موضوع احترام در فقه (مقاله ترویجی حوزه)
درجه علمی: علمی-ترویجی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
احترام در فقه به معناى حرمت نگاه داشتن و ارج نهادن است.
از احترام در بیشتر ابواب فقه اعم از عبادات، عقود، ایقاعات و احکام سخن رفته است. در این نوشتار در صدد هستیم نمایى از مباحث طرح شده در کتب فقهى در این باره را ارائه نموده و در مقاله هاى بعدى به تفصیل مباحث طرح شده بپردازیم، پیش از شروع، یادآورى چند نکته ضرورى است:
نخست: در کتاب هاى فقهى از این واژه با عناوینى بسان نفس محترم، عرض محترم، مال محترم، عمل محترم، دم محترم، وطى محترم،منى محترم، حیوان محترم، ید محترم، ناظر محترم، مطعوم محترم و مانند آنها یاد شده است.
دوم: در کتاب هاى قواعد فقهى، قاعده هایى به نام هاى «قاعده حرمت اهانت به محترمان»()، «قاعده احترام»()و «قاعده حرمت اهانت به شعائر و رجحان تعظیم و بزرگداشت آنها»() آمده است، لیکن به تمام موارد مطرح در فقه پرداخته نشده است. ما در این مجموعه سعى در گردآورى و دسته بندى و ارائه مطالب آمده در سراسر فقه، داریم.
سوم: در کتاب هاى فقهى در موارد زیادى، عناوین احترام و تعظیم و هتک حرمت به عنوان علت یا حکمت برخى از احکام ذکر شده است، مانند حرمت استقبال و استدبار قبله هنگام تخلى، وجوب ازاله نجاست از مسجد و ...() که در این موارد از باب: «العلة تعمم» مى توان به یک قانون و قاعده کلى دست یافت.
چهارم: طلاب محترم در کتب درسى فقهى مانند شرح لمعه واژگانى همچون نفس محترم، مال محترم، عمل محترم و مانند آن را زیادشنیده اند و بیشتر آنها معناى این کلمه را کما هو حقه نمى دانند و این نوشتار کمکى براى آنان در درک معناى این کلمه است.
پنجم: مدرک قاعده احترام: بر این قاعده به ادله اربعه تمسک شده است مانند روایات زیر:
«لا یحل لمؤمن مال اخیه الا عن طیب نفس منه»().
«حرمة مال المسلم کحرمة دمه»().
«لا یصلح ذهاب حق احد»().
به طور کلى اشیاى داراى احترام به چهار قسم تقسیم مى شوند: انسان، حیوان، گیاه و جماد.
احترام در انسان
انسان ها از جهت احترام و عدم احترام و چگونگى آن دو دسته اند:
الف) برخى داراى احترام ذاتى و بالاصاله مى باشند و آن مسلمان مؤمن است.
ب) برخى انسان ها داراى احترام عرضى مى باشند، و آن شامل برخى از کافران مى شود که در سایه عقد ذمه یا امان یا هدنه (آتش بس) براى آنها ثابت مى شود().
در انسان هاى محترم چهار چیز داراى احترام است: 1 جان، 2 عرض (آبرو و ناموس)، 3 مال، 4 عمل.
مرحوم صاحب جواهر فرموده است: «الاصل احترام مال المسلم کدمه و عرضه»().
جان محترم: احترام جان در کسانى که داراى احترام ذاتى اند به این معنا است که هم رساندن آسیب به آنها حرام است و حتى واردکردن خراش بر او موجب ثبوت قصاص یا دیه مى شود و هم حفظ جان او و نیز دفاع از او واجب است.
احترام جان در کسانى که احترامشان عارضى است برین معناست که قتل آنها جایز نیست و اگر به دست مسلمان کشته شوند یا جراحتى به آنها وارد آید تنها دیه ثابت مى شود، لیکن حفظ آنها از خطرات و دفاع از آنها واجب نیست.() به این عبارت صاحب جواهر توجه کنید: «اذ اقصى اقتضاء محقونیة دمه (ذمى و معاهد) حرمة قتله، لا ایجاب حفظه من المهلکات.»()
نتیجه:
1- آسیب رساندن به برخى انسان ها حرام و حفظ آنها از خطرات و دفاع از آنها واجب است و آن در کسانى است که داراى احترام ذاتى اند مانند مؤمن.
2- آسیب رساندن به برخى انسان ها حرام است ولى حفظ و دفاع از آنها واجب نیست و آن درباره کسانى است که داراى احترام عارضى اند مانند اهل ذمه و معاهد.
3- برخى نفوس غیر محترمند و آسیب رساندن و قتل آنها با شرایطى واجب و حفظ و دفاع از آنها حرام است، مانند کافر حربى.
4- برخى نفوس غیر محترمند هرچند ممکن است احترام ذاتى داشته باشند ولى عدم احترام آنها عارضى است و قتل آنها جایزاست نه واجب، مانند قاتل عمد که ولى مقتول بین دیه و قصاص مخیر است().
بنابراین انسان هاى محترم به دو قسم واجب الحفظ و الدفاع و جایز الحفظ و الدفاع تقسیم مى شوند و انسان هاى غیر محترم نیز به دوقسم واجب القتل و جایز القتل قابل تقسیمند.
