت مذکور، فضیلت دارد. همچنین در موارد دیگرى مانند «من سمع رجلاً ینادى یا للمسلمین» و «شنیدن غنا و لهو» فرقى بین شنیدن از ابزارهایى مثل رادیو و شنیدن بدون ابزار نیست، چون در همه  این موارد؛ خود شنیدن و دیدن موضوعیت دارد و براى چیز دیگرى طریق نیست، لذا چیز دیگرى غیر از شنیدن و دیدن، جانشین آن نمى‏شود، بخلاف روایات دسته  دوم که طریقیت دارند و چون طریقیت دارند از هر راهى که مقدار مورد نظر آن روایات احراز شود حکم مترتّب مى‏شود هر چند که سمع و نظرى هم در کار نباشد.
روءیت هلال
اکنون به روءیت هلال مى‏پردازیم، و آن را از این جهت بررسى مى‏کنیم:
1. گرچه موضوع احکام شرعى مانند روزه  ماه مبارک «شهر رمضان» است ولى مسلّماً شروع و آغاز ماه قمرى با صرفِ خروج ماه از تحت الشعاع و مُحاق، محقّق نمى‏شود بلکه ملاک آغاز ماههاى قمرى «روءیت هلال» مى‏باشد. دلیل این مدّعا مشروحاً در جلد دوم و چهارم کتاب «روءیت هلال» آمده است.31
2. حقیقت آن است که روءیت هلال طریقیت دارد نه موضوعیت، چنان که بسیارى از فقیهان نیز بر این باورند.32 یعنى از آنجا که در شرع مقدس نشانه‏ها و علائم دیگرى جایگزین روءیت هلال مى‏شوند ـ هر چند بالفعل، روءیت محقّق نشده باشد ـ مى‏فهمیم که روءیت، موضوعیت ندارد. مثلاً با گذشت سى روز از ماه قبل، به حلول ماه جدید حکم مى‏کنیم ولو روءیت بالفعل محقّق نشود، یا کسى استهلال نکند یا بر اثر وجود مانعى، ماه روءیت نشود. همچنین اگر هلال در شرق، روءیت شود اوّل ماه براى نقطه  غربى هم عرض آن نیز ثابت مى‏شود هر چند که هلال در نقطه غربى، روءیت نشود. دلائل متعدّد طریقیت به این معنى در جلد دوم و چهارم کتاب «روءیت هلال» مشروحاً بیان شده و ما در اینجا به آنها نمى‏پردازیم.
3. روءیت تقدیرى یا امکان روءیت نیز مُثبت حلول ماه جدید است. بدین معنى هرگاه ماه در وضعى باشد که اگر مانعى در آسمان نباشد و مردم استهلال کنند، دیده مى‏شود؛ همین اندازه براى اثبات اوّل ماه کافى است. بنابراین اگر بر اساس محاسبه  قطعى به اتفاق کارشناسان و اهل خبره، ماه در موقعیتى باشد که «لولا المانع لرئی» هر چند دیده نشود، اوّل ماه ثابت مى‏شود. به عبارت دیگر چنان که گذشت، تنها خروج ماه از محاق، مُثبتِ حلولِ ماه جدید نیست، بلکه باید به درجه و حدى برسد که «قابل روءیت» باشد و این قابلیت روءیت، یا امکان روءیت یا روءیت تقدیرى و یا روءیت‏پذیر بودن ماه، ملاک حلول ماه جدید است.
بنابراین، از هر طریق و وسیله‏اى که یقین یا اطمینان حاصل شد که ماه، قابل روءیت است مانند سخن منجّمان و هیویان، اوّل ماه ثابت مى‏شود؛ هر چند ماه بر اثر موانعى روءیت نشود یا کسى استهلال نکرده باشد. ادله  این سخن را در گفتار دیگرى با عنوان «اعتبار قول هیویان در روءیت هلال» آورده‏ام و اقوال دیگر را نیز در این موضوع در جلد دوم و چهارم کتاب «روءیت هلال» نقل کرده‏ام.
