مبانى فقهى بازى با شطرنج از نگاه آیه اللّه سید احمد خوانسارى (مقاله ترویجی حوزه)
درجه علمی: علمی-ترویجی (حوزوی)
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
پیشگفتار
بىگمان بازى بدون برد و باخت با شطرنج از جمله موضوعات و مباحث مورد ابتلا است که بایستى کند و کاوى عمیق با توجه به جوانب گوناگون مىباشد. تحقیق درباره شطرنج از آن رو که بیش از گذشته مورد ابتلاى جامعه و حکومت واقع شود و از سوى دیگر پرسشهاى فقهى فراوان نسبت به آن مطرح است از اهمیت دوچندانى برخوردار مىباشد. از جمله پرسشهاى فقهى عبارتند از: 1.آیا شطرنج همانند گذشته ابزارى ویژه قمار است و یا این که تغییر کاربردى و موضوعى در آن حاصل شده است؟ 2. معیار در وسایل ویژه قمار چیست و تشخیص آن با چه کسانى است؟ مجتهد، مکلف و یا متخصصین فن؟ 3. بر فرض تغییر کاربرد شطرنج آیا حکم فقهى بازى با آن تغییر مىکند یا نه؟ 4. آیا طرح حرمت بازى با شطرنج در شمار مکاسب محرمه از سوى فقهاى صدر اول مىتواند قرینهاى باشد بر این که اگر در بازى برد و باخت و کسب نباشد حرام نیز نخواهد بود؟ 5. آیا در مفهوم قمار برد و باخت اخذ مىشود و یا این که هر گونه بازى هر چند بدون برد و باخت قمار به شمار مىآید؟ 6. آیا بازى با شطرنج- با فرض این که امروزه از وسایل ویژه قمار به شمار نمىآید و قمار نیز صدق نمى کند- ویژگى خاصى دارد یا نه؟ 7. مبانى فقهى کسانى که بازى بدون برد و باخت با شطرنج را حرام مىدانند از نظر آثار و توسعه و ضیق یکسان است یا نه؟ 8. اشکال فقیهانى همانند حضرت امام خمینى و حضرت آیهاللّه سید احمد خوانسارى در حرمت بازى با شطرنج بر چه اساسى و مبنایى است؟ آیا این مبانى یکسانند یا نه؟ 9. آیا زمان و مکان در حکم بازى با شطرنج و یا در متعلق آن اثر دارد یا نه؟ اگر اثر دارد تاثیر آن در چه حدى است؟ آنچه گذشت برخى از پرسشهاى مطرح در ارتباط با بازى شطرنج بدون برد و باخت است. این نوشته در پى آن است تا بحث را از نگاه حضرت آیهاللّه سید احمد خوانسارى مورد بررسى قرار دهد. پیش از آغاز بحث یادآورى چند نکته سودمند خواهد بود: 1. حضرت آیه اللّه خوانسارى بحث را تحت عنوان بازى بدون برد و باخت با ابزار قمار مطرح کردهاند و از خصوص بازى بدون برد و باخت با شطرنج بحث جداگانهاى نکردهاند، لیکن یکى از مصادیق کامل بحث ایشان شطرنج است به ویژه این که در بیشتر ادله مورد نقد و بررسى ایشان از عنوان شطرنج نام برده شده است. 2. آنچه در این نوشته به آیهاللّه خوانسارى نسبت داده مىشود خدشه در ادله حرمت بازى با وسایل مخصوص قمار از جمله شطرنج است اما فتواى ایشان به دست نیامد، زیرا این مساله در توضیح المسائل وى مطرح نشده. ممکن است فتواى ایشان احتیاط باشد هر چند مقتضاى بحث علمى او فتوا به جواز است. 3. اگر چه مقتضاى بحث علمى جواز بازى بدون برد و باخت با شطرنج است لیکن احتیاط همیشه شایسته و مطلوب شارع بوده است. چه بسا منشا فتوا به عدم حلیت توسط برخى از فقها احتیاط باشد. 4. از جمله مطالب سودمند در بحث شطرنج موضوع شناسى است. در فرصت دیگرى باید این بحث دنبال شود که آیا شطرنج در زمان حاضر وسیله قمار به شمار مىرود و یا تغییر کاربردى پیدا کردهاست.
مبانى فقهى حکم بازى با شطرنج
در زمینه حلال یا حرام بودن بازى با شطرنج در فقه مبانى مختلفى ابراز شده که هر یک از این مبانى ، آثار و نتایج ویژه در پى دارد. از این رو آشنایى هرچند اجمالى1 با این مبانى از اهمیت زیادى برخوردار است و نقش به سزایى در مباحث بعدى به دنبال دارد. اگر چه فقها در فصل جداگانهاى از این مبانى بحث نکردهاند لیکن از لابهلاى کلمات آنها دو مبنا به چشم مىخورد:
الف- مبانى حرمت بازى با شطرنج
با کنکاش در عبارات فقیهانى که فتوا به حرمت بازى با شطرنج داده اند سه مبنا به دست مىآید: 1. از آن جهت که شطرنج از وسایل ویژه قمار است و ادلهاى که از بازى با وسایل ویژه قمار نهى مىکنند اطلاق دارند، بازى با شطرنج را فرا مىگیرند چه در آن برد و باخت باشد و یا نباشد و چه بازى با آن مصداق مفهوم قمار باشد یا نباشد از این رو بسیارى از فقها از جمله آیهاللّه خویى بر اساس این مبنا فتوا به حرمت دادهاند. وى تصریح مىکند که بازى با وسایل قمار غیر از عنوان قمار است. با این حال قائل به حرمت است. او مىنویسد: العمده فى الدلیل على حرمه اللعب بالات القمار ولو بلامراهنه الاخبار الناهیه عن اللعب بالنرد و الشطرنج و نحوهما.() واللعب بالات القمار غیر عنوان القمار فانا وان قلنا بان عنوان القمار لایتحقق الا مع الراهنه الا ان اللعب بالات القمار یصدق بلامعاوضه. عمده دلیل حرمت بازى با وسایل قمار هر چند بدون برد و باخت روایاتى است که از بازى با نرد() و شطرنج و همانند آن نهى مىکنند و بازى با وسایل قمار غیر از عنوان قمار است و ما با این که عنوان قمار را بدون برد و باخت محقق نمىدانیم لیکن بر بازى با آلات بدون بردو باخت صادق است. مبناى دیگر در حرمت بازى با شطرنج، ویژگى و خصوصیت آن است. یعنى از میان وسایل قمار، براى شطرنج، ویژگى خاص استفاده مىگردد در نتیجه بازى با آن نیز حرام است. بر اساس این مبنا حرمت بازى با شطرنج دایر مدار برد و باخت و یا صدق عنوان قمار و یا شمول اطلاق روایاتى که از بازى با ابزار قمار نهى مىکنند نخواهد بود بلکه خود عنوان شطرنج صرفنظر از صدق عنوان قمار و یا بازى با آلات قمار موضوعیت دارد. شاهد بر این مطلب روایات فراوانى است که در خصوص شطرنج با تعابیر بسیار تندى رسیده است. از جمله: عن ابى بصیر عن ابى عبداللّه- علیهالسلام- قال: بیع الشطرنج حرام و اکل ثمنه سحت و اتخاذها کفرء و اللعب بها شرک و السلام على اللاهى بها معصیه و کبیره موبقه و الخائض فىها یده کالخائض یده فى لحم الخنزیر لاصلاه له حتى یغسل یده کما یغسلها من مس لحم الخنزیر والناظر الیها کالناظر فى فرج امه واللاهى بها والناظر الیها فى حال مایلهى بها. والسلام على اللاهى بها فى حالته تلک فى الاثم سواء ومن جلس على اللعب بها فقد تبوء مقعده من النار وکان عیشه ذلک حسره علیه فى القیامه وایاک ومجالسه اللاهى والمغرور بلعبها فانها من المجالس التى باء اهلها بسخط من اللّه یتوقعونه فى کل ساعه فىعمک معهم.() امام صادق(ع) مىفرماید: خرید و فروش شطرنج حرام و خوردن بهاى آن سحت و گرفتن آن موجب کفر و بازى با آن شرک و سلام کردن بر بازى کننده آن گناه کبیره و موجب خلود در عذاب است. دست بردن به سوى آن مانند دست بردن به طرف گوشت خوک است. پیش از شستن دست، نماز صحیح نیست همان گونه که از مس میت شسته مىشود. نگاه کننده به آن مانند نگاه کننده به فرج مادرش است و بازى کننده با آن و نگاه کردن به آن در حالى که با آن بازى مىشود و سلام کردن بر بازى کننده آن در حال بازى در گناه برابرند و هر کس براى بازى با آن بنشیند نشیمنگاهش پر از آتش مىشود و زندگى او در قیامت افسوس خواهد بود. بپرهیز از همنشین شدن با بازى کننده و فریب خورده به شطرنج زیرا این همنشینى است که خشم خود را با اهلش همراه دارد و باید در هر لحظه در انتظار آن باشند پس تو را نیز فراگیر خواهد بود. این روایت را ابن ادریس در سرایر از جامع بزنطى از ابوبصیر نقل مىکند. آیا چنین جملاتى جز با این که بگوییم شطرنج از میان آلات قمار خصوصیتى ویژه دارد مىسازد؟ زیرا نسبت به هیچ وسیله قمارى این عبارات نیامده است. 3. بر اساس مبناى سوم بازى شطرنج هنگامى حرام است که عنوان قمار بر آن صدق کند و این عنوان در صورتى صادق است که افزون بر بازى، برد و باخت نیز در آن باشد. قدر متیقن از ادله حرمت شطرنج همین صورت است و هیچ فقیهى نمىتواند در آن تردید کند. حتى فقیهانى که بازى با وسایل قمار را حرام نمىدانند آن را حرام مىشمارند. از آنچه گذشت تفاوت ابن سه مبنا با یک دیگر روشن مىشود، زیرا بر اساس مبناى دوم، ملاک حرمت، عنوان شطرنج است، هر چند مصداق بازى با آلات قمار و عنوان خود قمار صدق نکند و این مبنا از دو مبناى دیگر فراگیرتر است و بر اساس مبناى سوم ملاک و معیار حرمت، صدق عنوان بازى با آلات قمار است، هرچند قمار صادق نباشد. بنابراین چنانچه قطع حاصل شود که شطرنج آلت قمار نیست بازى با آن نیز حرام نخواهد بود. و بر مبناى سوم حرمت دایر مدار صدق قمار است. بنابراین مبنا بازى با آلات بدون برد و باخت حرام نیست چون عنوان قمار صادق نیست.
ب - مبانى حلیت بازى با شطرنج
با کندو کاو در بیانات فقیهانى که جواز بازى با شطرنج را پذیرفتهاند دو مبنا به چشم مىخورد که آثار فقهى هر یک از این دو مبنا مختلف است: 1. برخى از فقها جواز بازى با شطرنج را مشروط به این مىدانند که از وسیله ویژه قمار بودن خارج شود و بیشتر از آن به عنوان یک ورزش فکرى استفاده گردد. از جمله بزرگانى که بر اساس صحت این نظریه فتوا به حلال بودن بازى با شطرنج داده حضرت امام خمینى است. وى در پاسخ به پرسشى فقهى این نظر را ابراز کرده است. متن سوال و جواب عبارت است از: اگر شطرنج آلت قمار بودن خود را به طور کلى از دست داده باشد و چون امروز تنها به عنوان یک ورزش فکرى از آن استفاده گردد بازى با آن چه صورتى دارد؟() حضرت امام خمینى در مبحث مکاسب محرمه از جمله محرمات را بازى با ابزار ویژه قمار مىشمارد، هرچند با برد و باخت نباشد.() با این حال در پاسخ این پرسش فتوا به عدم حرمت داده از آن جهت که شطرنج را در زمان حاضر ویژه قمار نمىداند. وى مىنویسد: بر فرض مذکور اگر برد و باختى در بین نباشد اشکال ندارد.() 2. مبناى دیگرى که در حلیت بازى با شطرنج وجود دارد خدشه در ادله حرمت بازى با وسایل ویژه قمار بدون برد و باخت است.از جمله صاحبنظران این باور حضرت آیهاللّه خوانسارى است: الثانیه اللعب بالات القمار من دون رهن قدیشک فى حرمته حتى مع صدق القمار.() مساله دوم بازى با ابزار قمار بدون برد و باخت است که حرمت آن مورد شک است، حتى با صدق عنوان قمار. واضح است که این مبنا با مبناى حضرت امام تفاوت ماهوى دارد، زیرا بر اساس این مبنا حتى اگرشطرنج از وسایل قمار باشد با این حال بازى با آن حرام نیست. ادله بطلان و یا صحت این مبنا موضوع این مقاله را تشکیل مىدهد.
تقریر محل بحث
پیش از هر بحثى تبیین مدعا و توضیح مورد بحث ضرورى به نظر مىرسد، زیرا در این بحث مطالب گوناگونى از جهت فقهى میان فقها مورد گفتگو و قابل تحقیق است. از جمله: الف- حکم خرید و فروش ابزارى که مخصوص قمار است. ب- بحث از این که آیا آنچه در گذشته وسیله قمار بوده از آلت بودن قمار خارج شده است یا نه؟ به ویژه شطرنج که امروزه در جهان از آن به عنوان وسیله ورزش فکرى استفاده مىگردد. ج- بحث دیگر این که ملاک ابزار قمار بودن چیست؟ د- بازى با وسایل قمار با فرض این که هنوز وسیله قمار است آیا حرام مىباشد یا نه؟ در این نوشته بحث آخر را پى مىگیریم و مباحث دیگر در جاى خود شایسته گفتگو است و در آثار فقهى مورد بحث قرار مىگیرند. اگرچه آن موارد در این بحث نیز تاثیر دارند لیکن از قلمرو این نوشته خارج مىباشند.
