رساله اجوبه مسائل میرزا محمد حفیظ (مقاله ترویجی حوزه)
درجه علمی: علمی-ترویجی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
بسم اللّه الرحمن الرحیم چون عزیزنا الفاضل میرزا محمد حفیظ حفظه اللّه الحفیظ از مسائل چندى ضروریه چنان که بیاید سوال فرموده بودند،داعى بر خود لازم دانسته که اشاره اجمالیه به اجوبه آنها نماید:
عزیز من، استغفار بعد از تسبیحات و کذلک قرائت سوره بعد از حمد و تسلیم آخر نماز واجب نیست ولیکن احتیاط درقرائت سوره کامله و تسلیم است، فخذ الحائط لدینک لتکون فى العبادات على یقینک.
و اولى بل احوط در تسلیم آن است که چنین گوید: «السلام علینا و على عباد اللّه الصالحین، السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته.» وقصد خروج ضرور نیست.
و در اخفائیات جهر به بسمله مستحب است، خواه امام باشد یا منفرد، در دو رکعت اول باشد یا دو رکعت آخر.
و در عبادات نیت قربت کافى است.
و مسائل خلافیه را از مجتهد عادل باید اخذ کرد بلاواسطه یا به واسطه و وسائط عادله. و چون مجتهد در ولایتىنباشد، بر اهل آن ولایت لازم است که مسائل خلافیه ضروریه را نوشته به صحابت معتمدى صاحب هوش مفتوحالکوش به خدمت مجتهدى که در ولایت دیگر است فرستند از او التماس جواب نمایند.
و یا آن که برخى از اهل دیار خالى از مجتهد اختیار مسافرت نموده به خدمت مجتهد رسند و از او مسائل خلافیهضروریه را بالمشافهه فرا گیرند و به اهل آن دیار برسانند، به شرطى که با وصف دیانت و امانت خبیر و بصیر باشند.
و حکایت اذان مطلقا و على کل حال مستحب است، پس بناءا علیه چون مامومین حکایت اذانى که در نماز جماعتگفته مىشود بکنند فعل مستحبى کرده خواهند بود.
و داعى در هر یک از تیمم بدل وضو و غسل دو دفعه دست برخاک مى زنند، لیک در ضربه اولى که به جهت مسحجبهه است به قصد وجوب و در ضربه ثانیه به نیت استحباب.
و چون عذر غیر مرجو الزوال باشد در اول وقت، فضیلت به تیمم نماز مىتواند کرد.
و در نماز جماعت چون صف ثانى و صف ثالث و هکذا در جانبین یا در احد جانبین از محاذات صف اول گذشتهباشد، لیک گذشتها مشاهده بعض مامومین صف اول نتوانند کرد، نماز ایشان صحیح است، مگر آن که از محاذاتصف اول بسیار دور باشند بر وجهى که اصلا مشاهده اهل صف اول نتوانند کرد، و مع ذلک حکم به بطلان نماز ایشانمشکل است، چه ایشان در بعض احوال نماز چون حال رکوع یا سجود یا غیر آن مىتوانند که مشاهده کنند کسانى را کهمشاهده مىکنند اهل صف اول را و همین قدر براى صحت نماز ایشان کافى است.
و در غسل ارتماسى خروج مرتمس به جمیع بدنه از آب ضرور نیست بل اگر به جمیع بدنه در زیر آب باشد و در همانحال نیت کرده از آب برآید غسل او صحیح است.
و چون گردى خالى از عین نجاست از زمین نجس به تحریک بادى یا غیر آن برخیزد و بر بدن و جامه خشک نشیند،تطهیر آن ضرور نیست بل مجرد تکانیدن و نفخ کردن کافى است بلکه این هم ضرور نیست، چه نجس بودن گرد کذایىو خاصه منجس بودن آن معلوم نیست، بل مىتوان گفت که فرق میان این گرد و هواى واصل به جامه و بدن از زمیننجس نیست، با آن که حکم به وجوب تطهیر ثوب و بدن به جهت رسیدن گرد کذایى در بعض صور مستلزم حرجاست، ولااقل خالى از عسر نیست، و هردو به آیه و روایت منفى است.
و مراد فقها از حق سلطانى که از آن زکات را وضع کردهاند خراجى است که سلطان عادل یا جائر از اراضى خراجیهمىگیرد، به شرطى که از مقدار شرعى تجاوز نکند و زیاد نگیرد، والا زکات از آن زیاده موضوع نخواهد بود.
و بر تقدیرى که مضاجعه از حق زوجه باشد، چون زوجه حق خود را به زوج خود هبه کند برائت ذمه حاصل مى شود،لهذا چون شبى که مضاجعه با او است اگر زوج را مرخص کند که با دیگرى از حرائر او بسر برد مىتواند شد.
و در زمان غیبت صاحبنا صلوات اللّه علیه بر مالک نصاب واجب است که حصه خمسیه او را به فقیه موتمن جامعشرائط افتا رساند، تا آنچه مقتضاى راى او باشد بدان عمل نماید، و اگر خود بدون مجتهد کذایى مباشر شده ایصال بهارباب استحقاق از سادات و غیر هم نماید برى الذمه نخواهد بود.
و داعى این مساله را بر وجه کافى و شافى در رساله خمسیه ایراد نمود، هر که خواهد که بر حقیقت حال کما ینبغىاطلاع یابد به آن رساله رجوع نماید. و الى اللّه المرجع و الیه المب، و الصلاة على رسوله و آله الاطیاب.