از ویژگى هاى دیگر مؤمن این است که مرده او مانند زنده اش محترم است، لذا میت مؤمن احکام ویژه اى دارد، بسان وجوب غسل وکفن و دفن، حرمت نبش قبر و نقل میت مگر در موارد استثنا شده، چنان که مرحوم صاحب جواهر گفته است:
ظهر من بعض الاخباران التغسیل احترام للمیت و تکرمة له و لا یصح له الا المؤمن.()
در این زمینه به چند حکم فقهى توجه کنید:
1- اگر نفس محترمى که حفظ او واجب است، اضطرار به طعام داشته باشد، اطعام او واجب است مگر خودش هم اضطرار داشته باشد().
2- بیع مملوک مسلمان به کافر جایز نیست().
3- قطع عضو محترم موجب قصاص یا دیه مى شود().
4- اگر ذمى، مرتد را بکشد، قصاص مى شود، چون مرتد نسبت به ذمى محقون الدم است().
5- سیراب کردن و غذا دادن به اسیر مستحب است اگرچه انسان قصد قتل آنها را داشته باشد().
نکته: در بین نفوس مؤمنان که حفظ آنها واجب است حفظ برخى نفوس مانند انبیا و اولیاى الهى بر سایر نفوس مقدم است()، چنان که بر احترام برخى اشخاص مانند پدر و مادر، معلم، همسایه و دوست در روایات و کتب فقهى تاکید شده است. به عنوان نمونه به این حکم فقهى توجه کنید:
«اگر مکلف مقدارى آب همراه خود دارد مى تواند تیمم کند و آب را به رفیق خودکه تلف شدن او یا ضعف او مضر به حال او است، بدهد اگرچه محترم نباشد بسان کافر حربى.()» تفصیل این مطالب در مقاله هاى بعد خواهد آمد.
احترام عرض: بعد از نفس آدمى، عرض (شرف، حیثیت، آبرو و ناموس) او داراى احترام و اهمیت بسزایى است و اهمیت مال در رتبه بعد قرار دارد().
به برخى احکام فقهى در این زمینه توجه کنید:
کسى که ترس از عرض خود یا عرض انسان مؤمنى دارد، در صورت ظن غالب بر سلامت خود، دفاع بر او واجب است().
خواستگارى زن در حال عده رجعى جایز نیست، چون موجب هتک عرض محترم مى شود().
در صورت نداشتن نفقه خود یا نزدیکان، درخواست از مردم در صورتى که موجب هتک عرض شود، جایز نیست، مگر سؤال، تنها راه حفظ نفس باشد().
احترام مال: () مال مؤمن داراى احترام ذاتى و بالاصاله است، ولى اموال انسان هاى دیگر در سایه قرارداد ذمه یا معاهده یاامان و یا صلح، احترام عرضى پیدا مى کند، اگرچه از نظر ضامن بودن تلف کننده تفاوتى بین محترم ذاتى و عارضى نیست().
مال آدمى محترم است و لذا مصرف کردن آن در غیر اغراض دنیوى و اخروى جایز نیست().
مال انسان به قدرى اهمیت دارد که براى حفظ آن قطع کردن نماز جایز است().
مال مسلم و معاهد محترم است و مال کافر حربى اگرچه محترم نیست و انسان مى تواند به هر وسیله اى آن را به دست آورد ولى بعد ازامان دادن به آنها و همچنین در حال صلح، سرقت اموالشان جایز نیست().
تصرف در مال محترم بدون اذن صاحب آن جایز نیست و موجب ضمان است().
برخى فقیهان فرموده اند: بر کسى که بر مال خود مى ترسد، در صورت ظن غالب به سلامت، دفاع از مال واجب است هرچند صاحب جواهر فرموده در این فرض نهایتا، دفاع جایز است().
در غنیمت شرط است که از مسلمان و ذمى و معاهد غصب نشده باشد().
ربا بین دو انسانى که مالشان محترم است جایز نیست ولى مؤمن مى تواند از کافر حربى ربا بگیرد چون مال او محترم نیست().
یادآورى: همان طور که در بین نفوس، برخى احترام ویژه اى دارند، در بین اموال نیز ودیعه احترام خاصى دارد تا جایى که ودیعه کافرحربى و کسى که علیه او حق مقاصه وجود دارد نیز باید به او برگردانده شود().
نتیجه: در نفس، احکام محترم ذاتى با محترم عرضى تفاوت دارد ولى در مال محترم، ذاتى و عرضى تفاوتى ندارند.
احترام عمل: عمل مسلمان تا وقتى که قصد تبرع نکرده باشد محترم است، بنابراین دلال مستحق اجرت است().
و در صورت فسخ مزارعه و مساقات و مضاربه، عامل مستحق اجرة المثل است.() همچنین در بیع فاسد و اجاره فاسد().
احترام حیوان
حیواناتى که انسان از آنها براى خوردن، سوارى، بارکشى و نگهبانى استفاده مى کند محترمند و بر صاحب خود حقوقى دارند. برخى ازحقوق مانند آب و علف دادن واجب و برخى نیز مستحب مى باشند که در روایات به آنها اشاره شده است، از قبیل:
1- نزدن سیلى به صورت حیوان،
2- بیش از اندازه توان بار نکردن و راه نبردن،
3- پشت حیوان را مجلس حرف زدن با دیگران قرار ندادن().