نگاهى به دیدگاه فقهاى صدر اول
پس از روشن شدن مدعا و تبیین محل بحث شایسته است نگاهى گذرا به نظرات فقهاى پیشین داشته باشیم زیرا آشنایى با دیدگاه صاحب نظران در هر مساله علمى سودمند است به ویژه در مطالب فقهى که جزء دانشهاى نقلى و تتبعى به شمار مىآید چون اجماع و اتفاق فقها از جمله منابع استنباط و استخراج احکام شرعى محسوب مىگردد خصوصا اجماع و توافق عالمان صدر اول که روزگار آنان با عصر ائمه معصومین(ع) نزدیک بوده است و کلمات آنها با کلام معصوم(ع) که مهمترین منبع احکام فقهى است مطابقت پیدا مىکند. شیخ صدوق(م381 ه.ق.) پس از بیان اختلاف روایات در مورد نهى از شطرنج، احتیاط را ترجیح مىدهد: و اعلم ان الشطرنج قد روى فیه نهى و اطلاق... فالصواب و الاحتیاط فى ذلک نهى النفس عنه و اللعب به ذنب.() درباره شطرنج دو دسته حدیث وارد شده: برخى نهى و برخى دیگر از آن نهى نکرده است... پس حق و احتیاط در این مورد خوددارى از آن است. و بازى با آن گناه مىباشد ممکن است در استفاده احتیاط اصطلاحى از کلام شیخ صدوق، اشکال شود. هرچند ظاهر عبارت او دلالت بر احتیاط دارد. شیخ مفید(م413ه.ق.) در مقام بیان کسبهاى حرام از خرید و فروش شطرنج نام مىبرد: و کل ماحرمه اللّه تعالى و حظره على خلقه فلایجوز الاکتساب به... و التماثیل المجسمه و الشطرنج و النرد وما اشبه ذلک حرام، و بیعه و ابتیاعه حرام.() کسب با هر چیزى که خدا بر بندگانش حرام کرد جایز نیست. ...از جمله: مجسمه، شطرنج، نرد و همانند اینها که حرامند و خرید و فروش آنها نیز حرام است. سید مرتضى(م436ه.ق.) در مقام پاسخ از حکم بازى با شطرنج و نرد در آغاز، آن را حرام مىشمارد، لیکن در پایان مىفرماید: بر وجهى بازى با اینها از نظر شیعه قبح ندارد: اللعب بالشطرنج والنرد محرم محظور واللعب بالنرد اغلظ واعظم عقابا ولاقبحه عند الشیعه الامامیه فى اللعب بشىء منهما على وجه... .() بازى با شطرنج و نرد ممنوع و حرام است و گناه بازى با نرد شدیدتر است وقبحى از نظر شیعه امامى در بازى به هیچ یک از اینها بر وجهى نیست. دور نیست مقصود سید مرتضى از حرمت بازى با شطرنج، بازى با برد و باخت بوده و مراد وى از عدم قبح بازى با شطرنج، بازى بدون برد و باخت باشد. ابو صلاح حلبى(م447ه.ق.) بازى با شطرنج را مطلقا حرام دانسته است: ...عمل النرد و الشطرنج وسایر آلات القمار واللعب بها.() از جمله محرمات ساختن نرد و شطرنج و دیگر وسایل قمار و بازى با آنها است. شیخ طوسى(م460ه.ق.) در کتاب نهایه الاحکام در باب مکاسب محظور و مکروه و مباح مىنویسد: فمن المحرمات... الشطرنج والنرد وسایر انواع القمار... فالتجاره فىها والتصرف والتکسب بها حرام محظور.() از جمله کسبهاى حرام... شطرنج و نرد و دیگر انواع قمار است... پس تجارت با آنها و تصرف و کاسبى با آنها ممنوع و حرام است. قاضى عبد العزیز(م480ه.ق.) از جمله کسبهاى حرام را شطرنج و نرد مىشمارد: فاما المحظور... الشطرنج والنرد.() از جمله کسبهاى ممنوع شطرنج و نرد است. ابن ادریس (م598ه.ق.) در مقام بیان اقسام کسبها از جمله کسبهاى حرام مىنویسد: فاما المحظور... الشطرنج والنرد.() از جمله کسبهاى ممنوع... شطرنج و نرد است. صاحب اصباح الشریعه در بحث کسبهاى حرام بازى با شطرنج را به گونه مطلق حرام دانسته است: ولایجوز بیع انواع الملاهى... واللعب بالشطرنج.() خرید و فروش انواع وسیله لهو جایز نیست و نیز بازى با شطرنج.
جمعبندى
ازمجموع کلمات فقهاى پیشین مطالبى چند استفاده مىگردد. از جمله: 1. همه فقیهانى که متعرض حکم بازى با شطرنج شدهاند- جز شیخ صدوق که احتیاط کرده- فتوا به حرمت دادهاند. 2. تمام فقها بازى با شطرنج را از کسبهاى حرام دانستهاند و این بحث را در آنجا متعرض شدهاند. شاید بتوان گفت: بازى بدون برد و باخت چون کسب نیست مقصود فقهاى صدر اول نبوده است، زیرا آنان بازى با شطرنج را از آنرو که از مصادیق کسب دانستهاند فتوا به حرمت دادهاند.
مفهوم لغوى قمار
از جمله مطالب سودمند و لازم در این بحث، بررسى معناى قمار در کتابهاى فرهنگ است، زیرا فقها در توسعه و حد مفهوم قمار و برخى از موارد آن اختلاف دارند. صاحب معجم مقاییس اللغه در مفهوم قمار گروگذارى را شرط مىداند، زیرا پس از بیان این که ماده (قمر) به معناى سفىدى هر چیزى است برخى قمار را از این ماده ندانستهاند و برخى دیگر از آن جهت که شخص مقامر همانند ماه در حال خود آرام آرام کم و یا زیاد مىکند از این ماده دانستهاند: القاف والمیم والراء اصل صحیح یدل على بیاض فى شىء ثم یفرع منه... والقمار من المقامره فقال قوم: هو شاذعن الاصل الذى ذکرناه وقال آخرون بل هو منه وذلک ان المقامر یزید ماله وینقص ولایبقى على حال.() علامه فیومى قمار به فتح قاف را مصدر باب مفاعله دانسته است و آن را به معناى غلبه و پیروزى مىداند و برد و باخت را در آن شرط نمىکند. وقامرته قمارا من باب قاتل فقمرته قمرا... غلبته فى القمار.() صاحب القاموس المحیط در صدق عنوان قمار، برد و باخت را قید کرده و آن را از باب مفاعله گرفته مىنویسد: قامره مقامره وقمارا فقمره... راهنه فغلبه.() علامه طریحى از کسانى است که در صدق مفهوم قمار برد و باخت را شرط نمىکند. وى مىنویسد: اصل القمار الرهن على اللعب بالشىء من هذه الاشیاء و ربما اطلق على اللعب بالخاتم و الجوز.() اصل قمار عبارت است از برد و باخت در بازى با یکى از این وسایل مخصوص و چه بسا قمار بر بازى با انگشتر و گردو نیز اطلاق گردد. صاحب المنجد (قمار) را هم فعل ثلاثى مجرد بر وزن فکعککلک و هم از فعل ثلاثى مزید از باب مفاعله و باب تفعل و تفاعل گرفته و قوام مفهوم قمار را برد و باخت دانسته است: قمر- قمرا: راهن و لعب فى القمار... قامر مقامره و قمارا ه: راهنه ولاعبه فى القمار تقمر الرجل غلبه فى القمار تقامر القوم: تراهنوا و لعبوا فى القمار. القمار(مص): کل لعب یشترط فیه ان یاخذ الغالب من المغلوب شیئا سواء کان بالورق او غیره.() علامه دهخدا نیز از چند فرهنگ لغت نقل مىکند که آنان در مفهوم قمار وجود برد و باخت را شرط کردهاند: قمار... مقامره بگرو چیزى باختن و نبرد کردن با هم بگرو. (منتهى الارب)... قمار هر بازى که در آن شرط و گروبندى باشد.() صاحب لسان العرب نیز در صدق مفهوم قمار برد و باخت و گرو را شرط کرده است: قامر الرجل مقامره و قمارا راهنه وهو التقامر.() شر تونى نیز در معناى قمار رهن را شرط کرده مىنویسد: قمر الرجل قمرا: راهن ولعب القمار قامره مقمره اى راهنه ولاعبه فى القمار.() از کلمات لغتشناسان مطالبى قابل استفاده است. از جمله: 1. جز علامه طریحى، دیگران در صدق مفهوم قمار برد و باخت و گروگذارى را شرط و مقوم مفهوم آن دانستهاند. بنابراین بازى بدون برد و باخت از نظر آنان قمار نیست و این نکته اثر زیادى در فقه دارد. 2. در این که قمار مصدر فعل ثلاثى مجرد است یا ثلاثى مزید و در صورت دوم مصدر کدام باب است مورد گفتگو واقع شده و چون اثر فقهى ندارد مورد تحقیق قرار نمىگیرد.
مفهوم قمار در اصطلاح فقها
از جمله مطالبى که پیش از شروع به اصل بحث باید تحقیق گردد مفهوم و تعریف قمار در اصطلاح فقها است. این بحث در استنباط حکم بازى با شطرنج نقش اساسى دارد، زیرا همان گونه که گذشت یکى از مبانى فقهى حرمت بازى با شطرنج این است که قمار حتى در بازیهاى بدون برد و باخت صادق است. بنابراین روایاتى که دلالت بر حرمت قمار دارند آن را در برمىگیرند. از این رو کند و کاو از مفهوم قمار لازم به نظر مىرسد. فقها در مفهوم قمار اختلاف کردهاند: برخى قوام آن را به برد و باخت مىدانند و برخى دیگر آن را بدون برد و باخت نیز صادق مىدانند. محقق اردبیلى براى قمار مفهوم وسیعى قائل است و آن را بىبرد و باخت صادق مىداند: القمار هو اللعب بالات المعده له کالنرد و الشطرنج.() قمار عبارت است از بازى با وسایل ویژه قمار مانند بازى با نرد و شطرنج. شهید دوم نیز همانند محقق اردبیلى از ظاهر کلامش استفاده مىگردد که برد و باخت را در آن شرط نمىداند. وى مىنویسد: القمار وهو اللعب بالات المعده له کالنرد و الشطرنج.() قمار عبارت است از بازى با وسایل ویژه براى قمار مانند نرد و شطرنج. برخى دیگر از فقها در صدق مفهوم قمار افزون بر بازى با وسایل ویژه قمار وجود برد و باخت را شرط کردهاند. بسیارى از فقها این باور را که هماهنگ با نظر ارباب فرهنگ است ابراز کردهاند. از جمله صاحب جواهر پس از استدلال بر حرمت قمار و مالى که از آن نقل و انتقال مىشود- چه از دو طرف قمار و یا از شخص سوم- مىنویسد: بل قیل: ان اصل القمار الرهن على اللعب بشىء من آلاته کما هو ظاهر القاموس والنهایه او صریحهما وصریح مجمع البحرین.() بلکه گفته شده: اصل قمار عبارت است از گرو نهادن بر بازى با آلات قمار. همانگونه که ظاهر قاموس اللغه ونهایه بلکه صریح این دو و صریح مجمع البحرین این معنا است. لازم به یادآورى است هر چند صاحب جواهر این مطلب را با کلمه (قیل) بیان کرده لیکن نظر قطعى وى همین است، زیرا پس از بیان این نظر باور آنان که در قمار برد و باخت را شرط نمىدانند نمىپذیرد و بازى بدون برد و باخت را حرام نمىشمارد، به دلیل اصل و سیره قطعى و انصراف ادله حرمت به بازى از روى برد و باخت از سوى دیگر هدف او از کلمه (قیل) رد این نظر است که پول باید از سوى بازىکننده پرداخت شود. محقق نراقى از کسانى است که در صدق مفهوم قمار برد و باخت را شرط مىکند و اما نسبت به این که گرو باید تنها از سوى بازیگران باشد تردید مىکند. ایشان مىنویسد: ثم الظاهر ان القمار یکون فى کل لعب جعل للغالب اجرء مطلقا او اذا کان بما اعد لذلک عند اللاعبین.() ظاهرا قمار بر بازىاى که براى برنده اجرى باشد صادق است، مطلقا(چه اجر از بازیگران و براى بازیگران باشد یا نه) و یا زمانى که مزد از بازیگران و براى بازیگران باشد. شیخ انصارى نیز در صدق مفهوم قمار گرو را شرط مىداند. وى مىنویسد: هو بکسر القاف کما عن بعض اهل اللغه الرهن على اللعب بشىء من الآلات المعروفه.() قمار به کسر قاف عبارت است از گروگذارى در بازى با وسایل معروف قمار همان گونه که برخى از ارباب لغت گفتهاند. از ظاهر عبارت محقق کرکى معروف به محقق ثانى استفاده مىگردد که در مفهوم قمار برد و باخت را شرط مىداند، هر چند در پایان عبارت اشاره مىکند که گاهى قمار بر هر گونه بازى اطلاق مىگردد: اصل القمار: الرهن على اللعب بشىء من هذه الاشیاء و ربما اطلق على اللعب بها مطلقا.() اصل قمار عبارت است از گروگذارى بر بازى با وسایل ویژه قمار و چه بسا قمار بر بازى با آن وسایل هرچند برد و باخت نباشد اطلاق گردد.
نقد و بررسى
به نظر مىرسد از میان این دو باور نظر دوم به واقع نزدیکتر باشد، زیرا
اولا،
بیشتر لغتشناسان- همانگونه که پیش از این از نظر گذشت- برد و باخت را در صدق مفهوم قمار شرط کردهاند و ادعاى حقیقت شرعیه یا متشرعه در مورد قمار نادرست است، زیرا بسیارى از فقها نیز گروگذارى را در صدق این مفهوم شرط کردهاند.
ثانیا،
دور نیست اطلاق قمار بر بازى با وسایل ویژه قمار هر چند بدون برد و باخت توسط برخى از فقها، از باب مسامحه باشد، زیرا استعمالات مسامحهاى در کلمات فقها زیاد به چشم مىخورد بنابراین به کارگیرى عنوان قمار در بازى بدون برد و باخت با مجاز بودن سازگار است. ثالثا، در برخى از روایات نیز صدق قمار را مشروط به گروگذارى کردهاند. از جمله: عن یاسر الخادم عن الرضا- علیه السلام- سالته عن المیسر. قال: التفل من کل شىء. قال: الخبز والتفل مایخرج بین المتراهنین من الدراهم وغیره.()
ادله حرمت
آنچه از اهمیت زیاد برخوردار است نقد و بررسى ادلهاى است که بر حرمت بازى با وسایل ویژه قمار بدون برد و باخت از جمله شطرنج استدلال شده است. لازم به یادآورى است در این نوشته نخست دلیلهاى آیه اللّه خوانسارى و جوابهاى وى را نقل مىکنیم و افزون بر آن، جوابهاى دیگرى را مطرح مىکنیم و در پایان، آن دسته از ادله که وى مورد نقد و بررسى قرار نداده مورد ارزیابى قرار مىدهیم.
الف- آیات
از جمله ادلهاى که بر حرمت بازى با وسایل ویژه قمار (شطرنج) استدلال شده آیات قرآن با توجه به روایاتى که در تفسیر آنها وارد شده است مىباشد. در اینجا یکى از آیاتى که بدان بر حرمت استدلال شده نقل و سپس پاسخ آیهاللّه خوانسارى و به دنبال آن اشکالات دیگر مطرح مىگردد: انما الخمر والمیسر والانصاب والازلام رحبسء من عمل الشیطان فاجتنبوه.() همانا مى وقمار و بتها و تیرهاى قرعه، پلید و از کارهاى شیطان است پس از آن بپرهیزید. دلالت آیه بر حرمت شطرنج از کلمه میسر استفاده مىشود زیرا میسر در روایات به نرد و شطرنج تفسیر شده است. از جمله فقهایى که به این آیه بر حرمت هرگونه بازى با وسایل مخصوص قمار به ویژه شطرنج استدلال کرده شیخ انصارى است وى مىنویسد: وفى تفسیر القمى عن ابى الجارود عن ابى جعفر- علیه السلام- فى قوله تعالى... و اما المیسر فالنرد و الشطرنج و کل قمار میسر الى ان قال و کل هذا بیعه و شراوه والانتفاع بشىء من هذا حرام من اللّه محرمء.() در تفسیر قمى ابوجارود از امام باقر- علیه السلام- در تفسیر فرمایش خداوند( میسر) نقل کرده که میسر عبارت است از نرد و شطرنج و هرگونه قمارى... و فرموده خرید و فروش و بهرهورى از اینها حرام است. استدلال به آیه با توجه به روایت ابوجارود که میسر را به شطرنج و نرد و هرگونه قمار تفسیر کرده روشن است.