4. در بسیارى از ماههاى قمرى، وضع ماه بدین منوال است که هلال شب سى‏ام با چشم غیر مسلح قابل روءیت نیست ولى با ابزار، دیده مى‏شود؛ یعنى ماه، پس از خروج از محاق، هنوز به درجه‏اى نرسیده و آنقدر نور کسب نکرده که بتوان آن را بدون ابزار دید، ولى با چشم مسلح ممکن است. لازمه  این امر آن است که اگر روءیت هلال با چشم مسلح معتبر باشد، حلول ماه، یک روز زودتر ثابت شود و اگر روءیت بدون ابزار ملاک باشد، آغاز ماه یک روز دیرتر ثابت خواهد شد.
5. موضوع بحث ما در این گفتار، صورتى است که هلال با چشم غیر مسلّح به هیچ وجه قابل روءیت نباشد، هر چند هیچ مانعى مانند ابر و بخار وجود نداشته باشد. بنابراین، اگر هلال به حدّى برسد که اگر مانعى نباشد، با چشم عادى روءیت شود، ولى بر اثر مانع، فقط با تلسکوپ قابل روءیت باشد، در اینجا مسلّماً، روءیت با تلسکوپ معتبر است. در این فرض حتى اگر با تلسکوپ هم ـ بر اثر مانع ـ قابل روءیت نباشد ولى محاسبات علمى نشان دهد که ماه با چشم غیر مسلّح روءیت‏پذیر و قابل روءیت است، کافى و معتبر مى‏باشد و حلول ماه نو با آن ثابت مى‏شود و شاید برخى از کسانى که روءیت با تلسکوپ را معتبر مى‏دانند مقصودشان همین صورت است.
6. با توجه به آنچه گذشت، مشخص شد که اوّل ماه قمرى وقتى است که ماه، پس از خروج از محاق، در مدار به درجه‏اى برسد که با چشم غیر مسلّح قابل روءیت باشد. این درجه و به عبارت دیگر «قابلیة الروءیة یا امکان الروءیة با چشم غیر مسلّح» موضوع حکم است و شارع مقدس رسیدن ماه به این درجه را نشانه  آغاز ماه قمرى دانسته است. به این نکته، علماى بسیارى از جمله مرحوم آیة اللّه خویى(ره) تصریح کرده‏اند.33
7. بنابر آنچه گفته شد مسلّماً، شارع مقدس که حلول ماه را منوط به روءیت فرموده در مقام تحدید است. یعنى از روءیت به عنوان ابزارى براى رسیدن ماه به حدّ خاصى استفاده کرده است ـ و گرنه روءیت موضوعیتى ندارد ـ درست مانند روءیت دیوارهاى شهر در حدّ ترخص، که به هیچ وجه، موضوعیت ندارد و براى سنجش مقدار خاصّى از مسافت از آن استفاده شده است.
8. با این مقدمات روشن شد که روایات روءیت هلال، از روایات دسته  دوم ذکر شده در اوّل این مقاله محسوب مى‏شوند و همان طور که در آن موارد، از جمله: تشخیص حد ترخّص، استفاده از ابزارى مثل دوربین و تلسکوپ به هیچ وجه معتبر نیست، در روءیت هلال نیز چنین است، چون از این جهت ـ یعنى به لحاظ در مقام تحدید بودن ـ هیچ فرقى بین آنهانیست.
چنان که گذشت، از بررسى مجموع موارد مذکور، این مناط کلى به دست مى‏آید که اگر استفاده از یک حس ـ مانند روءیت و سمع ـ جنبه  ابزارى داشته باشد، تحوّلات فنّاورى و توسعه در آن، به عنوان ابزار و طریق شرعى پذیرفته نیست، و استفاده از این ابزار با در مقام تحدید بودن سازگارى ندارد و چون روءیت هلال نیز راهى براى علم به روءیت پذیرى هلال است و خود روءیت، موضوعیت ندارد، بنابراین دیدن با چشم مسلح، معتبر نیست، و نمى‏تواند دلیل شروع ماه قمرى باشد.
9. دلیل عمده  عدم اعتبار روءیت هلال با چشم مسلّح، همین است که گذشت. براى توضیح بیشتر و تقریب به ذهن مثلاً مى‏گوییم: براى ثبوت اوّل ماه، روءیت هلال، و براى تشخیص حدّ ترخّص، دیدن دیوارهاى شهر معیار است و حقیقت در هر دو مورد، یکى از این چهار فرض است:
1. فقط روءیت با چشم غیر مسلّح، موضوع حکم و معتبر است(و هو المطلوب و المختار).