برخى فقها فرموده اند: حیوان محترم چه حلال گوشت و چه حرام گوشت عبارت است از حیوانى که اتلاف آن با غیر تذکیه جایزنیست و غیر محترم حیوانى است که اتلاف آن به غیر تذکیه جایز است، مثل خوک و سگ ولگرد().
البته از روایات استفاده مى شود که نسبت به حیوانات، صرف نظر از مال بودن آنها، باید شدت رافت را به خرج داد و لذا فرقى بین حیوان خود شخص و حیوان دیگران نیست.
حیواناتى که در حرم مکه و مدینه زندگى مى کنند احترام دارند از این رو شکار آنها جایز نیست، اگرچه برخى، شکار حیوانات حرم مدینه را مکروه مى دانند().
همچنین فقیهان در کتاب جهاد فرموده اند: تعرقب دابه (زدن پیه حیواناتى چون اسب) مکروه است() و عباراتى از این دست به چشم مى خورد: «لاحترام روح الحیوان»()، «ان للحیوان حرمة فی نفسه»().
قابل ذکر است که در کتب فقهى و روایى در چند جا به مناسبت، سخن از حقوق حیوانات به میان آمده است:
1 پایان کتاب نکاح در بحث نفقه ()،
2 در کتاب حج بحث آداب سفر، باب حقوق الدابة المندوبة و الواجبة ()،
3 جواز تیمم در فرض خوف عطش بر دابه محترمه ().
احترام گیاه()
اگر کسى مالک زراعت یا درخت و مانند آنها باشد که به آبیارى و رسیدگى هاى دیگر نیاز دارند، در وجوب این هزینه ها دو قول وجود دارد:
1) علامه در قواعد مى نویسد: «ترک آبیارى مکروه است، زیرا تضییع مال است، ولى در عین حال بر آبیارى اجبار نمى شود، زیرا آبیارى کردن گیاهان، زیاد کردن مال است و همان طور که بر انسان تملک مال واجب نیست زیاد کردن آن هم واجب نیست.»
شهید در مسالک نیز آورده است: «اشهر اقوال عدم وجوب سقى و حرث است.»
2) فاضل هندى در کشف اللثام در شرح عبارت قواعد، به علامه اشکال کرده مى نویسد: «سقى و حرث گیاهان ابقاى ملک و صیانت آن از تباهى است و ابقا و صیانت واجب است اگرچه مى توان گفت که اگر به گیاهان رسیدگى نکرد حاکم شرع او را اجبار نخواهد کرد ولى در عین حال چون به گیاهان رسیدگى نمى کند و آنها را تباه مى کند، با این عمل خود داخل در انسان هاى سفیه شده و جزء انسان هاى محجور مى شود.»
همچنین علامه در قواعد مى گوید: «گیاهانى که با رسیدگى نکردن تلف مى شوند، حاکم شرع مى تواند مالک آنها را بر رسیدگى الزام نماید، زیرا رسیدگى نکردن تباه ساختن مال است و نباید او را بر این کار تایید و امضا نمود.»
نتیجه: در این مساله سه قول است:
1- کراهت ترک آبیارى و مانند آن،
2- وجوب آبیارى و مانند آن، که خود قائلین به وجوب هم دو دسته شده اند:
الف) برخى گفته اند: حاکم شرع نمى تواند او را بر رسیدگى به گیاهان اجبار کند.
ب) برخى دیگر گفته اند: مى تواند اجبار کند.
قول سوم: مرحوم صاحب جواهر نیز فرموده است:
تا وقتى که رسیدگى نکردن به گیاهان سفاهت و اسراف شمرده نشود، به سه دلیل حرام نیست، چنان که اتلاف مالى که حفظ آن نیازمند هزینه کردن باشد سفاهت شمرده نمى شود:
1- اصل.
2- سیره.
3- عموم «الناس مسلطون على اموالهم»().
درختان و گیاهان حرم احترام دارند و بریدن و کندن آنها جز در موارد استثنا شده جایز نیست().
و بنا بر قول مشهور، در صورت قطع درخت حرم، کفاره ثابت است().
همچنین درختان حرم مدینه احترام دارند اما در حرمت یا کراهت بریدن آنها اختلاف است، اگرچه بنا بر قول به حرمت نیز بریدن درخت موجب کفاره نیست().
احترام جماد
برخى اشیاء از نظر اسلام محترمند، بسان قرآن، کعبه معظمه، مساجد به ویژه مسجد الحرام، قبور ضریح هاى مقدس، کتاب هاى حدیث و دعا و انواع خوراکى هاى محترم به ویژه نان. و برخى اشیاء نیز نزد امامیه محترمند، مثل تربت معصومین(ع) به ویژه تربت امام حسین (ع) که احکام ویژه اى دارد().
اهانت و کوچک شمردن محترمات شرعى حرام است. احترام برخى اشیاء واجب است بدون این که قصد و نیت در آن مدخلیت داشته باشد مانند قرآن، ولى در برخى اشیاء جهت احترام وجود ندارد مگر آن که به قصد تبرک و استشفاء و تعظیم برداشته شوند مانندکاسه اى که از گل کربلا درست شده باشد().
برخورد انسان با محترمات شرعى از سه حال بیرون نیست:
الف) آن عمل عرفا ظهور در اهانت دارد بدون نیاز به نیت، مانند انداختن نجاست بر ضریح و مساجد. چنین عملى قطعا حرام است.