نقد و بررسى
اولا،
ممکن است گفته شود آیه و روایت تنها بر حرمت خرید و فروش آلات ویژه قمار دلالت مىکند نه بر حرمت بازى با آنها. آیهاللّه خوانسارى مىنویسد: واما روایه ابى الجارود فالمستفاد منها حرمه بیع آلات القمار ولانفهم دلالتها على حرمه اللعب بدون الرهن.() اما از روایت ابوجارود حرمت خرید و فروش وسایل قمار استفاده مىشود، ولى حرمت بازى با آنها بىبرد و باخت فهمیده نمىشود.
ثانیا،
ممکن است گفته شود این روایت بازى بدون برد و باخت را در برنمىگیرد، زیرا مقصود از انتفاع از این گونه وسایل، انتفاع متعارف در آن زمان یعنى همراه با برد و باخت است نه هرگونه بازى هرچند بدون برد و باخت باشد. شاهد بر این مدعا روایاتى است که میسر را به قمار تفسیر کرده است مانند روایت و شاء: عن ابى الحسن- علیه السلام- قال: سمعته یقول: المیسر هو القمار.() وشاء مىگوید: شنیدم امام رضا- علیهالسلام- مىفرماید: میسر عبارت است از قمار. همین مضمون در روایات دیگرى مانند روایت وارده در تفسیر عیاشى وارد شده است.() افزون بر این میسر در فرهنگها نیز به قمار معنى شده. از جمله در مجمعالبحرین مىنویسد: المیسر القمار... و یقال: سمى میسرا لتسیر اخذ مال الغیر فیه من غیر تعب ومشقه.() میسر عبارت است از قمار... وجه نامیدن بدین نام این است که گرفتن ثروت دیگران با آن بدون مشقت و زحمت ممکن است. بنابراین میسر که در آیه مورد نهى قرار گرفته قمار است و پیش از این ثابت شد که قمار متقدم است به بازىاى که در آن برد و باخت وجود داشته باشد.
اشکال:
در برخى از روایات میسر به آلات قمار تفسیر شده مانند روایت محمد بن عیسى: ... یسالونک عن الخمر والمیسر... فکتب کل ماقومر به فهو میسر.() امام دهم على بن محمد- علیه السلام- در تفسیر میسر مىنویسد: هر چیزى که با آن قمار شود میسر است.
پاسخ:
در چنین مواردى از باب نامیدن اسم مسبب بر سبب به آلات قمار نیز قمار و میسر اطلاق شده و یا این که این اطلاق مجازى است از باب قرینه مشارفت.
ثالثا،
بر فرض بپذیریم که مقصود از میسر در این آیه و حدیث آلات و وسایل قمار است باز هم دلالت بر حرمت بازى بدون برد و باخت نمىکند، زیرا ممکن است گفته شود: در ذیل حدیث که از خرید و فروش و نفع بردن از آنها نهى شده تنها بر حرمت وضعى دلالت دارد نه حرمت تکلیفى.
رابعا،
این حدیث از نظر سند اعتبار ندارد، زیرا افزون بر ارسال به علت افتادگى() شخص ابوجارود توثیق ندارد.
ب - روایات
اساسىترین دلیل بر حرمت بازى با وسایل مخصوص قمار به ویژه شطرنج اخبار است که با مضامین گوناگون وارد شده است. از جمله:
1- روایت تحف العقول:
شیخ انصارى نخست قمار را به چهار قسم اساسى تقسیم مىکند: قمار یا با وسایل مخصوص قمار و با برد و باخت است و یا با وسایل مخصوص قمار و بدون برد و باخت و نیز یا با غیر وسایل قمار و با برد و باخت مىباشد و یا بدون برد و باخت است. وى نسبت به قسم دوم پس از نقد و بررسى ادله حرمت این صورت مىنویسد: والاولى الاستدلال على ذلک بما تقدم فى روایه تحف العقول فى ان ما یجىء منه الفساد محضا لایجوز التقلب فیه فى جمیع وجوه الحرکات.() استدلال صحیح بر حرمت بازى با وسایل مخصوص قمار بىبرد و باخت عبارت است از روایت تحف العقول آنجا که دارد هر چیزى که از آن تنها فساد و تباهى حاصل مىگردد هرگونه تصرف و جابهجایى در آن روا نیست.
نقد و بررسى
این استدلال از جهات گوناگون درخور نقد است. ازجمله:
اولا،
آیهاللّه خوانسارى فراگیرى حدیث تحف العقول نسبت به بازىهاى بدون برد و باخت- از جمله بازى با شطرنج- را مورد اشکال قرار مىدهد، زیرا بازى با شطرنج بدون برد و باخت مصداق فساد نیست. وى مىنویسد: اما روایه تحف العقول فىشکل شمولها لمانحن فیه لان اللعب بدون الرهن یعد لغوا و شمول مایجىء منه الفساد محضا غیر ظاهر الا ان یقال غلبه احد اللاعبین توجب عداوه المغلوب منهما وعد هذه فسادا منهیا عنه لاتخلوعن اشکال.() فراگیرى روایت تحف العقول نسبت به بازى با وسایل مخصوص قمار (شطرنج) بدون برد و باخت مشکل است، زیرا این بازى لغو به شمار مىآید و شمول عنوان فساد محض ظاهر نیست، مگر گفته شود پیروزى یک طرف سبب دشمنى شخص مغلوب مىگردد لیکن به شمار آوردن این مطلب به عنوان فساد مورد نهى خالى از اشکال نیست.
ثانیا،
روایت تحف العقول از نظر سند مرسل است. بنابراین حجت نیست هرچند تحف العقول را از کتابهاى معتبر بدانیم و ادعاى جبر ضعف سند با عمل مشهور، نادرست است زیرا برخى از مضامین روایت به هیچ وجه مورد فتواى فقها نمىتواند باشد مانند حرمت پوشیدن لباسى که از پوست درندگان تهیه شده و یا حرمت بهرهبرى مطلق از درندگان و یا حرمت بهرهبرى از مردار حتى در مواردى که طهارت شرط نشده است.
ثالثا،
ممکن است گفته شود: کلمه (تقلب) منصرف است به متعارف در آن زمان که بازى همراه با برد و باخت بوده است محقق شیرازى در این باره مىنویسد: ویمکن دعوى انصراف التقلب المذکور قبله الى التقلب المتعارف وهو اللعب مع الرهن.() ممکن است انصراف تقلب در حدیث به تقلب متعارف در آن زمان باشد که بازى با برد و باخت است.
2. روایت حلبى:
از جمله روایاتى که بدان بر حرمت بازى با آلات قمار (شطرنج) استدلال شده() حدیثى است که فرزند شیخ طوسى مشهور به مفید ثانى نقل کرده است: عن على- علیه السلام- قال: کل ما الهى عن ذکر اللّه فهو من المیسر.() امام على- علیهالسلام- مىفرماید: هر چیزى که انسان را از یاد خدا باز دارد میسر است. دلالت حدیث به این صورت است که بر اساس دلالت آیه نود سوره مائده هر میسرى حرام است و چون بازى با شطرنج موجب فراموشى یاد خدا مىگردد حرام است.
نقد و بررسى
از چند جهت استدلال به این حدیث قابل خدشه است. از جمله:
اولا،
آیهاللّه خوانسارى مىفرماید: واما ما عن امیر المومنین- علیه السلام- فلا یستفاد منه الحرمه و الا لزم حرمه کل امر مباح الهى عن ذکر اللّه.() از روایت امیر مومنان- علیه السلام- حرمت (بازى با وسایل قمار از جمله شطرنج) استفاده نمىشود، زیرا اگر این روایت دلالت بر حرمت کند لازم مىآید هر کار مباحى که موجب فراموشى یاد خدا شود حرام باشد.
توضیح:
شاهد عدم دلالت این روایت بر حرمت این است که شیخ آن را به عنوان موید نقل کرده() نه دلیل و فقهاى دیگر این روایت را حمل بر کراهت لهو کردهاند نه حرمت.
ثانیا،
سند روایت ضعیف است، زیرا ابن صلت توثیق نشده است. آیهاللّه خویى مىنویسد: ضعیفه لابن الصلت و غیره.() این روایت (مفید ثانى) به خاطر ابن صلت و دیگران از نظر سند ضعیف است.
3. روایت فضیل:
از جمله روایات مورد استدلال بر حرمت بازى با آلات قمار از جمله شطرنج حدیث فضیل است: قال: سالت اباجعفر- علیهالسلام- عن هذه الاشیاء التى یلعب بها الناس النرد و الشطرنج حتى انتهیت الى السدر.() فقال: اذا میز اللّه الحق من الباطل مع ایهما یکون. قال: مع الباطل؟ قال: فمالک و للباطل؟() فضیل مىگوید: از امام باقر- علیهالسلام- از چیزهایى که مردم با آنها بازى مىکنند پرسیدم مانند نرد و شطرنج. تا این که به سدر رسیدم. آن حضرت در پاسخ فرمود: هرگاه خدا میان حق و باطل را جدا کند با کدام خواهد بود؟ سوال کننده مىگوید: با باطل. حضرت فرمود: تو را با باطل چه کارى است؟ تقریب دلالت روایت بر مدعا به این است که بگوییم: حضرت بازى با شطرنج را در ردیف باطل قرار داد و سپس با استفهام انکارى فرموده است: تو را با باطل چه کارى؟ و از طرفى بازى با شطرنج اطلاق دارد و بازى بدون برد و باخت را نیز فرامىگیرد.
نقد و بررسى
این استدلال از جهاتى قابل خدشه است:
اولا،
آیهاللّه خوانسارى در مقام اشکال نقضى مىفرماید: اگر بخواهیم از آن جهت که امام معصوم- علیهالسلام- بازى با شطرنج را از اقسام باطل قرار داده حرمت آن را استفاده کنیم باید بسیارى از امور مباح نیز حرام باشد، زیرا در تقسیمبندى، در برابر حق جاى دارد نه جزء آن. از باب نمونه درباره هر امر لغو و یا حرف زدنهاى بىفایده مىنویسد: واما روایه الفضیل... فاستفاده الحرمه منهما من جهه الطرفیه مع الحق مشکله الاترى ان اللغو لایکون باطلا ومع ذلک لایکون محرما وکذلک تکلم الانسان بمالایعنیه لایکون حقا فىکون باطلا لایعد من المحرمات.() استفاده حرمت بازى با شطرنج از روایت فضیل از آن جهت که جزء باطل و در برابر حق به شمار آمده مشکل است، زیرا امور لغو نیز حق نیست و باید باطل و حرام باشد حال آن که حرام نیست و نیز گفتگوهاى بىفایده انسان جزء حق نیست پس باید باطل و حرام باشد. در حالى که از محرمات به شمار نمى آید. همین اشکال نقضى بسیارى از بزرگان- از جمله محقق ایروانى را بر آن داشته تا روایت را حمل بر کراهت کنند() و برخى دیگر از جمله شیخ- آن را به عنوان موید نقل کنند نه دلیل.()
ثانیا،
ممکن است گفته شود سوال منصرف به بازىهاى همراه با برد و باخت است زیرا متعارف در آن زمان، بازى با برد و باخت بوده است و پاسخ امام اطلاق ندارد تا بدان تمسک گردد.
ثالثا:
سند روایت اشکال دارد، زیرا بعضى از بزرگان مانند آیهاللّه خویى نسبت به وثاقت سهل بن زیاد اشکال مىکنند.()
پاسخ:
به نظر مىرسد بر اساس تحقیقى که شده سهل بن زیاد مورد اعتماد است، زیرا بسیارى از صاحب نظران در رجال به روایتش اعتماد کردهاند. از جمله حضرت آیهاللّه سید موسى شبیرى- زنجانى صاحب نظر در دانش رجال- شفاها در پاسخ از وثاقت و ضعف سهل بن زیاد فرمود: مرحوم کلینى فراوان با جمله (عده من اصحابنا عن سهل) روایت مىکند. از سوى دیگر مىدانیم بیشتر عده من اصحابنا) همان مشایخ کلینىاند و خیلى دور است که این افراد از شخص ضعیف نقل حدیث کنند. ممکن است اشکال شود که اینان بر مبناى اصاله العداله از سهل نقل حدیث کردهاند. پاسخ این است که چون این بزرگان با سهل آمد و شد داشتهاند عدالت و فسق او در نظر آنها مشکوک نبوده است تا به اصاله العداله تمسک شود.() با این که سند از جهت سهل اشکال ندارد، اما عبداللّه بن عاصم توثیق نشده جزاز ناحیه متاخرین همانند علامه حلى، لیکن توثیقات آنها حدسى است و قابل اعتنا نیست.
4. موثقه زراره:
از جمله روایات مورد استدلال بر حرمت بازى با شطرنج- هرچند بدون برد و باخت- موثقه زراره از امام صادق- علیه السلام- است: انه سئل عن الشطرنج... فقال: ارایتک اذا میز اللّه الحق و الباطل مع ایهما تکون؟ قال: مع الباطل. قال: لاخیر فیه.() از امام صادق- علیه السلام- از حکم شطرنج پرسیده شد... آن حضرت فرمود: هرگاه خداوند میان حق و باطل را جدا کند شطرنج با کدام یک از آنها خواهد بود؟ زراره مىگوید: با باطل. حضرت فرمود:پس خیرى در آن نیست. تقریب دلالت به این است که بگوییم: شطرنج از آن جهت که در تقسیمبندى در ردیف باطل قرار دارد در آن خیرى نیست در نتیجه جایز نخواهد بود.
نقد و بررسى
بر استدلال به این حدیث نیز ایراداتى ممکن است وارد باشد:
اولا،
آیه اللّه خوانسارى اشکال نقضى مى کند که اگر شطرنج از آن جهت که در ردیف باطل واقع شده و در آن خیرى نیست حرام باشد باید هر غیر حق و هر چه در آن خیر نیست حرام باشد. وى در این باره مىنویسد: واما... الموثقه فاستفاده الحرمه منهما من جهه الطرفیه مع الحق مشکله. الاترى ان اللغو لایکون حقا فهو یکون باطلا ومع ذلک لایکون محرما... .() استفاده حرمت بازى با شطرنج- هرچند همراه با برد و باخت نباشد- از روایت فضیل و موثقه زراره از آن جهت که در تقسیمبندى جزء باطل شمرده شده مشکل است ، زیرا امور لغو در ردیف حق قرار نمىگیرد. پس باید باطل و حرام باشد در حالى که حرام نیست. توضیح کلام وى این است که حق نبودن اعم از حرمت است، زیرا بسیارى از امور در زندگى روزمره انسانها حق نیست با این حال حرام نیست. این حدیث از آن جهت که امام در مقام بیان حکم شطرنج مى فرماید: (لاخیر فیه) دلالت نداشتن آن بر حرمت روشنتر است، زیرا پرواضح است خیر نبودن در چیزى اعم است از حرام بودن و کراهت. از این رو حدیث حمل بر کراهت مىشود. محقق شیرازى پس از نقد و بررسى این روایت در پایان آن را حمل بر کراهت مىکند.()
5. روایت ابوربیع:
روایت دیگرى که بدان بر حرمت بازى با شطرنج- هرچند بدون برد و باخت- استدلال شده روایت ابو ربیع شامى از امام صادق- علیه السلام- است: قال: سئل عن الشطرنج و النرد. فقال:لاتقربوهما.() ابوربیع مىگوید: از امام صادق- علیه السلام- درباره شطرنج و نرد پرسیده شد. حضرت فرمود: نزدیک آن دو نشوید. تقریب استدال از این قرار است که نهى از نزدیک شدن اطلاق دارد و هرگونه بازى با آن را فرامىگیرد.