2. هم روءیت با چشم غیر مسلّح موضوع حکم و معتبر است و هم روءیت با چشم مسلح.
3. فقط روءیت با چشم مسلح موضوع حکم و معتبر است.
4. تا قبل از اختراع و ساختن دوربین و تلسکوپ، فقط روءیت با چشم غیر مسلّح موضوع حکم و معتبر بود و پس از آن، تنها روءیت با چشم مسلح موضوع حکم و معتبر است.
روشن است که فقط صورت اوّل صحیح مى‏باشد و سه فرض دیگر صحیح نیست، زیرا لازمه  فرض دوم آن است که حدّ ترخّص هم مثلاً یک فرسخ باشد(در روءیت با چشم عادى) و هم سه فرسخ مثلاً(در روءیت با چشم مسلّح) و نیز در بسیارى از ماهها هم مثلاً روز شنبه اوّل ماه باشد(چون روز جمعه فقط با تلسکوپ قابل روءیت است) و هم روز یک شنبه، چون(کما هو المفروض) فقط روز شنبه با چشم غیر مسلح قابل روءیت است. و به عبارت دیگر، لازمه‏اش آن است که در طول بیش از هزار سال که از ابزار براى روءیت استفاده نمى‏شد ـ در تمام موارد مشابه ـ مثلاً روز یک شنبه و پس از استفاده از ابزار در عین همان فرض، روز شنبه اوّل ماه باشد.
بدیهى است که لازمه  فرض دوم این است که تحدید مذکور لغو و مستلزم تنافى باشد، چون لازم مى‏آید که حدّ ترخص هم یک فرسخ و هم سه فرسخ باشد و هم اوّل ماه وقتى است که مثلاً 15 ساعت از خروج قمر از محاق گذشته باشد(در روءیت با چشم غیر مسلّح) و هم وقتى است که 8 ساعت از خروج ماه از محاق گذشته باشد(در روءیت با چشم مسلّح).
فرض سوم هم که بدیهى البطلان است؛ زیرا لازمه‏اش آن است که شارع مقدس چیزى را ملاک و معیار قرار داده که تا بیش از هزار سال از دسترس مکلفین خارج بوده است و با جعل چنین معیارى، مردم در بسیارى از ماهها ـ بر اثر فعل شارع ـ بر خلاف واقع عمل کرده‏اند.
فرض چهارم همان تالى فاسد فرض دوم را دارد.
بنابراین، با توجه به اینکه شارع مقدس معیارى را براى حلول ماه قرار داده که از همان آغاز در دسترس مردم بوده است ـ بر خلاف محاسبات حرکات خورشید که فقط اهل فن از آن مطلع بوده‏اند و این نکته از آیه شریفه«یسئلونک عن الأهلة» و گفتار مفسران در ذیل آن استفاده مى‏شود. ـ34 باید یقین کرد همان روءیتى که در زمان شارع مقدس براى مردم قابل دستیابى بوده معتبر و موضوع حکم است، آن هم نه به دلیل انصراف روءیت، به روءیت متعارف آن زمان، و نه تبادر آن نوع روءیت به ذهن که برخى از فقیهان به آن تمسک کرده‏اند.35 زیرا در روایات دسته اوّل هم طبق این مبنى باید به آن قائل شد با اینکه اساساً قابل التزام نیست ـ بلکه به دلیلى که گذشت یعنى در مقام تحدید بودن روایات روءیت هلال و موضوعیت نداشتن آن، بر خلاف روایات دسته  اوّل.