ب) آن عمل ظهور در تعظیم دارد مانند بوسیدن ضریح یا قرآن. این افعال اگر به نیت استهزا و مسخره کردن انجام شود حرام است.
ج) آن عمل بین اهانت و غیر اهانت، یا اهانت و تعظیم مشترک است، مثل دراز کردن پا پیش قرآن یا پشت کردن به ضریح امام معصوم که ممکن است به قصد اهانت باشد و ممکن است به خاطر عادت یا عجله کردن باشد، این افعال به قصد اهانت، حرامند().
بین تعظیم و اهانت واسطه وجود دارد و ترک تعظیم اعم از اهانت است چون ترک بعضى افراد تعظیم، اهانت شمرده نمى شود.بنابراین تعظیم بر دو قسم است:
1- رعایت کردن مرتبه و جایگاه یک چیز، ترک چنین تعظیمى اهانت است و حرام مى باشد.
2- رعایت کردن مرتبه و جایگاه یک چیز بیش از مقدار فوق، ترک چنین تعظیمى حرام نیست، مثلا در صورت ورود یک عالم، ایستادن به احترام او و قرار دادن مکان مناسب براى او، رعایت کردن مرتبه او است و باید انجام شود و ترک آن اهانت است، ولى بوسیدن دست او و نشستن روبه روى او در نهایت ادب تعظیم زائد است که ترک آن اهانت شمرده نمى شود().
اهانت به برخى مقدسات مثل قرآن و کعبه موجب قتل اهانت کننده مى شود، چون کاشف قطعى از کفر یا ارتداد او است و مرتد باشرایطى که در بحث ارتداد ذکر شده اعدام مى شود().
موارد تطبیق قاعده احترام در این بخش، در جمیع ابواب فقه پراکنده است.()
برخى از آن فروعات بدین قرار است:
اهانت به قرآن، کعبه معظمه، مسجد الحرام و دیگر مساجد، ضریح مقدس، قبور شهدا و صالحین و علما و فقها، کتب حدیث و دعا، تربت معصومین (ع) به ویژه امام حسین(ع)، منبرها و انواع خوراکى هاى محترم، حرام است().
استنجا با مقدسات حرام است().
اخراج محترمات از بیت الخلا و برطرف کردن نجاست از تربت امام حسین(ع) و سایر معصومین(ع) واجب است().
از دیدگاه اسلام برخى اماکن مانند مساجد و مشاهد مشرفه و برخى ازمنه مانند ماه رمضان داراى احکام ویژه اى مى باشند به گونه اى که انجام گناه در این امکنه یا ازمنه علاوه بر حد شرعى، از جهت هتک حرمت محترمات موجب تعزیر مى شود().
بر احترام مسجد احکامى مترتب است:
حرمت نجس کردن آن ()،
کراهت خوابیدن در آن ()،
استحباب ساختن وضوخانه در درب مساجد()،
کراهت عبور از مساجد براى جنب و حائض ()،
حرمت داخل شدن کفار در مساجد()،
واجب فورى بودن برطرف کردن نجاست از مسجد()،
کراهت خارج کردن باد معده در مساجد()،
محفوظ بودن احترام مسجد حتى بعد از خراب شدن مسجد یا خراب شدن شهر و روستایى که مسجد در آن قرار دارد().
نکته: چون بحث در واژه احترام است، خوب است بدانیم همانطور که ایمان، ذمه، امان، صلح و... سبب احترام مى شود، داشتن قوه تشخیص و تمییز نیز گاه از اسباب و عوامل احترام است. در بحث پوشاندن عورت از ناظر محترم، مراد فقیهان از ناظر محترم کسى است که داراى قوه تمییز و تشخیص است، به این حکم فقهى توجه کنید: «پوشاندن عورت از ناظر محترم واجب است.»()
مراد از بیننده محترم هر انسانى است به جز بچه غیر ممیز، همسر و کنیز نسبت به مالک و نسبت به کسى که براى او تحلیل شده است.() در عروه آمده است:
فصل فى احکام التخلى: مسالة 1: یجب فى حال التخلى بل فى سائر الاحوال ستر العورة عن الناظر المحترم، سوا کان من المحارم ام لا، رجلا کان او امراة حتى عن المجنون و الطفل الممیز().
از این عبارت فهمیده مى شود که مراد از ناظر محترم کسى است که قوه تشخیص و تمییز داشته باشد، در اینجا بر خلاف معناى اول احترام مسلمان بودن یا مؤمن بودن و مانند آن مطرح نیست.
آنچه در این چند صفحه گذشت ارائه نمایى از بحث احترام بود و در شماره هاى بعدى مطالب فراوان دیگرى را به ترتیب و در اثناى مباحث ذکر خواهیم کرد. برخى از آنها عبارت است از:
1- حرمت تربت سید الشهداء (ره) و احکام مربوط به آن،
2- احترام قرآن،
3- احترام والدین،
4- اکرام صاحب مصیبت و عزا،
5- اکرام نعمت هاى الهى به ویژه نان،
6- اکرام هاشمى،
7- اکرام برادر مؤمن،
8- اکرام مهمان.