نقد و بررسى
به این استدلال، اشکالاتى را مىتوان مطرح کرد:
اولا،
(لاتقربوا) در اینجا کنایه از ترک چیزى است که در آن زمان متعارف بوده و بىگمان متعارف در آن روزگار بازى با شطرنج با برد و باخت بوده است. بنابراین بازى بدون برد و باخت را فراگیر نیست. از سوى دیگر جمله (لاتقربوهما) پاسخ به پرسش است نمىتواند نسبت به غیر مورد سوال اطلاق و عموم داشته باشد، زیرا امام- علیهالسلام- در مقام بیان پاسخ به پرسش است نه بیشتر و سوال از حکم بازى با شطرنج و نرد در آن زمان است که-اگر نگویم همیشه- دست کم بیشتر اوقات براى بازى برد و باخت استفاده مىشده است.
ثانیا،
در سند روایت احمد بن محمد بن عیسى واقع شده که میان موثق و مجهول مشترک است اگر او از مشایخ شیخ صدوق باشد مجهول است در نتیجه سند روایت قابل اعتماد نیست.
6. روایات ناهى از قمار:
از جمله ادله حرمت بازى با آلات مخصوص قمار- از جمله شطرنج هرچند همراه با برد و باخت نباشد- روایات فراوانى است که از عنوان قمار و میسر نهى کرده. برخى از این روایات مانند روایت پیشین ابوجارود در تفسیر میسر که عبارت (کل قمار میسر) در آن بود. مرحوم شیخ حرعاملى بابى را در وسایل الشیعه با عنوان (باب تحریم کسب القمار حتى الکعاب و الجوز والبیض وان کان الفاعل غیر مکلف و تحریم فعل القمار) منعقد کرده و در آن چهارده روایت نقل کرده است.() از جمله روایت زیاد بن عیسى: سالت اباعبداللّه- علیهالسلام- عن قوله- عزوجل-: ولاتاکلوا اموالکم بینکم بالباطل.() فقال: کانت قریش یقامر الرجل باهله و ماله فنهاهم اللّه عن ذلک.() زیاد بن عیسى از امام صادق- علیهالسلام- از تفسیر فرمایش خداوند که مىگوید: (مالهایتان را میان خودتان به باطل نخورید) پرسیدم. حضرت فرمود: قریش با زنان و اموالشان قمار مىکردند و خداوند آنها را از این کار منع کرد. روایات دیگرى نیز به همین مضمون وارد شده است چگونگى دلالت به این گونه است که نهى از قمار اطلاق دارد، چه در آن برد و باختى باشد و چه در آن برد و باختى نباشد. بنابراین بازى با شطرنج به خاطر قمار بودن حرام است، هرچند در آن برد و باخت نباشد. در واقع این روایات منبع مبناى سوم در حرمت بازى با شطرنج است.
نقد و بررسى
برخى از این روایات هر چند از جهت سند تمام نیستند لیکن در میان آنها روایت قابل اعتماد وجود دارد. از این رو از بحث سندى خوددارى مىشود اما از نظر دلالت اشکالاتى قابل تصور است:
اولا،
گذشت که صدق عنوان قمار از نظر لغتشناسان متقدم به برد و باخت است و در اصطلاح فقها نیز مفهوم قمار بدون برد و باخت صادق نیست. بنابراین بازى با شطرنج بدون برد و باخت در لغت و اصطلاح قمار نیست تا مشمول اطلاقات و عمومات نهى از قمار باشد.
ثانیا،
بر فرض بپذیریم عنوان قمار در روایات اعم است و موارد بازى بدون برد و باخت را نیز فراگیرد، در این صورت ممکن است گفته شود: پرسش از موارد متداول قمار در آن روزگار بوده و آن قمارى است که همراه با برد و باخت باشد، هرچند بپذیریم بازى بدون برد و باخت نیز کم نبوده. بنابراین قمار در این روایات ناظر به موارد متعارف آن عصر است و نسبت به بازى بدون برد و باخت اطلاق ندارند. شاهد این مدعا برخى روایات است که قمار با شطرنج را از گناهان کبیره مىشمارد و تعبیراتى در آنها به کار رفته که با قمار همراه برد و باخت مىسازد. از باب نمونه ابن ادریس در متطرفات نقل مىکند: عن ابى عبداللّه- علیهالسلام- قال: بیع الشطرنج حرام و اکل ثمنه سحت و اتخاذها کفر واللعب بها شرک والسلام على اللاهى بها معصیه وکبیره موبقه والخائض فىها یده کالخائض یده فى لحم الخنزیر لاصلاه له حتى یغسل یده کما یغسلها من مس لحم الخنزیر و الناظر الیها کالناظر فى فرج امه واللاهى...() فروش شطرنج حرام و خوردن از پول آن پلیدى و گرفتن آن کفر و بازى با آن شرک و سلام کردن بر بازى کننده آن گناه کبیره همراه با عذاب است و دراز کردن دست به سوى آن مانند دراز کردن دست به گوشت خنزیر است. نماز براى او نیست تا این که دستش را بشوید همانگونه که مس کننده گوشت خوک دستش را مىشوید. نگاه کردن به آن مانند نگاه کردن به عورت مادر است. پرواضح است این تعابیر جز با قمار و شطرنجى که با آن از روى برد و باخت بازى مىشود نمىسازد موید آن() روایت زیاد بن عیسى است که حضرت مىفرماید: (قریش بر سر اهل و عیال و ناموسشان قمار مىکردند.) از این رو شطرنج و قمار مورد سوال در این گونه روایات بر شطرنج و قمارى حمل مىشود که همراه با برد و باخت باشد. با رد این استدلال مبناى سوم که بازى با شطرنج بدون برد و باخت را حرام مىدانند- از آن جهت که در مفهوم قمار برد و باخت را شرط نمىدانند- رد مىشود.
7. روایات نهى کننده از بازى با شطرنج:
برخى از بزرگان بازى با وسایل مخصوص قمار را- هر چند همراه با برد و باخت نباشد از جمله شطرنج- از آن جهت حرام مىدانند که تعدادى روایت از بازى با آنها نهى مىکنند. آیهاللّه خویى مىنویسد: والتحقیق ان یستدل على الحرمه بالمطلقات الکثیره الناهیه عن اللعب بالنرد والشطرنج وبکل مایکون معدا للتقامر فانه لاشبهه ان اللعب بالامور المذکوره یعم بماکان مع المراهنه او بدونها.() مقتضاى تحقیق عبارت است از استدلال بر حرمت، با اطلاق روایات فراوانى که از بازى با نرد و شطرنج و هر وسیلهاى که براى قمار تهیه شده نهى مىکنند، زیرا بىگمان بازى با برد و باخت و بدون برد و باخت را دربرمىگیرد.
نقد و بررسى
ممکن است بر این استدلال نیز اشکالاتى وارد گردد زیرا هر چند روایات معتبرى مانند معتبره سکونى() که برخى از بزرگان و اساتید حوزه در نامهاى که به حضرت امام نوشتهاند به آن براى حرمت بازى با شطرنج تمسک جستهاند.
اولا،
همان گونه که پیش از این گذشت دور نیست گفته شود این اطلاقات ناظر به بازیهاى متعارف و متداول است و بىگمان متعارف و متداول در آن زمان، بازى با برد و باخت بوده. حتى بر اساس برخى از روایات() برد و باخت بر سر اهل و عیال و ناموس بوده است. شاهد این ادعا تعبیراتى است که در روایات بر قمار به ویژه شطرنج وارد شده مانند این که سلام بر بازى کننده شطرنج معصیت کبیره موبقه است که پیش از این گذشت آیا چنین نهى شدید جز با بازى شطرنج از روى برد و باخت بر سر ناموس سازگار است؟ آیا ممکن است تعبیر (من جلس على اللعب بها (شطرنج) فقد تبوء مقعده فى النار) جز با بازى از روى برد و باخت حکیمانه است؟ آیا به کار بردن تعبیر (دعوا المجوسیه لاهلها لعنها اللّه)() وسیله مجوسیه را براى اهلش رها کنید خدا آنه را لعنت کند. نسبت شطرنج و بازى با آن جز با برد و باخت سازگار است؟ این گونه نهىهاى شدید در روایاتى است که این بزرگان به اطلاق آنها بر حرمت هرگونه بازى با شطرنج استدلال مىفرمایند. بنابراین مىتوان گفت این مطالب مانع از انعقاد اطلاق این روایات ناهى از بازى با آلات قمار است. آنچه گفته شد ادعاى انصراف روایات از بازى بدون برد و باخت نیست تا پاسخ داده شود که بازى بدون برد و باخت نیز فراوان است بلکه مدعا، عدم انعقاد اطلاق نسبت به بازى با شطرنج بدون برد و باخت است. بنابراین مبناى دوم در حرمت بازى با شطرنج نیز نمىتواند صحیح باشد.
ج - اجماع
از جمله ادلهاى که ممکن است بر حرمت بازى با شطرنج- هرچند بدون برد و باخت- استدلال گردد اجماع است. صاحب جواهر در شرح کلام محقق حلى- که قمار را از جمله کسبهاى حرام مىشمارد- مىنویسد: بلاخلاف اجده فیه بل الاجماع بقسمیه علیه.() خلافى در حرمت قمار نیافتم، بلکه اجماع منقول و محصل بر آن وجود دارد. ادعاى اجماع از سوى صاحب جواهر در خصوص شطرنج نیست زیرا خود صاحب جواهر پس از این عبارت مىنگارد: فرقى میان شطرنج و غیرشطرنج نیست. ولى در هر صورت حرمت بازى با شطرنج مصداق اکمل خواهد بود.
نقد و بررسى
هرچند در اصل اجماع بر حرمت قمار جاى تردید نیست لیکن نمىتواند دلیل بر حرمت بازى با شطرنج باشد، زیرا:
اولا،
این اجماع قطعا مدرکى است زیرا آیات و روایات فراوان در این باره رسیده. پس کاشف از قول معصوم نیست.
ثانیا،
اجماع دلیل لبى است و قدر متیقن آن قمار و بازىاى است که همراه با برد و باخت باشد.
ادله جواز
با نقد و بررسى ادلهاى که بر حرمت بازى با شطرنج استدلال شده و یا ممکن است استدلال گردد و با ارزیابى مبانى مختلف در حرمت بازى با شطرنج و اشکالات آنها این نتیجه حاصل مىگردد که دلیلى بر حرمت بازى با شطرنج بدون برد و باخت وجود ندارد. گذشته از آنچه در رد ادله حرمت بیان شد، مناسب است به برخى از ادله حلیت بازى با شطرنج اشاره کنیم:
الف- تغییر موضوع(کاربرد)
مبناى بیشتر فقها بلکه مشهور که فتوا به حرمت بازى با شطرنج- هرچند بدون برد و باخت- داده اند آلت قمار بودن شطرنج است. این مطلب در مبحث پیشینه مساله به تفصیل بررسى شد. بنابراین چنانچه احراز گردد در زمان حاضر شطرنج وسیله قمار نیست بلکه وسیلهاى است جهت رشد فکرى، حرام نخواهد بود. از جمله فقیهانى که بر اساس این فرض فتوا به حلیت داده حضرت امام خمینى است. وى در پاسخ پرسشى که فرض کرده شطرنج امروزه وسیله قمار نیست فتوا به حلیت آن داده است. متن سوال و جواب حضرت امام پیش از این در مبحث مبانى فقهى شطرنج گذشت این فتوا از ایشان در حالى صادر شده که در مکاسب محرمه بازى با ابزار ویژه قمار را حرام مىداند. واضح است احراز خروج شطرنج از وسیله قمار بودن، موضوعى است که تشخیص آن مربوط به مکلف است و حضرت امام بر فرض پرسش و به عنوان قضیه شرطیه پاسخ داده است.
ب- اصل عملى
پس از بررسى ادله لفظى چنانچه نسبت به اشکالاتى که بر ادله حرمت وارد شد خدشه شود و شک و تردید را در پى داشته باشد نوبت به اصل عملى مىرسد و مقتضاى برائت، حلیت بازى با شطرج بدون برد و باخت است. البته بر مبناى کسانى که مانند حضرت امام بازى با آلات قمار را مطلقا حرام مىدانند اگر شک شود شطرنج از آلت قمار بودن خارج شده یا نه مقتضاى استصحاب وسیله قمار بودن شطرنج است در نتیجه بازى با آن حرام خواهد بود.
دیدگاه اهل سنت
جهت تکمیل بحث، نگاه اجمالى به فتاواى فقهاى اهل سنت سودمند خواهد بود. جهت پرهیز از اطاله مقال، به آنچه عبدالرحمن جزیرى در این باره آورده است بسنده مىکنیم: مکتب فقهى شافعى مسابقات بدون برد و باخت از جمله بازى با شطرنج را جایز مىداند. جزیرى در این باره مى نویسد: الشافعیه قالوا: یجوز المسابقه بغیر عوض... اذ القاعده عند الشافعیه جواز المسابقه بکل نافع فى الحرب... ولعب الشطرنج والکره وحمل الاثقال والمشابکه بالاصابع فکل هذا یحل بدون عوض.() فقهاى مکتب شافعى گفتهاند: مسابقه بدون برد و باخت جایز است... زیرا قاعده کلى در نظر آنان جواز مسابقه با هر چیزى است که در جنگ سودمند باشد... و بازى با شطرنج، فوتبال، وزنهبردارى و دست در دست انداختن بدون برد و باخت جایز است. مکتب فقهى حنفیه همانند شافعیه هر نوع مسابقه را بدون برد و باخت جایز مىداند مگر شطرنج او مىنویسد: الحنفیه قالوا: تحل المسابقه بدون عوض فى کل ماذکر عند الشافعیه الا الشطرنج فانه حرام عندهم لانه یشغل صاحبه بالانکاب علیه.() عالمان فقه حنفى مىگویند: مسابقه بدون برد و باخت در تمام آنچه مکتب شافعى روا مىداند جایز است، مگر شطرنج که مسابقه با آن حرام است، زیرا شطرنج انسان را حریص (معتاد) به آن مىکند. مکتب فقهى حنابله بازى با شطرنج را مکروه دانستهاند با این که مسابقه بدون رهن را جایز مىدانند. او مىنویسد: ویکره الرقص ومجالس الشعر وکل مایسمى لعبا کاللعب بالطاب والثقلیه والنرد والشطرنج.() رقص و شرکت در مجالس شعرخوانى و آنچه بازى نامیده مى شود مکروه است مانند بازى با طاب و نقلیه و نرد و شطرنج. مکتب فقهى مالکى مسابقات را مشروط به عدم برد و باخت و این که موجب تقویت بدن گردد جایز شمردهاند و بازى با شطرنج بدون برد و باخت را نیز حرام شمرده است. او مىنویسد: ویحرم اللعب بالنرد والشطرنج ولوبغیرعوض.() بازى با نرد و شطرنج هرچند بدون برد و باخت حرام است.