کتبه العبد الانس بر به الجلیل محمدبن الحسین الشهیر باسماعیل سترت عیوبهما و غفرت ذنوبهما.
عزیز من، استغفار بعد از تسبیحات و کذلک قرائت سوره بعد از حمد و تسلیم آخر نماز واجب نیست ولیکن احتیاط درقرائت سوره کامله و تسلیم است، فخذ الحائط لدینک لتکون فى العبادات على یقینک.
و اولى بل احوط در تسلیم آن است که چنین گوید: «السلام علینا و على عباد اللّه الصالحین، السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته.» وقصد خروج ضرور نیست.
و در اخفائیات جهر به بسمله مستحب است، خواه امام باشد یا منفرد، در دو رکعت اول باشد یا دو رکعت آخر.
و در عبادات نیت قربت کافى است.
و مسائل خلافیه را از مجتهد عادل باید اخذ کرد بلاواسطه یا به واسطه و وسائط عادله. و چون مجتهد در ولایتىنباشد، بر اهل آن ولایت لازم است که مسائل خلافیه ضروریه را نوشته به صحابت معتمدى صاحب هوش مفتوحالکوش به خدمت مجتهدى که در ولایت دیگر است فرستند از او التماس جواب نمایند.
و یا آن که برخى از اهل دیار خالى از مجتهد اختیار مسافرت نموده به خدمت مجتهد رسند و از او مسائل خلافیهضروریه را بالمشافهه فرا گیرند و به اهل آن دیار برسانند، به شرطى که با وصف دیانت و امانت خبیر و بصیر باشند.
و حکایت اذان مطلقا و على کل حال مستحب است، پس بناءا علیه چون مامومین حکایت اذانى که در نماز جماعتگفته مىشود بکنند فعل مستحبى کرده خواهند بود.
و داعى در هر یک از تیمم بدل وضو و غسل دو دفعه دست برخاک مى زنند، لیک در ضربه اولى که به جهت مسحجبهه است به قصد وجوب و در ضربه ثانیه به نیت استحباب.
و چون عذر غیر مرجو الزوال باشد در اول وقت، فضیلت به تیمم نماز مىتواند کرد.
و در نماز جماعت چون صف ثانى و صف ثالث و هکذا در جانبین یا در احد جانبین از محاذات صف اول گذشتهباشد، لیک گذشتها مشاهده بعض مامومین صف اول نتوانند کرد، نماز ایشان صحیح است، مگر آن که از محاذاتصف اول بسیار دور باشند بر وجهى که اصلا مشاهده اهل صف اول نتوانند کرد، و مع ذلک حکم به بطلان نماز ایشانمشکل است، چه ایشان در بعض احوال نماز چون حال رکوع یا سجود یا غیر آن مىتوانند که مشاهده کنند کسانى را کهمشاهده مىکنند اهل صف اول را و همین قدر براى صحت نماز ایشان کافى است.
و در غسل ارتماسى خروج مرتمس به جمیع بدنه از آب ضرور نیست بل اگر به جمیع بدنه در زیر آب باشد و در همانحال نیت کرده از آب برآید غسل او صحیح است.
و چون گردى خالى از عین نجاست از زمین نجس به تحریک بادى یا غیر آن برخیزد و بر بدن و جامه خشک نشیند،تطهیر آن ضرور نیست بل مجرد تکانیدن و نفخ کردن کافى است بلکه این هم ضرور نیست، چه نجس بودن گرد کذایىو خاصه منجس بودن آن معلوم نیست، بل مىتوان گفت که فرق میان این گرد و هواى واصل به جامه و بدن از زمیننجس نیست، با آن که حکم به وجوب تطهیر ثوب و بدن به جهت رسیدن گرد کذایى در بعض صور مستلزم حرجاست، ولااقل خالى از عسر نیست، و هردو به آیه و روایت منفى است.
و مراد فقها از حق سلطانى که از آن زکات را وضع کردهاند خراجى است که سلطان عادل یا جائر از اراضى خراجیهمىگیرد، به شرطى که از مقدار شرعى تجاوز نکند و زیاد نگیرد، والا زکات از آن زیاده موضوع نخواهد بود.
و بر تقدیرى که مضاجعه از حق زوجه باشد، چون زوجه حق خود را به زوج خود هبه کند برائت ذمه حاصل مى شود،لهذا چون شبى که مضاجعه با او است اگر زوج را مرخص کند که با دیگرى از حرائر او بسر برد مىتواند شد.
و در زمان غیبت صاحبنا صلوات اللّه علیه بر مالک نصاب واجب است که حصه خمسیه او را به فقیه موتمن جامعشرائط افتا رساند، تا آنچه مقتضاى راى او باشد بدان عمل نماید، و اگر خود بدون مجتهد کذایى مباشر شده ایصال بهارباب استحقاق از سادات و غیر هم نماید برى الذمه نخواهد بود.
و داعى این مساله را بر وجه کافى و شافى در رساله خمسیه ایراد نمود، هر که خواهد که بر حقیقت حال کما ینبغىاطلاع یابد به آن رساله رجوع نماید. و الى اللّه المرجع و الیه المب، و الصلاة على رسوله و آله الاطیاب.
کتبه العبد الانس بر به الجلیل محمدبن الحسین الشهیر باسماعیل سترت عیوبهما و غفرت ذنوبهما.