عمده دلیل ما بر عدم اعتبار روءیت با چشم مسلح همین است، ولى مى‏توان موءیّدات و شواهدى نیز بر آن افزود؛ که هر چند دلیل مستقلى محسوب نمى‏شوند، امّا براى تثبیت مدّعا یا ایجاد شک در اعتبار چشم مسلح موءثرند:
1. لازمه  معتبر بودن روءیت با چشم مسلح، آن است که شارع مقدس بیش از هزار سال مردم را به اشتباه انداخته باشد که البته پذیرفتنى نیست. یعنى شارع مقدس در بسیارى از ماههاى سال حدّى را ملاک شروع ماه قرار داده(قابلیت روءیت ماه با چشم مسلّح، و مثلاً 8 ساعت پس از خروج از محاق) که این حد تا هزار سال پیش از این، قابل دسترسى نبوده است و مردم یک روز پس از آن را(قابلیت روءیت ماه با چشم غیر مسلح، و مثلاً 15 ساعت پس از خروج از محاق) اوّل ماه مى‏دانسته‏اند و عید فطر، شب قدر، عرفه و عید قربان را ـ بر خلاف واقع ـ یک روز دیرتر مى‏دانسته‏اند، آن هم نه بر اثر تقصیر مکلفین، بلکه بر اثر فعل و جعل شارع. و اگر روءیت با تلسکوپ‏هاى قوى مانند هابل معیار باشد این وسایل هنوز هم در اختیار مسلمانان نیست.
2. شارع مقدس، روءیت هلال را موضوع حکم قرار داده است و اطلاق هلال بر هلال واقعى غیر قابل روءیت با چشم غیر مسلح ـ یعنى غیر قابل روءیت در عصر شارع ـ استعمال لفظ در غیر معناى آن است. زیرا هلال، مشتق از «هلّ» به معنى «بدا و ظهر» یا «صرخ» مى‏باشد و چون مردم هنگام روءیت آن، صداى خود را به فریاد و تکبیر و تهلیل، بلند مى‏کردند به آن هلال گفته‏اند و «استهلّ الصبیّ» از همین باب است. یعنى کودک هنگام ولادت گریه و سرو صدا کرد.36
3. مشکل بزرگ‏تر قول به اعتبار روءیت هلال با چشم مسلح این است که قدرت دوربین‏ها و تلسکوپ‏ها یکسان نیست. آیا مثلاً تلسکوپ‏هاى موجود در ایران معیار است یا مطلق تلسکوپ مراد است هر چند که بسیار پر قدرت و پیشرفته باشد مانند هابل در آمریکا؟ به عقیده  کارشناسان، شاید هلال ماه با تلسکوپ‏هاى معمولى موجود در ایران قابل روءیت نباشد، امّا با تلسکوپ هابل، بتوان ماه را دید و چه بسا در آینده تلسکوپ قوى‏ترى نیز ساخته شود.
در این صورت، گاهى اوقات و در بعضى از افق‏ها اگر روءیت با هابل را معتبر بدانیم ماه یک روز زودتر ثابت مى‏شود و اگر فقط روءیت با تلسکوپ‏هاى معمولى معتبر باشد37 مسئله، صورت دیگرى خواهد داشت.
این ضابطه‏مند نبودن و تفاوت معیار ـ که قطعاً مخالف در مقام تحدید بودن شارع است ـ یکى از شواهد ضعف این قول است.
1. بر فرض که این ادلّه مدّعاى ما را به طور قطع ثابت نکند، لااقل در اعتبار روءیت با چشم مسلح تشکیک ایجاد مى‏کند، و حداقل شک مى‏کنیم که آیا روءیت با چشم مسلح معتبر است یا معتبر نیست؟ و از طرفى هم در روایات وارد شده که یوم الشک(آخر ماه مبارک) را روزه بگیرید و ماه را کامل(سى روز) کنید.38
2. در صورتى که از ادلّه چیزى استفاده نشود، و اعتبار روءیت با چشم مسلح مشکوک باشد، استصحاب موضوعى بقاى ماه، و استصحاب حکمى وجوب صوم(در ماه رمضان) جارى است.39
چند نکته
1. عدم اعتبار روءیت هلال با چشم مسلح به معناى استفاده نکردن از ابزار و فنّاورى جدید و پیشرفت‏هاى علمى و بى تأثیر بودن آنها در روءیت هلال نیست، بلکه این ابزارها کارایى‏هاى بسیارى در این مسأله دارند که چون در مقاله «اعتبار قول هیوى در روءیت هلال» و در جلد دوم و چهارم کتاب «روءیت هلال» موارد کارایى آنها را بیان کرده‏ام از این رو از بیان دوباره در اینجا چشم مى‏پوشم.