بىگمان بازى بدون برد و باخت با شطرنج از جمله موضوعات و مباحث مورد ابتلا است که بایستى کند و کاوى عمیق با توجه به جوانب گوناگون مىباشد. تحقیق درباره شطرنج از آن رو که بیش از گذشته مورد ابتلاى جامعه و حکومت واقع شود و از سوى دیگر پرسشهاى فقهى فراوان نسبت به آن مطرح است از اهمیت دوچندانى برخوردار مىباشد. از جمله پرسشهاى فقهى عبارتند از: 1.آیا شطرنج همانند گذشته ابزارى ویژه قمار است و یا این که تغییر کاربردى و موضوعى در آن حاصل شده است؟ 2. معیار در وسایل ویژه قمار چیست و تشخیص آن با چه کسانى است؟ مجتهد، مکلف و یا متخصصین فن؟ 3. بر فرض تغییر کاربرد شطرنج آیا حکم فقهى بازى با آن تغییر مىکند یا نه؟ 4. آیا طرح حرمت بازى با شطرنج در شمار مکاسب محرمه از سوى فقهاى صدر اول مىتواند قرینهاى باشد بر این که اگر در بازى برد و باخت و کسب نباشد حرام نیز نخواهد بود؟ 5. آیا در مفهوم قمار برد و باخت اخذ مىشود و یا این که هر گونه بازى هر چند بدون برد و باخت قمار به شمار مىآید؟ 6. آیا بازى با شطرنج- با فرض این که امروزه از وسایل ویژه قمار به شمار نمىآید و قمار نیز صدق نمى کند- ویژگى خاصى دارد یا نه؟ 7. مبانى فقهى کسانى که بازى بدون برد و باخت با شطرنج را حرام مىدانند از نظر آثار و توسعه و ضیق یکسان است یا نه؟ 8. اشکال فقیهانى همانند حضرت امام خمینى و حضرت آیهاللّه سید احمد خوانسارى در حرمت بازى با شطرنج بر چه اساسى و مبنایى است؟ آیا این مبانى یکسانند یا نه؟ 9. آیا زمان و مکان در حکم بازى با شطرنج و یا در متعلق آن اثر دارد یا نه؟ اگر اثر دارد تاثیر آن در چه حدى است؟ آنچه گذشت برخى از پرسشهاى مطرح در ارتباط با بازى شطرنج بدون برد و باخت است. این نوشته در پى آن است تا بحث را از نگاه حضرت آیهاللّه سید احمد خوانسارى مورد بررسى قرار دهد. پیش از آغاز بحث یادآورى چند نکته سودمند خواهد بود: 1. حضرت آیه اللّه خوانسارى بحث را تحت عنوان بازى بدون برد و باخت با ابزار قمار مطرح کردهاند و از خصوص بازى بدون برد و باخت با شطرنج بحث جداگانهاى نکردهاند، لیکن یکى از مصادیق کامل بحث ایشان شطرنج است به ویژه این که در بیشتر ادله مورد نقد و بررسى ایشان از عنوان شطرنج نام برده شده است. 2. آنچه در این نوشته به آیهاللّه خوانسارى نسبت داده مىشود خدشه در ادله حرمت بازى با وسایل مخصوص قمار از جمله شطرنج است اما فتواى ایشان به دست نیامد، زیرا این مساله در توضیح المسائل وى مطرح نشده. ممکن است فتواى ایشان احتیاط باشد هر چند مقتضاى بحث علمى او فتوا به جواز است. 3. اگر چه مقتضاى بحث علمى جواز بازى بدون برد و باخت با شطرنج است لیکن احتیاط همیشه شایسته و مطلوب شارع بوده است. چه بسا منشا فتوا به عدم حلیت توسط برخى از فقها احتیاط باشد. 4. از جمله مطالب سودمند در بحث شطرنج موضوع شناسى است. در فرصت دیگرى باید این بحث دنبال شود که آیا شطرنج در زمان حاضر وسیله قمار به شمار مىرود و یا تغییر کاربردى پیدا کردهاست.
مبانى فقهى حکم بازى با شطرنج
در زمینه حلال یا حرام بودن بازى با شطرنج در فقه مبانى مختلفى ابراز شده که هر یک از این مبانى ، آثار و نتایج ویژه در پى دارد. از این رو آشنایى هرچند اجمالى1 با این مبانى از اهمیت زیادى برخوردار است و نقش به سزایى در مباحث بعدى به دنبال دارد. اگر چه فقها در فصل جداگانهاى از این مبانى بحث نکردهاند لیکن از لابهلاى کلمات آنها دو مبنا به چشم مىخورد:
الف- مبانى حرمت بازى با شطرنج
با کنکاش در عبارات فقیهانى که فتوا به حرمت بازى با شطرنج داده اند سه مبنا به دست مىآید: 1. از آن جهت که شطرنج از وسایل ویژه قمار است و ادلهاى که از بازى با وسایل ویژه قمار نهى مىکنند اطلاق دارند، بازى با شطرنج را فرا مىگیرند چه در آن برد و باخت باشد و یا نباشد و چه بازى با آن مصداق مفهوم قمار باشد یا نباشد از این رو بسیارى از فقها از جمله آیهاللّه خویى بر اساس این مبنا فتوا به حرمت دادهاند. وى تصریح مىکند که بازى با وسایل قمار غیر از عنوان قمار است. با این حال قائل به حرمت است. او مىنویسد: العمده فى الدلیل على حرمه اللعب بالات القمار ولو بلامراهنه الاخبار الناهیه عن اللعب بالنرد و الشطرنج و نحوهما.() واللعب بالات القمار غیر عنوان القمار فانا وان قلنا بان عنوان القمار لایتحقق الا مع الراهنه الا ان اللعب بالات القمار یصدق بلامعاوضه. عمده دلیل حرمت بازى با وسایل قمار هر چند بدون برد و باخت روایاتى است که از بازى با نرد() و شطرنج و همانند آن نهى مىکنند و بازى با وسایل قمار غیر از عنوان قمار است و ما با این که عنوان قمار را بدون برد و باخت محقق نمىدانیم لیکن بر بازى با آلات بدون بردو باخت صادق است. مبناى دیگر در حرمت بازى با شطرنج، ویژگى و خصوصیت آن است. یعنى از میان وسایل قمار، براى شطرنج، ویژگى خاص استفاده مىگردد در نتیجه بازى با آن نیز حرام است. بر اساس این مبنا حرمت بازى با شطرنج دایر مدار برد و باخت و یا صدق عنوان قمار و یا شمول اطلاق روایاتى که از بازى با ابزار قمار نهى مىکنند نخواهد بود بلکه خود عنوان شطرنج صرفنظر از صدق عنوان قمار و یا بازى با آلات قمار موضوعیت دارد. شاهد بر این مطلب روایات فراوانى است که در خصوص شطرنج با تعابیر بسیار تندى رسیده است. از جمله: عن ابى بصیر عن ابى عبداللّه- علیهالسلام- قال: بیع الشطرنج حرام و اکل ثمنه سحت و اتخاذها کفرء و اللعب بها شرک و السلام على اللاهى بها معصیه و کبیره موبقه و الخائض فىها یده کالخائض یده فى لحم الخنزیر لاصلاه له حتى یغسل یده کما یغسلها من مس لحم الخنزیر والناظر الیها کالناظر فى فرج امه واللاهى بها والناظر الیها فى حال مایلهى بها. والسلام على اللاهى بها فى حالته تلک فى الاثم سواء ومن جلس على اللعب بها فقد تبوء مقعده من النار وکان عیشه ذلک حسره علیه فى القیامه وایاک ومجالسه اللاهى والمغرور بلعبها فانها من المجالس التى باء اهلها بسخط من اللّه یتوقعونه فى کل ساعه فىعمک معهم.() امام صادق(ع) مىفرماید: خرید و فروش شطرنج حرام و خوردن بهاى آن سحت و گرفتن آن موجب کفر و بازى با آن شرک و سلام کردن بر بازى کننده آن گناه کبیره و موجب خلود در عذاب است. دست بردن به سوى آن مانند دست بردن به طرف گوشت خوک است. پیش از شستن دست، نماز صحیح نیست همان گونه که از مس میت شسته مىشود. نگاه کننده به آن مانند نگاه کننده به فرج مادرش است و بازى کننده با آن و نگاه کردن به آن در حالى که با آن بازى مىشود و سلام کردن بر بازى کننده آن در حال بازى در گناه برابرند و هر کس براى بازى با آن بنشیند نشیمنگاهش پر از آتش مىشود و زندگى او در قیامت افسوس خواهد بود. بپرهیز از همنشین شدن با بازى کننده و فریب خورده به شطرنج زیرا این همنشینى است که خشم خود را با اهلش همراه دارد و باید در هر لحظه در انتظار آن باشند پس تو را نیز فراگیر خواهد بود. این روایت را ابن ادریس در سرایر از جامع بزنطى از ابوبصیر نقل مىکند. آیا چنین جملاتى جز با این که بگوییم شطرنج از میان آلات قمار خصوصیتى ویژه دارد مىسازد؟ زیرا نسبت به هیچ وسیله قمارى این عبارات نیامده است. 3. بر اساس مبناى سوم بازى شطرنج هنگامى حرام است که عنوان قمار بر آن صدق کند و این عنوان در صورتى صادق است که افزون بر بازى، برد و باخت نیز در آن باشد. قدر متیقن از ادله حرمت شطرنج همین صورت است و هیچ فقیهى نمىتواند در آن تردید کند. حتى فقیهانى که بازى با وسایل قمار را حرام نمىدانند آن را حرام مىشمارند. از آنچه گذشت تفاوت ابن سه مبنا با یک دیگر روشن مىشود، زیرا بر اساس مبناى دوم، ملاک حرمت، عنوان شطرنج است، هر چند مصداق بازى با آلات قمار و عنوان خود قمار صدق نکند و این مبنا از دو مبناى دیگر فراگیرتر است و بر اساس مبناى سوم ملاک و معیار حرمت، صدق عنوان بازى با آلات قمار است، هرچند قمار صادق نباشد. بنابراین چنانچه قطع حاصل شود که شطرنج آلت قمار نیست بازى با آن نیز حرام نخواهد بود. و بر مبناى سوم حرمت دایر مدار صدق قمار است. بنابراین مبنا بازى با آلات بدون برد و باخت حرام نیست چون عنوان قمار صادق نیست.
ب - مبانى حلیت بازى با شطرنج
با کندو کاو در بیانات فقیهانى که جواز بازى با شطرنج را پذیرفتهاند دو مبنا به چشم مىخورد که آثار فقهى هر یک از این دو مبنا مختلف است: 1. برخى از فقها جواز بازى با شطرنج را مشروط به این مىدانند که از وسیله ویژه قمار بودن خارج شود و بیشتر از آن به عنوان یک ورزش فکرى استفاده گردد. از جمله بزرگانى که بر اساس صحت این نظریه فتوا به حلال بودن بازى با شطرنج داده حضرت امام خمینى است. وى در پاسخ به پرسشى فقهى این نظر را ابراز کرده است. متن سوال و جواب عبارت است از: اگر شطرنج آلت قمار بودن خود را به طور کلى از دست داده باشد و چون امروز تنها به عنوان یک ورزش فکرى از آن استفاده گردد بازى با آن چه صورتى دارد؟() حضرت امام خمینى در مبحث مکاسب محرمه از جمله محرمات را بازى با ابزار ویژه قمار مىشمارد، هرچند با برد و باخت نباشد.() با این حال در پاسخ این پرسش فتوا به عدم حرمت داده از آن جهت که شطرنج را در زمان حاضر ویژه قمار نمىداند. وى مىنویسد: بر فرض مذکور اگر برد و باختى در بین نباشد اشکال ندارد.() 2. مبناى دیگرى که در حلیت بازى با شطرنج وجود دارد خدشه در ادله حرمت بازى با وسایل ویژه قمار بدون برد و باخت است.از جمله صاحبنظران این باور حضرت آیهاللّه خوانسارى است: الثانیه اللعب بالات القمار من دون رهن قدیشک فى حرمته حتى مع صدق القمار.() مساله دوم بازى با ابزار قمار بدون برد و باخت است که حرمت آن مورد شک است، حتى با صدق عنوان قمار. واضح است که این مبنا با مبناى حضرت امام تفاوت ماهوى دارد، زیرا بر اساس این مبنا حتى اگرشطرنج از وسایل قمار باشد با این حال بازى با آن حرام نیست. ادله بطلان و یا صحت این مبنا موضوع این مقاله را تشکیل مىدهد.
تقریر محل بحث
پیش از هر بحثى تبیین مدعا و توضیح مورد بحث ضرورى به نظر مىرسد، زیرا در این بحث مطالب گوناگونى از جهت فقهى میان فقها مورد گفتگو و قابل تحقیق است. از جمله: الف- حکم خرید و فروش ابزارى که مخصوص قمار است. ب- بحث از این که آیا آنچه در گذشته وسیله قمار بوده از آلت بودن قمار خارج شده است یا نه؟ به ویژه شطرنج که امروزه در جهان از آن به عنوان وسیله ورزش فکرى استفاده مىگردد. ج- بحث دیگر این که ملاک ابزار قمار بودن چیست؟ د- بازى با وسایل قمار با فرض این که هنوز وسیله قمار است آیا حرام مىباشد یا نه؟ در این نوشته بحث آخر را پى مىگیریم و مباحث دیگر در جاى خود شایسته گفتگو است و در آثار فقهى مورد بحث قرار مىگیرند. اگرچه آن موارد در این بحث نیز تاثیر دارند لیکن از قلمرو این نوشته خارج مىباشند.