مباحث یاد شده مى تواند سرفصلى براى ارائه نظریات فقهاى امامیه در زمینه حقوق بشر، حقوق حیوانات و حقوق گیاهان باشد.
از احترام در بیشتر ابواب فقه اعم از عبادات، عقود، ایقاعات و احکام سخن رفته است. در این نوشتار در صدد هستیم نمایى از مباحث طرح شده در کتب فقهى در این باره را ارائه نموده و در مقاله هاى بعدى به تفصیل مباحث طرح شده بپردازیم، پیش از شروع، یادآورى چند نکته ضرورى است:
نخست: در کتاب هاى فقهى از این واژه با عناوینى بسان نفس محترم، عرض محترم، مال محترم، عمل محترم، دم محترم، وطى محترم،منى محترم، حیوان محترم، ید محترم، ناظر محترم، مطعوم محترم و مانند آنها یاد شده است.
دوم: در کتاب هاى قواعد فقهى، قاعده هایى به نام هاى «قاعده حرمت اهانت به محترمان»()، «قاعده احترام»()و «قاعده حرمت اهانت به شعائر و رجحان تعظیم و بزرگداشت آنها»() آمده است، لیکن به تمام موارد مطرح در فقه پرداخته نشده است. ما در این مجموعه سعى در گردآورى و دسته بندى و ارائه مطالب آمده در سراسر فقه، داریم.
سوم: در کتاب هاى فقهى در موارد زیادى، عناوین احترام و تعظیم و هتک حرمت به عنوان علت یا حکمت برخى از احکام ذکر شده است، مانند حرمت استقبال و استدبار قبله هنگام تخلى، وجوب ازاله نجاست از مسجد و ...() که در این موارد از باب: «العلة تعمم» مى توان به یک قانون و قاعده کلى دست یافت.
چهارم: طلاب محترم در کتب درسى فقهى مانند شرح لمعه واژگانى همچون نفس محترم، مال محترم، عمل محترم و مانند آن را زیادشنیده اند و بیشتر آنها معناى این کلمه را کما هو حقه نمى دانند و این نوشتار کمکى براى آنان در درک معناى این کلمه است.
پنجم: مدرک قاعده احترام: بر این قاعده به ادله اربعه تمسک شده است مانند روایات زیر:
«لا یحل لمؤمن مال اخیه الا عن طیب نفس منه»().
«حرمة مال المسلم کحرمة دمه»().
«لا یصلح ذهاب حق احد»().
به طور کلى اشیاى داراى احترام به چهار قسم تقسیم مى شوند: انسان، حیوان، گیاه و جماد.
احترام در انسان
انسان ها از جهت احترام و عدم احترام و چگونگى آن دو دسته اند:
الف) برخى داراى احترام ذاتى و بالاصاله مى باشند و آن مسلمان مؤمن است.
ب) برخى انسان ها داراى احترام عرضى مى باشند، و آن شامل برخى از کافران مى شود که در سایه عقد ذمه یا امان یا هدنه (آتش بس) براى آنها ثابت مى شود().
در انسان هاى محترم چهار چیز داراى احترام است: 1 جان، 2 عرض (آبرو و ناموس)، 3 مال، 4 عمل.
مرحوم صاحب جواهر فرموده است: «الاصل احترام مال المسلم کدمه و عرضه»().
جان محترم: احترام جان در کسانى که داراى احترام ذاتى اند به این معنا است که هم رساندن آسیب به آنها حرام است و حتى واردکردن خراش بر او موجب ثبوت قصاص یا دیه مى شود و هم حفظ جان او و نیز دفاع از او واجب است.
احترام جان در کسانى که احترامشان عارضى است برین معناست که قتل آنها جایز نیست و اگر به دست مسلمان کشته شوند یا جراحتى به آنها وارد آید تنها دیه ثابت مى شود، لیکن حفظ آنها از خطرات و دفاع از آنها واجب نیست.() به این عبارت صاحب جواهر توجه کنید: «اذ اقصى اقتضاء محقونیة دمه (ذمى و معاهد) حرمة قتله، لا ایجاب حفظه من المهلکات.»()
نتیجه:
1- آسیب رساندن به برخى انسان ها حرام و حفظ آنها از خطرات و دفاع از آنها واجب است و آن در کسانى است که داراى احترام ذاتى اند مانند مؤمن.
2- آسیب رساندن به برخى انسان ها حرام است ولى حفظ و دفاع از آنها واجب نیست و آن درباره کسانى است که داراى احترام عارضى اند مانند اهل ذمه و معاهد.
3- برخى نفوس غیر محترمند و آسیب رساندن و قتل آنها با شرایطى واجب و حفظ و دفاع از آنها حرام است، مانند کافر حربى.
4- برخى نفوس غیر محترمند هرچند ممکن است احترام ذاتى داشته باشند ولى عدم احترام آنها عارضى است و قتل آنها جایزاست نه واجب، مانند قاتل عمد که ولى مقتول بین دیه و قصاص مخیر است().
بنابراین انسان هاى محترم به دو قسم واجب الحفظ و الدفاع و جایز الحفظ و الدفاع تقسیم مى شوند و انسان هاى غیر محترم نیز به دوقسم واجب القتل و جایز القتل قابل تقسیمند.