2. اختلاف در مسأله روءیت هلال با چشم مسلّح به مسلک مشهور فقها ـ یعنى لزوم اشتراک و اتحاد آفاق ـ اختصاص ندارد، بلکه بر مبناى مرحوم آیة اللّه خویى رحمه اللّه و عده‏اى دیگر نیز مبتنى بر عدم لزوم اتحاد آفاق، سارى و جارى است.
3. بحث روءیت هلال با چشم مسلح از مسائل مستحدثه است و سابقه  چندانى در فقه ندارد. از این رو پاره‏اى از استدلالها در این بحث چندان قوى و کامل نیست. مثلاً برخى از طرفداران اعتبار روءیت هلال با چشم مسلح به همین دلیل اکتفا مى‏کنند که «روءیت در روایات، مطلق است و شامل روءیت با چشم مسلح هم مى‏شود!» و اگر اشکال شود که روءیت و سمع در روایات تعیین حدّ ترخص هم مطلق است، چرا در آنجا چشم مسلّح را معتبر نمى‏دانید، نمى‏توانند پاسخى بدهند؟
همچنین مخالفان اعتبار روءیت با چشم مسلح هم به این دلیل اکتفا کرده‏اند که «روءیت به روءیت متعارف در زمان شارع مقدس انصراف دارد»40 ولى دلیلى براى انصراف ذکر نکرده‏اند. از همین رو مى‏توان اشکال کرد که چرا در روایات دسته  اوّل مانند نظر به نامحرم، قائل به انصراف نمى‏شوید؟
4. قول مشهور در میان فقهاى عصر ما، عدم اعتبار روءیت با چشم مسلح است که حضرات آیات: امام خمینى، خویى، شهید سید محمد باقر صدر و شهید سید محمد صدر41از جمله  این فقیهان هستند.
آیة اللّه خویى(ره) مى‏گوید:
لا عبرة بالروءیة بالعین المسلّحة... نعم، لابأس بتعیین المحلّ بها ثمّ النظر بالعین المجرّدة، فإذا کان قابلاً للروءیة و لو بالاستعانة من تلک ال‏آلات فی تحقیق المقدمات کفى و ثبت به الهلال، کما هو واضح.42
امام خمینى(ره) نیز مى‏نویسد:
لا اعتبار بروءیة الهلال بال‏آلات المستحدثة، فلو رئی ببعض ال‏آلات المکبّرة نحو التلسکوب مثلاً و لم یکن قابلاً للروءیة بلا آلة لم یحکم بأوّل الشهر، فالمیزان هو الروءیة بالبصر من دون آلة مقرّبة أو مکبّرة نعم لو رئی ب‏آلةٍ و علم محلّه ثمّ رئی بالبصر بلا آلة یحکم بأوّل الشهر.43
5. ممکن است مراد برخى از کسانى که روءیت با چشم مسلّح را معتبر مى‏دانند در صورتى باشد که ماه در مدار خود به درجه‏اى رسیده که با چشم غیر مسلح قابل روءیت است؛ ولى بر اثر موانعى مثل بخار و ابر فقط با تلسکوپ دیده مى‏شود نه با چشم عادى. بنابر این این افراد با کسانى که روءیت با ابزار را معتبر نمى‏دانند اختلافى نخواهند داشت؛ زیرا در این صورت حتى اگر ماه با تلسکوپ هم روءیت نشود، ولى محاسبات قطعى فلکى، روءیت‏پذیر بودن آن را اثبات کند کافى است.
در پایان ذکر این نکته را لازم مى‏دانم که در تدوین این نوشتار از افاضات فقیه مدقّق حضرت آیة اللّه شبیرى زنجانى و نیز از مقاله  دوست فاضل جناب مستطاب آقاى محمد سمیعى با عنوان «بررسى حکم شرعى روءیت هلال با چشم مسلح» بهره برده‏ام.
1. بحار الانوار، ج66، ص492، ح34.
2. همان، ج76، ص361، ح30.
3. همان، ج104، ص33، ح2.
4. همان، ج6، ص103، ح2.
5. همان، ج16، ص295، ح46.
6. همان، ج104، ص38، ح34 و ص 40، ح46.
7. همان، ج80، ص182، ح31.
8. وسائل الشیعه، ج3، ص332، ح3798.
9. بحارالانوار، ج10، ص115، ح1 و ج103، ص287، ح19.
10. همان، ج41، ص49، ح1 و ج104، ص39، ح43.