نگاهى به دیدگاه فقهاى صدر اول
پس از روشن شدن مدعا و تبیین محل بحث شایسته است نگاهى گذرا به نظرات فقهاى پیشین داشته باشیم زیرا آشنایى با دیدگاه صاحب نظران در هر مساله علمى سودمند است به ویژه در مطالب فقهى که جزء دانشهاى نقلى و تتبعى به شمار مىآید چون اجماع و اتفاق فقها از جمله منابع استنباط و استخراج احکام شرعى محسوب مىگردد خصوصا اجماع و توافق عالمان صدر اول که روزگار آنان با عصر ائمه معصومین(ع) نزدیک بوده است و کلمات آنها با کلام معصوم(ع) که مهمترین منبع احکام فقهى است مطابقت پیدا مىکند. شیخ صدوق(م381 ه.ق.) پس از بیان اختلاف روایات در مورد نهى از شطرنج، احتیاط را ترجیح مىدهد: و اعلم ان الشطرنج قد روى فیه نهى و اطلاق... فالصواب و الاحتیاط فى ذلک نهى النفس عنه و اللعب به ذنب.() درباره شطرنج دو دسته حدیث وارد شده: برخى نهى و برخى دیگر از آن نهى نکرده است... پس حق و احتیاط در این مورد خوددارى از آن است. و بازى با آن گناه مىباشد ممکن است در استفاده احتیاط اصطلاحى از کلام شیخ صدوق، اشکال شود. هرچند ظاهر عبارت او دلالت بر احتیاط دارد. شیخ مفید(م413ه.ق.) در مقام بیان کسبهاى حرام از خرید و فروش شطرنج نام مىبرد: و کل ماحرمه اللّه تعالى و حظره على خلقه فلایجوز الاکتساب به... و التماثیل المجسمه و الشطرنج و النرد وما اشبه ذلک حرام، و بیعه و ابتیاعه حرام.() کسب با هر چیزى که خدا بر بندگانش حرام کرد جایز نیست. ...از جمله: مجسمه، شطرنج، نرد و همانند اینها که حرامند و خرید و فروش آنها نیز حرام است. سید مرتضى(م436ه.ق.) در مقام پاسخ از حکم بازى با شطرنج و نرد در آغاز، آن را حرام مىشمارد، لیکن در پایان مىفرماید: بر وجهى بازى با اینها از نظر شیعه قبح ندارد: اللعب بالشطرنج والنرد محرم محظور واللعب بالنرد اغلظ واعظم عقابا ولاقبحه عند الشیعه الامامیه فى اللعب بشىء منهما على وجه... .() بازى با شطرنج و نرد ممنوع و حرام است و گناه بازى با نرد شدیدتر است وقبحى از نظر شیعه امامى در بازى به هیچ یک از اینها بر وجهى نیست. دور نیست مقصود سید مرتضى از حرمت بازى با شطرنج، بازى با برد و باخت بوده و مراد وى از عدم قبح بازى با شطرنج، بازى بدون برد و باخت باشد. ابو صلاح حلبى(م447ه.ق.) بازى با شطرنج را مطلقا حرام دانسته است: ...عمل النرد و الشطرنج وسایر آلات القمار واللعب بها.() از جمله محرمات ساختن نرد و شطرنج و دیگر وسایل قمار و بازى با آنها است. شیخ طوسى(م460ه.ق.) در کتاب نهایه الاحکام در باب مکاسب محظور و مکروه و مباح مىنویسد: فمن المحرمات... الشطرنج والنرد وسایر انواع القمار... فالتجاره فىها والتصرف والتکسب بها حرام محظور.() از جمله کسبهاى حرام... شطرنج و نرد و دیگر انواع قمار است... پس تجارت با آنها و تصرف و کاسبى با آنها ممنوع و حرام است. قاضى عبد العزیز(م480ه.ق.) از جمله کسبهاى حرام را شطرنج و نرد مىشمارد: فاما المحظور... الشطرنج والنرد.() از جمله کسبهاى ممنوع شطرنج و نرد است. ابن ادریس (م598ه.ق.) در مقام بیان اقسام کسبها از جمله کسبهاى حرام مىنویسد: فاما المحظور... الشطرنج والنرد.() از جمله کسبهاى ممنوع... شطرنج و نرد است. صاحب اصباح الشریعه در بحث کسبهاى حرام بازى با شطرنج را به گونه مطلق حرام دانسته است: ولایجوز بیع انواع الملاهى... واللعب بالشطرنج.() خرید و فروش انواع وسیله لهو جایز نیست و نیز بازى با شطرنج.
جمعبندى
ازمجموع کلمات فقهاى پیشین مطالبى چند استفاده مىگردد. از جمله: 1. همه فقیهانى که متعرض حکم بازى با شطرنج شدهاند- جز شیخ صدوق که احتیاط کرده- فتوا به حرمت دادهاند. 2. تمام فقها بازى با شطرنج را از کسبهاى حرام دانستهاند و این بحث را در آنجا متعرض شدهاند. شاید بتوان گفت: بازى بدون برد و باخت چون کسب نیست مقصود فقهاى صدر اول نبوده است، زیرا آنان بازى با شطرنج را از آنرو که از مصادیق کسب دانستهاند فتوا به حرمت دادهاند.
مفهوم لغوى قمار
از جمله مطالب سودمند و لازم در این بحث، بررسى معناى قمار در کتابهاى فرهنگ است، زیرا فقها در توسعه و حد مفهوم قمار و برخى از موارد آن اختلاف دارند. صاحب معجم مقاییس اللغه در مفهوم قمار گروگذارى را شرط مىداند، زیرا پس از بیان این که ماده (قمر) به معناى سفىدى هر چیزى است برخى قمار را از این ماده ندانستهاند و برخى دیگر از آن جهت که شخص مقامر همانند ماه در حال خود آرام آرام کم و یا زیاد مىکند از این ماده دانستهاند: القاف والمیم والراء اصل صحیح یدل على بیاض فى شىء ثم یفرع منه... والقمار من المقامره فقال قوم: هو شاذعن الاصل الذى ذکرناه وقال آخرون بل هو منه وذلک ان المقامر یزید ماله وینقص ولایبقى على حال.() علامه فیومى قمار به فتح قاف را مصدر باب مفاعله دانسته است و آن را به معناى غلبه و پیروزى مىداند و برد و باخت را در آن شرط نمىکند. وقامرته قمارا من باب قاتل فقمرته قمرا... غلبته فى القمار.() صاحب القاموس المحیط در صدق عنوان قمار، برد و باخت را قید کرده و آن را از باب مفاعله گرفته مىنویسد: قامره مقامره وقمارا فقمره... راهنه فغلبه.() علامه طریحى از کسانى است که در صدق مفهوم قمار برد و باخت را شرط نمىکند. وى مىنویسد: اصل القمار الرهن على اللعب بالشىء من هذه الاشیاء و ربما اطلق على اللعب بالخاتم و الجوز.() اصل قمار عبارت است از برد و باخت در بازى با یکى از این وسایل مخصوص و چه بسا قمار بر بازى با انگشتر و گردو نیز اطلاق گردد. صاحب المنجد (قمار) را هم فعل ثلاثى مجرد بر وزن فکعککلک و هم از فعل ثلاثى مزید از باب مفاعله و باب تفعل و تفاعل گرفته و قوام مفهوم قمار را برد و باخت دانسته است: قمر- قمرا: راهن و لعب فى القمار... قامر مقامره و قمارا ه: راهنه ولاعبه فى القمار تقمر الرجل غلبه فى القمار تقامر القوم: تراهنوا و لعبوا فى القمار. القمار(مص): کل لعب یشترط فیه ان یاخذ الغالب من المغلوب شیئا سواء کان بالورق او غیره.() علامه دهخدا نیز از چند فرهنگ لغت نقل مىکند که آنان در مفهوم قمار وجود برد و باخت را شرط کردهاند: قمار... مقامره بگرو چیزى باختن و نبرد کردن با هم بگرو. (منتهى الارب)... قمار هر بازى که در آن شرط و گروبندى باشد.() صاحب لسان العرب نیز در صدق مفهوم قمار برد و باخت و گرو را شرط کرده است: قامر الرجل مقامره و قمارا راهنه وهو التقامر.() شر تونى نیز در معناى قمار رهن را شرط کرده مىنویسد: قمر الرجل قمرا: راهن ولعب القمار قامره مقمره اى راهنه ولاعبه فى القمار.() از کلمات لغتشناسان مطالبى قابل استفاده است. از جمله: 1. جز علامه طریحى، دیگران در صدق مفهوم قمار برد و باخت و گروگذارى را شرط و مقوم مفهوم آن دانستهاند. بنابراین بازى بدون برد و باخت از نظر آنان قمار نیست و این نکته اثر زیادى در فقه دارد. 2. در این که قمار مصدر فعل ثلاثى مجرد است یا ثلاثى مزید و در صورت دوم مصدر کدام باب است مورد گفتگو واقع شده و چون اثر فقهى ندارد مورد تحقیق قرار نمىگیرد.
مفهوم قمار در اصطلاح فقها
از جمله مطالبى که پیش از شروع به اصل بحث باید تحقیق گردد مفهوم و تعریف قمار در اصطلاح فقها است. این بحث در استنباط حکم بازى با شطرنج نقش اساسى دارد، زیرا همان گونه که گذشت یکى از مبانى فقهى حرمت بازى با شطرنج این است که قمار حتى در بازیهاى بدون برد و باخت صادق است. بنابراین روایاتى که دلالت بر حرمت قمار دارند آن را در برمىگیرند. از این رو کند و کاو از مفهوم قمار لازم به نظر مىرسد. فقها در مفهوم قمار اختلاف کردهاند: برخى قوام آن را به برد و باخت مىدانند و برخى دیگر آن را بدون برد و باخت نیز صادق مىدانند. محقق اردبیلى براى قمار مفهوم وسیعى قائل است و آن را بىبرد و باخت صادق مىداند: القمار هو اللعب بالات المعده له کالنرد و الشطرنج.() قمار عبارت است از بازى با وسایل ویژه قمار مانند بازى با نرد و شطرنج. شهید دوم نیز همانند محقق اردبیلى از ظاهر کلامش استفاده مىگردد که برد و باخت را در آن شرط نمىداند. وى مىنویسد: القمار وهو اللعب بالات المعده له کالنرد و الشطرنج.() قمار عبارت است از بازى با وسایل ویژه براى قمار مانند نرد و شطرنج. برخى دیگر از فقها در صدق مفهوم قمار افزون بر بازى با وسایل ویژه قمار وجود برد و باخت را شرط کردهاند. بسیارى از فقها این باور را که هماهنگ با نظر ارباب فرهنگ است ابراز کردهاند. از جمله صاحب جواهر پس از استدلال بر حرمت قمار و مالى که از آن نقل و انتقال مىشود- چه از دو طرف قمار و یا از شخص سوم- مىنویسد: بل قیل: ان اصل القمار الرهن على اللعب بشىء من آلاته کما هو ظاهر القاموس والنهایه او صریحهما وصریح مجمع البحرین.() بلکه گفته شده: اصل قمار عبارت است از گرو نهادن بر بازى با آلات قمار. همانگونه که ظاهر قاموس اللغه ونهایه بلکه صریح این دو و صریح مجمع البحرین این معنا است. لازم به یادآورى است هر چند صاحب جواهر این مطلب را با کلمه (قیل) بیان کرده لیکن نظر قطعى وى همین است، زیرا پس از بیان این نظر باور آنان که در قمار برد و باخت را شرط نمىدانند نمىپذیرد و بازى بدون برد و باخت را حرام نمىشمارد، به دلیل اصل و سیره قطعى و انصراف ادله حرمت به بازى از روى برد و باخت از سوى دیگر هدف او از کلمه (قیل) رد این نظر است که پول باید از سوى بازىکننده پرداخت شود. محقق نراقى از کسانى است که در صدق مفهوم قمار برد و باخت را شرط مىکند و اما نسبت به این که گرو باید تنها از سوى بازیگران باشد تردید مىکند. ایشان مىنویسد: ثم الظاهر ان القمار یکون فى کل لعب جعل للغالب اجرء مطلقا او اذا کان بما اعد لذلک عند اللاعبین.() ظاهرا قمار بر بازىاى که براى برنده اجرى باشد صادق است، مطلقا(چه اجر از بازیگران و براى بازیگران باشد یا نه) و یا زمانى که مزد از بازیگران و براى بازیگران باشد. شیخ انصارى نیز در صدق مفهوم قمار گرو را شرط مىداند. وى مىنویسد: هو بکسر القاف کما عن بعض اهل اللغه الرهن على اللعب بشىء من الآلات المعروفه.() قمار به کسر قاف عبارت است از گروگذارى در بازى با وسایل معروف قمار همان گونه که برخى از ارباب لغت گفتهاند. از ظاهر عبارت محقق کرکى معروف به محقق ثانى استفاده مىگردد که در مفهوم قمار برد و باخت را شرط مىداند، هر چند در پایان عبارت اشاره مىکند که گاهى قمار بر هر گونه بازى اطلاق مىگردد: اصل القمار: الرهن على اللعب بشىء من هذه الاشیاء و ربما اطلق على اللعب بها مطلقا.() اصل قمار عبارت است از گروگذارى بر بازى با وسایل ویژه قمار و چه بسا قمار بر بازى با آن وسایل هرچند برد و باخت نباشد اطلاق گردد.
نقد و بررسى
به نظر مىرسد از میان این دو باور نظر دوم به واقع نزدیکتر باشد، زیرا
اولا،
بیشتر لغتشناسان- همانگونه که پیش از این از نظر گذشت- برد و باخت را در صدق مفهوم قمار شرط کردهاند و ادعاى حقیقت شرعیه یا متشرعه در مورد قمار نادرست است، زیرا بسیارى از فقها نیز گروگذارى را در صدق این مفهوم شرط کردهاند.
ثانیا،
دور نیست اطلاق قمار بر بازى با وسایل ویژه قمار هر چند بدون برد و باخت توسط برخى از فقها، از باب مسامحه باشد، زیرا استعمالات مسامحهاى در کلمات فقها زیاد به چشم مىخورد بنابراین به کارگیرى عنوان قمار در بازى بدون برد و باخت با مجاز بودن سازگار است. ثالثا، در برخى از روایات نیز صدق قمار را مشروط به گروگذارى کردهاند. از جمله: عن یاسر الخادم عن الرضا- علیه السلام- سالته عن المیسر. قال: التفل من کل شىء. قال: الخبز والتفل مایخرج بین المتراهنین من الدراهم وغیره.()
ادله حرمت
آنچه از اهمیت زیاد برخوردار است نقد و بررسى ادلهاى است که بر حرمت بازى با وسایل ویژه قمار بدون برد و باخت از جمله شطرنج استدلال شده است. لازم به یادآورى است در این نوشته نخست دلیلهاى آیه اللّه خوانسارى و جوابهاى وى را نقل مىکنیم و افزون بر آن، جوابهاى دیگرى را مطرح مىکنیم و در پایان، آن دسته از ادله که وى مورد نقد و بررسى قرار نداده مورد ارزیابى قرار مىدهیم.
الف- آیات
از جمله ادلهاى که بر حرمت بازى با وسایل ویژه قمار (شطرنج) استدلال شده آیات قرآن با توجه به روایاتى که در تفسیر آنها وارد شده است مىباشد. در اینجا یکى از آیاتى که بدان بر حرمت استدلال شده نقل و سپس پاسخ آیهاللّه خوانسارى و به دنبال آن اشکالات دیگر مطرح مىگردد: انما الخمر والمیسر والانصاب والازلام رحبسء من عمل الشیطان فاجتنبوه.() همانا مى وقمار و بتها و تیرهاى قرعه، پلید و از کارهاى شیطان است پس از آن بپرهیزید. دلالت آیه بر حرمت شطرنج از کلمه میسر استفاده مىشود زیرا میسر در روایات به نرد و شطرنج تفسیر شده است. از جمله فقهایى که به این آیه بر حرمت هرگونه بازى با وسایل مخصوص قمار به ویژه شطرنج استدلال کرده شیخ انصارى است وى مىنویسد: وفى تفسیر القمى عن ابى الجارود عن ابى جعفر- علیه السلام- فى قوله تعالى... و اما المیسر فالنرد و الشطرنج و کل قمار میسر الى ان قال و کل هذا بیعه و شراوه والانتفاع بشىء من هذا حرام من اللّه محرمء.() در تفسیر قمى ابوجارود از امام باقر- علیه السلام- در تفسیر فرمایش خداوند( میسر) نقل کرده که میسر عبارت است از نرد و شطرنج و هرگونه قمارى... و فرموده خرید و فروش و بهرهورى از اینها حرام است. استدلال به آیه با توجه به روایت ابوجارود که میسر را به شطرنج و نرد و هرگونه قمار تفسیر کرده روشن است.