از ویژگى هاى دیگر مؤمن این است که مرده او مانند زنده اش محترم است، لذا میت مؤمن احکام ویژه اى دارد، بسان وجوب غسل وکفن و دفن، حرمت نبش قبر و نقل میت مگر در موارد استثنا شده، چنان که مرحوم صاحب جواهر گفته است:
ظهر من بعض الاخباران التغسیل احترام للمیت و تکرمة له و لا یصح له الا المؤمن.()
در این زمینه به چند حکم فقهى توجه کنید:
1- اگر نفس محترمى که حفظ او واجب است، اضطرار به طعام داشته باشد، اطعام او واجب است مگر خودش هم اضطرار داشته باشد().
2- بیع مملوک مسلمان به کافر جایز نیست().
3- قطع عضو محترم موجب قصاص یا دیه مى شود().
4- اگر ذمى، مرتد را بکشد، قصاص مى شود، چون مرتد نسبت به ذمى محقون الدم است().
5- سیراب کردن و غذا دادن به اسیر مستحب است اگرچه انسان قصد قتل آنها را داشته باشد().
نکته: در بین نفوس مؤمنان که حفظ آنها واجب است حفظ برخى نفوس مانند انبیا و اولیاى الهى بر سایر نفوس مقدم است()، چنان که بر احترام برخى اشخاص مانند پدر و مادر، معلم، همسایه و دوست در روایات و کتب فقهى تاکید شده است. به عنوان نمونه به این حکم فقهى توجه کنید:
«اگر مکلف مقدارى آب همراه خود دارد مى تواند تیمم کند و آب را به رفیق خودکه تلف شدن او یا ضعف او مضر به حال او است، بدهد اگرچه محترم نباشد بسان کافر حربى.()» تفصیل این مطالب در مقاله هاى بعد خواهد آمد.
احترام عرض: بعد از نفس آدمى، عرض (شرف، حیثیت، آبرو و ناموس) او داراى احترام و اهمیت بسزایى است و اهمیت مال در رتبه بعد قرار دارد().
به برخى احکام فقهى در این زمینه توجه کنید:
کسى که ترس از عرض خود یا عرض انسان مؤمنى دارد، در صورت ظن غالب بر سلامت خود، دفاع بر او واجب است().
خواستگارى زن در حال عده رجعى جایز نیست، چون موجب هتک عرض محترم مى شود().
در صورت نداشتن نفقه خود یا نزدیکان، درخواست از مردم در صورتى که موجب هتک عرض شود، جایز نیست، مگر سؤال، تنها راه حفظ نفس باشد().
احترام مال: () مال مؤمن داراى احترام ذاتى و بالاصاله است، ولى اموال انسان هاى دیگر در سایه قرارداد ذمه یا معاهده یاامان و یا صلح، احترام عرضى پیدا مى کند، اگرچه از نظر ضامن بودن تلف کننده تفاوتى بین محترم ذاتى و عارضى نیست().
مال آدمى محترم است و لذا مصرف کردن آن در غیر اغراض دنیوى و اخروى جایز نیست().
مال انسان به قدرى اهمیت دارد که براى حفظ آن قطع کردن نماز جایز است().
مال مسلم و معاهد محترم است و مال کافر حربى اگرچه محترم نیست و انسان مى تواند به هر وسیله اى آن را به دست آورد ولى بعد ازامان دادن به آنها و همچنین در حال صلح، سرقت اموالشان جایز نیست().
تصرف در مال محترم بدون اذن صاحب آن جایز نیست و موجب ضمان است().
برخى فقیهان فرموده اند: بر کسى که بر مال خود مى ترسد، در صورت ظن غالب به سلامت، دفاع از مال واجب است هرچند صاحب جواهر فرموده در این فرض نهایتا، دفاع جایز است().
در غنیمت شرط است که از مسلمان و ذمى و معاهد غصب نشده باشد().
ربا بین دو انسانى که مالشان محترم است جایز نیست ولى مؤمن مى تواند از کافر حربى ربا بگیرد چون مال او محترم نیست().
یادآورى: همان طور که در بین نفوس، برخى احترام ویژه اى دارند، در بین اموال نیز ودیعه احترام خاصى دارد تا جایى که ودیعه کافرحربى و کسى که علیه او حق مقاصه وجود دارد نیز باید به او برگردانده شود().
نتیجه: در نفس، احکام محترم ذاتى با محترم عرضى تفاوت دارد ولى در مال محترم، ذاتى و عرضى تفاوتى ندارند.
احترام عمل: عمل مسلمان تا وقتى که قصد تبرع نکرده باشد محترم است، بنابراین دلال مستحق اجرت است().
و در صورت فسخ مزارعه و مساقات و مضاربه، عامل مستحق اجرة المثل است.() همچنین در بیع فاسد و اجاره فاسد().
احترام حیوان
حیواناتى که انسان از آنها براى خوردن، سوارى، بارکشى و نگهبانى استفاده مى کند محترمند و بر صاحب خود حقوقى دارند. برخى ازحقوق مانند آب و علف دادن واجب و برخى نیز مستحب مى باشند که در روایات به آنها اشاره شده است، از قبیل:
1- نزدن سیلى به صورت حیوان،
2- بیش از اندازه توان بار نکردن و راه نبردن،
3- پشت حیوان را مجلس حرف زدن با دیگران قرار ندادن().