11. همان، ج38، ص196، ح4.
12. وسائل الشیعه، ج15، ص141، ح20169.
13. میراث فقهى ،ج1، غنا، موسیقى، ص 2205، ح 56 و ص 2208، ح61.
14. همان، ص228، ح102.
15. همان، ص2230، ح107 و 114.
16. همان، ص2232، ح110 و111.
17. همان، ص2232، ح6 و ص2233، ح113.
18. همان، ص2238، ح119.
19. همان، ص2240، ح127.
20. وسائل الشیعه ، ج8، ص472، ح11196.
21. همان، ص473، ح11200.
22. همان، ص471، ح11194.
23. همان، ج8، ص466 و 467، ح11186.
24. العروة الوثقى، ج3، ص464 مسأله 64.
25. وسائل الشیعه، ج3، ص526، ح4365.
26. همان، ص529، ح4371.
27. همان، ج3، ص527 و 528، ح4368.
28. وسائل الشیعه، ج3، ص467، ح4194.
29. مقاله  «بررسى حکم شرعى روءیت هلال با چشم مسلّح»، عرضه شده به دومین سمینار تخصصى روءیت هلال، مهرماه 1383.
30. العروة الوثقى، ج3، ص464، مسأله 64.
31. روءیت هلال، ج2و4، ص1159، 1185، 1271ـ 1274، 1383 ـ 1384، 1432، 1453، 1462 و 1478.
32. همان، ج2، ص1188، 1267 ـ 1268 و 1383 ـ 1384.
33. روءیت هلال، ج2، ص1383 ـ 1384، 1478 و ج4، بخش سوم.
34. علامه طباطبایى ذیل آیه  شریفه در تفسیر المیزان مى‏گوید: «إنّ الانسان لابدّ له من حیث الخلقة من أن یقدّر أعماله و أفعاله... بالزمان، و لازم ذلک أن یتقطّع الزمان الممتدّ الذى ینطبق علیه أمورهم قطعاً صغاراً و کباراً... و التقطیع الظاهر ـ الذی یستفید منه العالم و الجاهل و البدوی و الحضرى و یسهل حفظه على الجمیع ـ إنّما هو تقطیع الایّام بالشهور القمریة التی یدرکه کل صحیح الادراک مستقیم الحواسّ من الناس، دون الشهور الشمسیة التی ماتنبّه لشأنها و لم ینل دقیق حسابها الإنسان إلاّ بعد قرون و أحقاب من بدء حیاته فی الارض، و هو مع ذلک لیس فی وسع جمیع الناس دائماً... » و نیز مرحوم آیة اللّه سید عبدالاعلى سبزوارى در تفسیر مواهب الرحمن مى‏نویسد: «... لتقدیر الزمان طرق مختلفة، ربما یصعب بعضها على عامّة الناس و لایمکن معرفته إلاّ بعد بلوغ الإنسان منزلة من العلم، و لذلک کان الطریق الأسهل لجمیع الناس ـ الذى یستفید منه العالم والجاهل والحضرى و البدوى ـ إنّما هو التوقیت بالأهلّة، و یکون الحساب بالشهور القمریة و هو قدیم جدّاً... ». مشروح سخن این دو بزرگوار و سایر مفسران را در جلد اوّل کتاب روءیت هلال نقل کرده‏ایم. بسیارى از علماى اهل سنّت نیز به این نکته اشاره کرده‏اند.
35. روءیت هلال، ج2، ص1189 و 1268.
36. لسان العرب، ج11، ص71 «هلّ» و فقه اهل البیت(ع)، مقاله  «روءیة الهلال و معطیات العلم الحدیث»، شماره 31، ح81.
37. مقاله «بررسى حکم شرعى روءیت هلال با چشم مسلّح».
38. روءیت هلال، ج2، ص1036ـ 1066 و 1375 ـ 1377.
39. همان، ج2، ص1064 ـ 1066 و 1440 ـ 1441.
40. همان، ج2، ص1188 ـ 1192، 1268 ـ 1269 و 1478 ـ 1479.
41. روءیت هلال، ج4، بخش سوم.
42. همان، ج2، ص1478.
43. همان، ج4، بخش سوم و تحریر الوسیله، ج2، ص607 و 608، مسأله18.

تبلیغات