نقد و بررسى
اولا،
ممکن است گفته شود آیه و روایت تنها بر حرمت خرید و فروش آلات ویژه قمار دلالت مىکند نه بر حرمت بازى با آنها. آیهاللّه خوانسارى مىنویسد: واما روایه ابى الجارود فالمستفاد منها حرمه بیع آلات القمار ولانفهم دلالتها على حرمه اللعب بدون الرهن.() اما از روایت ابوجارود حرمت خرید و فروش وسایل قمار استفاده مىشود، ولى حرمت بازى با آنها بىبرد و باخت فهمیده نمىشود.
ثانیا،
ممکن است گفته شود این روایت بازى بدون برد و باخت را در برنمىگیرد، زیرا مقصود از انتفاع از این گونه وسایل، انتفاع متعارف در آن زمان یعنى همراه با برد و باخت است نه هرگونه بازى هرچند بدون برد و باخت باشد. شاهد بر این مدعا روایاتى است که میسر را به قمار تفسیر کرده است مانند روایت و شاء: عن ابى الحسن- علیه السلام- قال: سمعته یقول: المیسر هو القمار.() وشاء مىگوید: شنیدم امام رضا- علیهالسلام- مىفرماید: میسر عبارت است از قمار. همین مضمون در روایات دیگرى مانند روایت وارده در تفسیر عیاشى وارد شده است.() افزون بر این میسر در فرهنگها نیز به قمار معنى شده. از جمله در مجمعالبحرین مىنویسد: المیسر القمار... و یقال: سمى میسرا لتسیر اخذ مال الغیر فیه من غیر تعب ومشقه.() میسر عبارت است از قمار... وجه نامیدن بدین نام این است که گرفتن ثروت دیگران با آن بدون مشقت و زحمت ممکن است. بنابراین میسر که در آیه مورد نهى قرار گرفته قمار است و پیش از این ثابت شد که قمار متقدم است به بازىاى که در آن برد و باخت وجود داشته باشد.
اشکال:
در برخى از روایات میسر به آلات قمار تفسیر شده مانند روایت محمد بن عیسى: ... یسالونک عن الخمر والمیسر... فکتب کل ماقومر به فهو میسر.() امام دهم على بن محمد- علیه السلام- در تفسیر میسر مىنویسد: هر چیزى که با آن قمار شود میسر است.
پاسخ:
در چنین مواردى از باب نامیدن اسم مسبب بر سبب به آلات قمار نیز قمار و میسر اطلاق شده و یا این که این اطلاق مجازى است از باب قرینه مشارفت.
ثالثا،
بر فرض بپذیریم که مقصود از میسر در این آیه و حدیث آلات و وسایل قمار است باز هم دلالت بر حرمت بازى بدون برد و باخت نمىکند، زیرا ممکن است گفته شود: در ذیل حدیث که از خرید و فروش و نفع بردن از آنها نهى شده تنها بر حرمت وضعى دلالت دارد نه حرمت تکلیفى.
رابعا،
این حدیث از نظر سند اعتبار ندارد، زیرا افزون بر ارسال به علت افتادگى() شخص ابوجارود توثیق ندارد.
ب - روایات
اساسىترین دلیل بر حرمت بازى با وسایل مخصوص قمار به ویژه شطرنج اخبار است که با مضامین گوناگون وارد شده است. از جمله:
1- روایت تحف العقول:
شیخ انصارى نخست قمار را به چهار قسم اساسى تقسیم مىکند: قمار یا با وسایل مخصوص قمار و با برد و باخت است و یا با وسایل مخصوص قمار و بدون برد و باخت و نیز یا با غیر وسایل قمار و با برد و باخت مىباشد و یا بدون برد و باخت است. وى نسبت به قسم دوم پس از نقد و بررسى ادله حرمت این صورت مىنویسد: والاولى الاستدلال على ذلک بما تقدم فى روایه تحف العقول فى ان ما یجىء منه الفساد محضا لایجوز التقلب فیه فى جمیع وجوه الحرکات.() استدلال صحیح بر حرمت بازى با وسایل مخصوص قمار بىبرد و باخت عبارت است از روایت تحف العقول آنجا که دارد هر چیزى که از آن تنها فساد و تباهى حاصل مىگردد هرگونه تصرف و جابهجایى در آن روا نیست.
نقد و بررسى
این استدلال از جهات گوناگون درخور نقد است. ازجمله:
اولا،
آیهاللّه خوانسارى فراگیرى حدیث تحف العقول نسبت به بازىهاى بدون برد و باخت- از جمله بازى با شطرنج- را مورد اشکال قرار مىدهد، زیرا بازى با شطرنج بدون برد و باخت مصداق فساد نیست. وى مىنویسد: اما روایه تحف العقول فىشکل شمولها لمانحن فیه لان اللعب بدون الرهن یعد لغوا و شمول مایجىء منه الفساد محضا غیر ظاهر الا ان یقال غلبه احد اللاعبین توجب عداوه المغلوب منهما وعد هذه فسادا منهیا عنه لاتخلوعن اشکال.() فراگیرى روایت تحف العقول نسبت به بازى با وسایل مخصوص قمار (شطرنج) بدون برد و باخت مشکل است، زیرا این بازى لغو به شمار مىآید و شمول عنوان فساد محض ظاهر نیست، مگر گفته شود پیروزى یک طرف سبب دشمنى شخص مغلوب مىگردد لیکن به شمار آوردن این مطلب به عنوان فساد مورد نهى خالى از اشکال نیست.
ثانیا،
روایت تحف العقول از نظر سند مرسل است. بنابراین حجت نیست هرچند تحف العقول را از کتابهاى معتبر بدانیم و ادعاى جبر ضعف سند با عمل مشهور، نادرست است زیرا برخى از مضامین روایت به هیچ وجه مورد فتواى فقها نمىتواند باشد مانند حرمت پوشیدن لباسى که از پوست درندگان تهیه شده و یا حرمت بهرهبرى مطلق از درندگان و یا حرمت بهرهبرى از مردار حتى در مواردى که طهارت شرط نشده است.
ثالثا،
ممکن است گفته شود: کلمه (تقلب) منصرف است به متعارف در آن زمان که بازى همراه با برد و باخت بوده است محقق شیرازى در این باره مىنویسد: ویمکن دعوى انصراف التقلب المذکور قبله الى التقلب المتعارف وهو اللعب مع الرهن.() ممکن است انصراف تقلب در حدیث به تقلب متعارف در آن زمان باشد که بازى با برد و باخت است.
2. روایت حلبى:
از جمله روایاتى که بدان بر حرمت بازى با آلات قمار (شطرنج) استدلال شده() حدیثى است که فرزند شیخ طوسى مشهور به مفید ثانى نقل کرده است: عن على- علیه السلام- قال: کل ما الهى عن ذکر اللّه فهو من المیسر.() امام على- علیهالسلام- مىفرماید: هر چیزى که انسان را از یاد خدا باز دارد میسر است. دلالت حدیث به این صورت است که بر اساس دلالت آیه نود سوره مائده هر میسرى حرام است و چون بازى با شطرنج موجب فراموشى یاد خدا مىگردد حرام است.
نقد و بررسى
از چند جهت استدلال به این حدیث قابل خدشه است. از جمله:
اولا،
آیهاللّه خوانسارى مىفرماید: واما ما عن امیر المومنین- علیه السلام- فلا یستفاد منه الحرمه و الا لزم حرمه کل امر مباح الهى عن ذکر اللّه.() از روایت امیر مومنان- علیه السلام- حرمت (بازى با وسایل قمار از جمله شطرنج) استفاده نمىشود، زیرا اگر این روایت دلالت بر حرمت کند لازم مىآید هر کار مباحى که موجب فراموشى یاد خدا شود حرام باشد.
توضیح:
شاهد عدم دلالت این روایت بر حرمت این است که شیخ آن را به عنوان موید نقل کرده() نه دلیل و فقهاى دیگر این روایت را حمل بر کراهت لهو کردهاند نه حرمت.
ثانیا،
سند روایت ضعیف است، زیرا ابن صلت توثیق نشده است. آیهاللّه خویى مىنویسد: ضعیفه لابن الصلت و غیره.() این روایت (مفید ثانى) به خاطر ابن صلت و دیگران از نظر سند ضعیف است.
3. روایت فضیل:
از جمله روایات مورد استدلال بر حرمت بازى با آلات قمار از جمله شطرنج حدیث فضیل است: قال: سالت اباجعفر- علیهالسلام- عن هذه الاشیاء التى یلعب بها الناس النرد و الشطرنج حتى انتهیت الى السدر.() فقال: اذا میز اللّه الحق من الباطل مع ایهما یکون. قال: مع الباطل؟ قال: فمالک و للباطل؟() فضیل مىگوید: از امام باقر- علیهالسلام- از چیزهایى که مردم با آنها بازى مىکنند پرسیدم مانند نرد و شطرنج. تا این که به سدر رسیدم. آن حضرت در پاسخ فرمود: هرگاه خدا میان حق و باطل را جدا کند با کدام خواهد بود؟ سوال کننده مىگوید: با باطل. حضرت فرمود: تو را با باطل چه کارى است؟ تقریب دلالت روایت بر مدعا به این است که بگوییم: حضرت بازى با شطرنج را در ردیف باطل قرار داد و سپس با استفهام انکارى فرموده است: تو را با باطل چه کارى؟ و از طرفى بازى با شطرنج اطلاق دارد و بازى بدون برد و باخت را نیز فرامىگیرد.
نقد و بررسى
این استدلال از جهاتى قابل خدشه است:
اولا،
آیهاللّه خوانسارى در مقام اشکال نقضى مىفرماید: اگر بخواهیم از آن جهت که امام معصوم- علیهالسلام- بازى با شطرنج را از اقسام باطل قرار داده حرمت آن را استفاده کنیم باید بسیارى از امور مباح نیز حرام باشد، زیرا در تقسیمبندى، در برابر حق جاى دارد نه جزء آن. از باب نمونه درباره هر امر لغو و یا حرف زدنهاى بىفایده مىنویسد: واما روایه الفضیل... فاستفاده الحرمه منهما من جهه الطرفیه مع الحق مشکله الاترى ان اللغو لایکون باطلا ومع ذلک لایکون محرما وکذلک تکلم الانسان بمالایعنیه لایکون حقا فىکون باطلا لایعد من المحرمات.() استفاده حرمت بازى با شطرنج از روایت فضیل از آن جهت که جزء باطل و در برابر حق به شمار آمده مشکل است، زیرا امور لغو نیز حق نیست و باید باطل و حرام باشد حال آن که حرام نیست و نیز گفتگوهاى بىفایده انسان جزء حق نیست پس باید باطل و حرام باشد. در حالى که از محرمات به شمار نمى آید. همین اشکال نقضى بسیارى از بزرگان- از جمله محقق ایروانى را بر آن داشته تا روایت را حمل بر کراهت کنند() و برخى دیگر از جمله شیخ- آن را به عنوان موید نقل کنند نه دلیل.()
ثانیا،
ممکن است گفته شود سوال منصرف به بازىهاى همراه با برد و باخت است زیرا متعارف در آن زمان، بازى با برد و باخت بوده است و پاسخ امام اطلاق ندارد تا بدان تمسک گردد.
ثالثا:
سند روایت اشکال دارد، زیرا بعضى از بزرگان مانند آیهاللّه خویى نسبت به وثاقت سهل بن زیاد اشکال مىکنند.()
پاسخ:
به نظر مىرسد بر اساس تحقیقى که شده سهل بن زیاد مورد اعتماد است، زیرا بسیارى از صاحب نظران در رجال به روایتش اعتماد کردهاند. از جمله حضرت آیهاللّه سید موسى شبیرى- زنجانى صاحب نظر در دانش رجال- شفاها در پاسخ از وثاقت و ضعف سهل بن زیاد فرمود: مرحوم کلینى فراوان با جمله (عده من اصحابنا عن سهل) روایت مىکند. از سوى دیگر مىدانیم بیشتر عده من اصحابنا) همان مشایخ کلینىاند و خیلى دور است که این افراد از شخص ضعیف نقل حدیث کنند. ممکن است اشکال شود که اینان بر مبناى اصاله العداله از سهل نقل حدیث کردهاند. پاسخ این است که چون این بزرگان با سهل آمد و شد داشتهاند عدالت و فسق او در نظر آنها مشکوک نبوده است تا به اصاله العداله تمسک شود.() با این که سند از جهت سهل اشکال ندارد، اما عبداللّه بن عاصم توثیق نشده جزاز ناحیه متاخرین همانند علامه حلى، لیکن توثیقات آنها حدسى است و قابل اعتنا نیست.
4. موثقه زراره:
از جمله روایات مورد استدلال بر حرمت بازى با شطرنج- هرچند بدون برد و باخت- موثقه زراره از امام صادق- علیه السلام- است: انه سئل عن الشطرنج... فقال: ارایتک اذا میز اللّه الحق و الباطل مع ایهما تکون؟ قال: مع الباطل. قال: لاخیر فیه.() از امام صادق- علیه السلام- از حکم شطرنج پرسیده شد... آن حضرت فرمود: هرگاه خداوند میان حق و باطل را جدا کند شطرنج با کدام یک از آنها خواهد بود؟ زراره مىگوید: با باطل. حضرت فرمود:پس خیرى در آن نیست. تقریب دلالت به این است که بگوییم: شطرنج از آن جهت که در تقسیمبندى در ردیف باطل قرار دارد در آن خیرى نیست در نتیجه جایز نخواهد بود.
نقد و بررسى
بر استدلال به این حدیث نیز ایراداتى ممکن است وارد باشد:
اولا،
آیه اللّه خوانسارى اشکال نقضى مى کند که اگر شطرنج از آن جهت که در ردیف باطل واقع شده و در آن خیرى نیست حرام باشد باید هر غیر حق و هر چه در آن خیر نیست حرام باشد. وى در این باره مىنویسد: واما... الموثقه فاستفاده الحرمه منهما من جهه الطرفیه مع الحق مشکله. الاترى ان اللغو لایکون حقا فهو یکون باطلا ومع ذلک لایکون محرما... .() استفاده حرمت بازى با شطرنج- هرچند همراه با برد و باخت نباشد- از روایت فضیل و موثقه زراره از آن جهت که در تقسیمبندى جزء باطل شمرده شده مشکل است ، زیرا امور لغو در ردیف حق قرار نمىگیرد. پس باید باطل و حرام باشد در حالى که حرام نیست. توضیح کلام وى این است که حق نبودن اعم از حرمت است، زیرا بسیارى از امور در زندگى روزمره انسانها حق نیست با این حال حرام نیست. این حدیث از آن جهت که امام در مقام بیان حکم شطرنج مى فرماید: (لاخیر فیه) دلالت نداشتن آن بر حرمت روشنتر است، زیرا پرواضح است خیر نبودن در چیزى اعم است از حرام بودن و کراهت. از این رو حدیث حمل بر کراهت مىشود. محقق شیرازى پس از نقد و بررسى این روایت در پایان آن را حمل بر کراهت مىکند.()
5. روایت ابوربیع:
روایت دیگرى که بدان بر حرمت بازى با شطرنج- هرچند بدون برد و باخت- استدلال شده روایت ابو ربیع شامى از امام صادق- علیه السلام- است: قال: سئل عن الشطرنج و النرد. فقال:لاتقربوهما.() ابوربیع مىگوید: از امام صادق- علیه السلام- درباره شطرنج و نرد پرسیده شد. حضرت فرمود: نزدیک آن دو نشوید. تقریب استدال از این قرار است که نهى از نزدیک شدن اطلاق دارد و هرگونه بازى با آن را فرامىگیرد.