برخى فقها فرموده اند: حیوان محترم چه حلال گوشت و چه حرام گوشت عبارت است از حیوانى که اتلاف آن با غیر تذکیه جایزنیست و غیر محترم حیوانى است که اتلاف آن به غیر تذکیه جایز است، مثل خوک و سگ ولگرد().
البته از روایات استفاده مى شود که نسبت به حیوانات، صرف نظر از مال بودن آنها، باید شدت رافت را به خرج داد و لذا فرقى بین حیوان خود شخص و حیوان دیگران نیست.
حیواناتى که در حرم مکه و مدینه زندگى مى کنند احترام دارند از این رو شکار آنها جایز نیست، اگرچه برخى، شکار حیوانات حرم مدینه را مکروه مى دانند().
همچنین فقیهان در کتاب جهاد فرموده اند: تعرقب دابه (زدن پیه حیواناتى چون اسب) مکروه است() و عباراتى از این دست به چشم مى خورد: «لاحترام روح الحیوان»()، «ان للحیوان حرمة فی نفسه»().
قابل ذکر است که در کتب فقهى و روایى در چند جا به مناسبت، سخن از حقوق حیوانات به میان آمده است:
1 پایان کتاب نکاح در بحث نفقه ()،
2 در کتاب حج بحث آداب سفر، باب حقوق الدابة المندوبة و الواجبة ()،
3 جواز تیمم در فرض خوف عطش بر دابه محترمه ().
احترام گیاه()
اگر کسى مالک زراعت یا درخت و مانند آنها باشد که به آبیارى و رسیدگى هاى دیگر نیاز دارند، در وجوب این هزینه ها دو قول وجود دارد:
1) علامه در قواعد مى نویسد: «ترک آبیارى مکروه است، زیرا تضییع مال است، ولى در عین حال بر آبیارى اجبار نمى شود، زیرا آبیارى کردن گیاهان، زیاد کردن مال است و همان طور که بر انسان تملک مال واجب نیست زیاد کردن آن هم واجب نیست.»
شهید در مسالک نیز آورده است: «اشهر اقوال عدم وجوب سقى و حرث است.»
2) فاضل هندى در کشف اللثام در شرح عبارت قواعد، به علامه اشکال کرده مى نویسد: «سقى و حرث گیاهان ابقاى ملک و صیانت آن از تباهى است و ابقا و صیانت واجب است اگرچه مى توان گفت که اگر به گیاهان رسیدگى نکرد حاکم شرع او را اجبار نخواهد کرد ولى در عین حال چون به گیاهان رسیدگى نمى کند و آنها را تباه مى کند، با این عمل خود داخل در انسان هاى سفیه شده و جزء انسان هاى محجور مى شود.»
همچنین علامه در قواعد مى گوید: «گیاهانى که با رسیدگى نکردن تلف مى شوند، حاکم شرع مى تواند مالک آنها را بر رسیدگى الزام نماید، زیرا رسیدگى نکردن تباه ساختن مال است و نباید او را بر این کار تایید و امضا نمود.»
نتیجه: در این مساله سه قول است:
1- کراهت ترک آبیارى و مانند آن،
2- وجوب آبیارى و مانند آن، که خود قائلین به وجوب هم دو دسته شده اند:
الف) برخى گفته اند: حاکم شرع نمى تواند او را بر رسیدگى به گیاهان اجبار کند.
ب) برخى دیگر گفته اند: مى تواند اجبار کند.
قول سوم: مرحوم صاحب جواهر نیز فرموده است:
تا وقتى که رسیدگى نکردن به گیاهان سفاهت و اسراف شمرده نشود، به سه دلیل حرام نیست، چنان که اتلاف مالى که حفظ آن نیازمند هزینه کردن باشد سفاهت شمرده نمى شود:
1- اصل.
2- سیره.
3- عموم «الناس مسلطون على اموالهم»().
درختان و گیاهان حرم احترام دارند و بریدن و کندن آنها جز در موارد استثنا شده جایز نیست().
و بنا بر قول مشهور، در صورت قطع درخت حرم، کفاره ثابت است().
همچنین درختان حرم مدینه احترام دارند اما در حرمت یا کراهت بریدن آنها اختلاف است، اگرچه بنا بر قول به حرمت نیز بریدن درخت موجب کفاره نیست().
احترام جماد
برخى اشیاء از نظر اسلام محترمند، بسان قرآن، کعبه معظمه، مساجد به ویژه مسجد الحرام، قبور ضریح هاى مقدس، کتاب هاى حدیث و دعا و انواع خوراکى هاى محترم به ویژه نان. و برخى اشیاء نیز نزد امامیه محترمند، مثل تربت معصومین(ع) به ویژه تربت امام حسین (ع) که احکام ویژه اى دارد().
اهانت و کوچک شمردن محترمات شرعى حرام است. احترام برخى اشیاء واجب است بدون این که قصد و نیت در آن مدخلیت داشته باشد مانند قرآن، ولى در برخى اشیاء جهت احترام وجود ندارد مگر آن که به قصد تبرک و استشفاء و تعظیم برداشته شوند مانندکاسه اى که از گل کربلا درست شده باشد().
برخورد انسان با محترمات شرعى از سه حال بیرون نیست:
الف) آن عمل عرفا ظهور در اهانت دارد بدون نیاز به نیت، مانند انداختن نجاست بر ضریح و مساجد. چنین عملى قطعا حرام است.
ب) آن عمل ظهور در تعظیم دارد مانند بوسیدن ضریح یا قرآن. این افعال اگر به نیت استهزا و مسخره کردن انجام شود حرام است.
ج) آن عمل بین اهانت و غیر اهانت، یا اهانت و تعظیم مشترک است، مثل دراز کردن پا پیش قرآن یا پشت کردن به ضریح امام معصوم که ممکن است به قصد اهانت باشد و ممکن است به خاطر عادت یا عجله کردن باشد، این افعال به قصد اهانت، حرامند().
بین تعظیم و اهانت واسطه وجود دارد و ترک تعظیم اعم از اهانت است چون ترک بعضى افراد تعظیم، اهانت شمرده نمى شود.بنابراین تعظیم بر دو قسم است:
1- رعایت کردن مرتبه و جایگاه یک چیز، ترک چنین تعظیمى اهانت است و حرام مى باشد.
2- رعایت کردن مرتبه و جایگاه یک چیز بیش از مقدار فوق، ترک چنین تعظیمى حرام نیست، مثلا در صورت ورود یک عالم، ایستادن به احترام او و قرار دادن مکان مناسب براى او، رعایت کردن مرتبه او است و باید انجام شود و ترک آن اهانت است، ولى بوسیدن دست او و نشستن روبه روى او در نهایت ادب تعظیم زائد است که ترک آن اهانت شمرده نمى شود().
اهانت به برخى مقدسات مثل قرآن و کعبه موجب قتل اهانت کننده مى شود، چون کاشف قطعى از کفر یا ارتداد او است و مرتد باشرایطى که در بحث ارتداد ذکر شده اعدام مى شود().
موارد تطبیق قاعده احترام در این بخش، در جمیع ابواب فقه پراکنده است.()
برخى از آن فروعات بدین قرار است:
اهانت به قرآن، کعبه معظمه، مسجد الحرام و دیگر مساجد، ضریح مقدس، قبور شهدا و صالحین و علما و فقها، کتب حدیث و دعا، تربت معصومین (ع) به ویژه امام حسین(ع)، منبرها و انواع خوراکى هاى محترم، حرام است().
استنجا با مقدسات حرام است().
اخراج محترمات از بیت الخلا و برطرف کردن نجاست از تربت امام حسین(ع) و سایر معصومین(ع) واجب است().
از دیدگاه اسلام برخى اماکن مانند مساجد و مشاهد مشرفه و برخى ازمنه مانند ماه رمضان داراى احکام ویژه اى مى باشند به گونه اى که انجام گناه در این امکنه یا ازمنه علاوه بر حد شرعى، از جهت هتک حرمت محترمات موجب تعزیر مى شود().
بر احترام مسجد احکامى مترتب است:
حرمت نجس کردن آن ()،
کراهت خوابیدن در آن ()،
استحباب ساختن وضوخانه در درب مساجد()،
کراهت عبور از مساجد براى جنب و حائض ()،
حرمت داخل شدن کفار در مساجد()،
واجب فورى بودن برطرف کردن نجاست از مسجد()،
کراهت خارج کردن باد معده در مساجد()،
محفوظ بودن احترام مسجد حتى بعد از خراب شدن مسجد یا خراب شدن شهر و روستایى که مسجد در آن قرار دارد().
نکته: چون بحث در واژه احترام است، خوب است بدانیم همانطور که ایمان، ذمه، امان، صلح و... سبب احترام مى شود، داشتن قوه تشخیص و تمییز نیز گاه از اسباب و عوامل احترام است. در بحث پوشاندن عورت از ناظر محترم، مراد فقیهان از ناظر محترم کسى است که داراى قوه تمییز و تشخیص است، به این حکم فقهى توجه کنید: «پوشاندن عورت از ناظر محترم واجب است.»()
مراد از بیننده محترم هر انسانى است به جز بچه غیر ممیز، همسر و کنیز نسبت به مالک و نسبت به کسى که براى او تحلیل شده است.() در عروه آمده است:
فصل فى احکام التخلى: مسالة 1: یجب فى حال التخلى بل فى سائر الاحوال ستر العورة عن الناظر المحترم، سوا کان من المحارم ام لا، رجلا کان او امراة حتى عن المجنون و الطفل الممیز().
از این عبارت فهمیده مى شود که مراد از ناظر محترم کسى است که قوه تشخیص و تمییز داشته باشد، در اینجا بر خلاف معناى اول احترام مسلمان بودن یا مؤمن بودن و مانند آن مطرح نیست.
آنچه در این چند صفحه گذشت ارائه نمایى از بحث احترام بود و در شماره هاى بعدى مطالب فراوان دیگرى را به ترتیب و در اثناى مباحث ذکر خواهیم کرد. برخى از آنها عبارت است از:
1- حرمت تربت سید الشهداء (ره) و احکام مربوط به آن،
2- احترام قرآن،
3- احترام والدین،
4- اکرام صاحب مصیبت و عزا،
5- اکرام نعمت هاى الهى به ویژه نان،
6- اکرام هاشمى،
7- اکرام برادر مؤمن،
8- اکرام مهمان.
مباحث یاد شده مى تواند سرفصلى براى ارائه نظریات فقهاى امامیه در زمینه حقوق بشر، حقوق حیوانات و حقوق گیاهان باشد.