نقد و بررسى
به این استدلال، اشکالاتى را مىتوان مطرح کرد:
اولا،
(لاتقربوا) در اینجا کنایه از ترک چیزى است که در آن زمان متعارف بوده و بىگمان متعارف در آن روزگار بازى با شطرنج با برد و باخت بوده است. بنابراین بازى بدون برد و باخت را فراگیر نیست. از سوى دیگر جمله (لاتقربوهما) پاسخ به پرسش است نمىتواند نسبت به غیر مورد سوال اطلاق و عموم داشته باشد، زیرا امام- علیهالسلام- در مقام بیان پاسخ به پرسش است نه بیشتر و سوال از حکم بازى با شطرنج و نرد در آن زمان است که-اگر نگویم همیشه- دست کم بیشتر اوقات براى بازى برد و باخت استفاده مىشده است.
ثانیا،
در سند روایت احمد بن محمد بن عیسى واقع شده که میان موثق و مجهول مشترک است اگر او از مشایخ شیخ صدوق باشد مجهول است در نتیجه سند روایت قابل اعتماد نیست.
6. روایات ناهى از قمار:
از جمله ادله حرمت بازى با آلات مخصوص قمار- از جمله شطرنج هرچند همراه با برد و باخت نباشد- روایات فراوانى است که از عنوان قمار و میسر نهى کرده. برخى از این روایات مانند روایت پیشین ابوجارود در تفسیر میسر که عبارت (کل قمار میسر) در آن بود. مرحوم شیخ حرعاملى بابى را در وسایل الشیعه با عنوان (باب تحریم کسب القمار حتى الکعاب و الجوز والبیض وان کان الفاعل غیر مکلف و تحریم فعل القمار) منعقد کرده و در آن چهارده روایت نقل کرده است.() از جمله روایت زیاد بن عیسى: سالت اباعبداللّه- علیهالسلام- عن قوله- عزوجل-: ولاتاکلوا اموالکم بینکم بالباطل.() فقال: کانت قریش یقامر الرجل باهله و ماله فنهاهم اللّه عن ذلک.() زیاد بن عیسى از امام صادق- علیهالسلام- از تفسیر فرمایش خداوند که مىگوید: (مالهایتان را میان خودتان به باطل نخورید) پرسیدم. حضرت فرمود: قریش با زنان و اموالشان قمار مىکردند و خداوند آنها را از این کار منع کرد. روایات دیگرى نیز به همین مضمون وارد شده است چگونگى دلالت به این گونه است که نهى از قمار اطلاق دارد، چه در آن برد و باختى باشد و چه در آن برد و باختى نباشد. بنابراین بازى با شطرنج به خاطر قمار بودن حرام است، هرچند در آن برد و باخت نباشد. در واقع این روایات منبع مبناى سوم در حرمت بازى با شطرنج است.
نقد و بررسى
برخى از این روایات هر چند از جهت سند تمام نیستند لیکن در میان آنها روایت قابل اعتماد وجود دارد. از این رو از بحث سندى خوددارى مىشود اما از نظر دلالت اشکالاتى قابل تصور است:
اولا،
گذشت که صدق عنوان قمار از نظر لغتشناسان متقدم به برد و باخت است و در اصطلاح فقها نیز مفهوم قمار بدون برد و باخت صادق نیست. بنابراین بازى با شطرنج بدون برد و باخت در لغت و اصطلاح قمار نیست تا مشمول اطلاقات و عمومات نهى از قمار باشد.
ثانیا،
بر فرض بپذیریم عنوان قمار در روایات اعم است و موارد بازى بدون برد و باخت را نیز فراگیرد، در این صورت ممکن است گفته شود: پرسش از موارد متداول قمار در آن روزگار بوده و آن قمارى است که همراه با برد و باخت باشد، هرچند بپذیریم بازى بدون برد و باخت نیز کم نبوده. بنابراین قمار در این روایات ناظر به موارد متعارف آن عصر است و نسبت به بازى بدون برد و باخت اطلاق ندارند. شاهد این مدعا برخى روایات است که قمار با شطرنج را از گناهان کبیره مىشمارد و تعبیراتى در آنها به کار رفته که با قمار همراه برد و باخت مىسازد. از باب نمونه ابن ادریس در متطرفات نقل مىکند: عن ابى عبداللّه- علیهالسلام- قال: بیع الشطرنج حرام و اکل ثمنه سحت و اتخاذها کفر واللعب بها شرک والسلام على اللاهى بها معصیه وکبیره موبقه والخائض فىها یده کالخائض یده فى لحم الخنزیر لاصلاه له حتى یغسل یده کما یغسلها من مس لحم الخنزیر و الناظر الیها کالناظر فى فرج امه واللاهى...() فروش شطرنج حرام و خوردن از پول آن پلیدى و گرفتن آن کفر و بازى با آن شرک و سلام کردن بر بازى کننده آن گناه کبیره همراه با عذاب است و دراز کردن دست به سوى آن مانند دراز کردن دست به گوشت خنزیر است. نماز براى او نیست تا این که دستش را بشوید همانگونه که مس کننده گوشت خوک دستش را مىشوید. نگاه کردن به آن مانند نگاه کردن به عورت مادر است. پرواضح است این تعابیر جز با قمار و شطرنجى که با آن از روى برد و باخت بازى مىشود نمىسازد موید آن() روایت زیاد بن عیسى است که حضرت مىفرماید: (قریش بر سر اهل و عیال و ناموسشان قمار مىکردند.) از این رو شطرنج و قمار مورد سوال در این گونه روایات بر شطرنج و قمارى حمل مىشود که همراه با برد و باخت باشد. با رد این استدلال مبناى سوم که بازى با شطرنج بدون برد و باخت را حرام مىدانند- از آن جهت که در مفهوم قمار برد و باخت را شرط نمىدانند- رد مىشود.
7. روایات نهى کننده از بازى با شطرنج:
برخى از بزرگان بازى با وسایل مخصوص قمار را- هر چند همراه با برد و باخت نباشد از جمله شطرنج- از آن جهت حرام مىدانند که تعدادى روایت از بازى با آنها نهى مىکنند. آیهاللّه خویى مىنویسد: والتحقیق ان یستدل على الحرمه بالمطلقات الکثیره الناهیه عن اللعب بالنرد والشطرنج وبکل مایکون معدا للتقامر فانه لاشبهه ان اللعب بالامور المذکوره یعم بماکان مع المراهنه او بدونها.() مقتضاى تحقیق عبارت است از استدلال بر حرمت، با اطلاق روایات فراوانى که از بازى با نرد و شطرنج و هر وسیلهاى که براى قمار تهیه شده نهى مىکنند، زیرا بىگمان بازى با برد و باخت و بدون برد و باخت را دربرمىگیرد.
نقد و بررسى
ممکن است بر این استدلال نیز اشکالاتى وارد گردد زیرا هر چند روایات معتبرى مانند معتبره سکونى() که برخى از بزرگان و اساتید حوزه در نامهاى که به حضرت امام نوشتهاند به آن براى حرمت بازى با شطرنج تمسک جستهاند.
اولا،
همان گونه که پیش از این گذشت دور نیست گفته شود این اطلاقات ناظر به بازیهاى متعارف و متداول است و بىگمان متعارف و متداول در آن زمان، بازى با برد و باخت بوده. حتى بر اساس برخى از روایات() برد و باخت بر سر اهل و عیال و ناموس بوده است. شاهد این ادعا تعبیراتى است که در روایات بر قمار به ویژه شطرنج وارد شده مانند این که سلام بر بازى کننده شطرنج معصیت کبیره موبقه است که پیش از این گذشت آیا چنین نهى شدید جز با بازى شطرنج از روى برد و باخت بر سر ناموس سازگار است؟ آیا ممکن است تعبیر (من جلس على اللعب بها (شطرنج) فقد تبوء مقعده فى النار) جز با بازى از روى برد و باخت حکیمانه است؟ آیا به کار بردن تعبیر (دعوا المجوسیه لاهلها لعنها اللّه)() وسیله مجوسیه را براى اهلش رها کنید خدا آنه را لعنت کند. نسبت شطرنج و بازى با آن جز با برد و باخت سازگار است؟ این گونه نهىهاى شدید در روایاتى است که این بزرگان به اطلاق آنها بر حرمت هرگونه بازى با شطرنج استدلال مىفرمایند. بنابراین مىتوان گفت این مطالب مانع از انعقاد اطلاق این روایات ناهى از بازى با آلات قمار است. آنچه گفته شد ادعاى انصراف روایات از بازى بدون برد و باخت نیست تا پاسخ داده شود که بازى بدون برد و باخت نیز فراوان است بلکه مدعا، عدم انعقاد اطلاق نسبت به بازى با شطرنج بدون برد و باخت است. بنابراین مبناى دوم در حرمت بازى با شطرنج نیز نمىتواند صحیح باشد.
ج - اجماع
از جمله ادلهاى که ممکن است بر حرمت بازى با شطرنج- هرچند بدون برد و باخت- استدلال گردد اجماع است. صاحب جواهر در شرح کلام محقق حلى- که قمار را از جمله کسبهاى حرام مىشمارد- مىنویسد: بلاخلاف اجده فیه بل الاجماع بقسمیه علیه.() خلافى در حرمت قمار نیافتم، بلکه اجماع منقول و محصل بر آن وجود دارد. ادعاى اجماع از سوى صاحب جواهر در خصوص شطرنج نیست زیرا خود صاحب جواهر پس از این عبارت مىنگارد: فرقى میان شطرنج و غیرشطرنج نیست. ولى در هر صورت حرمت بازى با شطرنج مصداق اکمل خواهد بود.
نقد و بررسى
هرچند در اصل اجماع بر حرمت قمار جاى تردید نیست لیکن نمىتواند دلیل بر حرمت بازى با شطرنج باشد، زیرا:
اولا،
این اجماع قطعا مدرکى است زیرا آیات و روایات فراوان در این باره رسیده. پس کاشف از قول معصوم نیست.
ثانیا،
اجماع دلیل لبى است و قدر متیقن آن قمار و بازىاى است که همراه با برد و باخت باشد.
ادله جواز
با نقد و بررسى ادلهاى که بر حرمت بازى با شطرنج استدلال شده و یا ممکن است استدلال گردد و با ارزیابى مبانى مختلف در حرمت بازى با شطرنج و اشکالات آنها این نتیجه حاصل مىگردد که دلیلى بر حرمت بازى با شطرنج بدون برد و باخت وجود ندارد. گذشته از آنچه در رد ادله حرمت بیان شد، مناسب است به برخى از ادله حلیت بازى با شطرنج اشاره کنیم:
الف- تغییر موضوع(کاربرد)
مبناى بیشتر فقها بلکه مشهور که فتوا به حرمت بازى با شطرنج- هرچند بدون برد و باخت- داده اند آلت قمار بودن شطرنج است. این مطلب در مبحث پیشینه مساله به تفصیل بررسى شد. بنابراین چنانچه احراز گردد در زمان حاضر شطرنج وسیله قمار نیست بلکه وسیلهاى است جهت رشد فکرى، حرام نخواهد بود. از جمله فقیهانى که بر اساس این فرض فتوا به حلیت داده حضرت امام خمینى است. وى در پاسخ پرسشى که فرض کرده شطرنج امروزه وسیله قمار نیست فتوا به حلیت آن داده است. متن سوال و جواب حضرت امام پیش از این در مبحث مبانى فقهى شطرنج گذشت این فتوا از ایشان در حالى صادر شده که در مکاسب محرمه بازى با ابزار ویژه قمار را حرام مىداند. واضح است احراز خروج شطرنج از وسیله قمار بودن، موضوعى است که تشخیص آن مربوط به مکلف است و حضرت امام بر فرض پرسش و به عنوان قضیه شرطیه پاسخ داده است.
ب- اصل عملى
پس از بررسى ادله لفظى چنانچه نسبت به اشکالاتى که بر ادله حرمت وارد شد خدشه شود و شک و تردید را در پى داشته باشد نوبت به اصل عملى مىرسد و مقتضاى برائت، حلیت بازى با شطرج بدون برد و باخت است. البته بر مبناى کسانى که مانند حضرت امام بازى با آلات قمار را مطلقا حرام مىدانند اگر شک شود شطرنج از آلت قمار بودن خارج شده یا نه مقتضاى استصحاب وسیله قمار بودن شطرنج است در نتیجه بازى با آن حرام خواهد بود.
دیدگاه اهل سنت
جهت تکمیل بحث، نگاه اجمالى به فتاواى فقهاى اهل سنت سودمند خواهد بود. جهت پرهیز از اطاله مقال، به آنچه عبدالرحمن جزیرى در این باره آورده است بسنده مىکنیم: مکتب فقهى شافعى مسابقات بدون برد و باخت از جمله بازى با شطرنج را جایز مىداند. جزیرى در این باره مى نویسد: الشافعیه قالوا: یجوز المسابقه بغیر عوض... اذ القاعده عند الشافعیه جواز المسابقه بکل نافع فى الحرب... ولعب الشطرنج والکره وحمل الاثقال والمشابکه بالاصابع فکل هذا یحل بدون عوض.() فقهاى مکتب شافعى گفتهاند: مسابقه بدون برد و باخت جایز است... زیرا قاعده کلى در نظر آنان جواز مسابقه با هر چیزى است که در جنگ سودمند باشد... و بازى با شطرنج، فوتبال، وزنهبردارى و دست در دست انداختن بدون برد و باخت جایز است. مکتب فقهى حنفیه همانند شافعیه هر نوع مسابقه را بدون برد و باخت جایز مىداند مگر شطرنج او مىنویسد: الحنفیه قالوا: تحل المسابقه بدون عوض فى کل ماذکر عند الشافعیه الا الشطرنج فانه حرام عندهم لانه یشغل صاحبه بالانکاب علیه.() عالمان فقه حنفى مىگویند: مسابقه بدون برد و باخت در تمام آنچه مکتب شافعى روا مىداند جایز است، مگر شطرنج که مسابقه با آن حرام است، زیرا شطرنج انسان را حریص (معتاد) به آن مىکند. مکتب فقهى حنابله بازى با شطرنج را مکروه دانستهاند با این که مسابقه بدون رهن را جایز مىدانند. او مىنویسد: ویکره الرقص ومجالس الشعر وکل مایسمى لعبا کاللعب بالطاب والثقلیه والنرد والشطرنج.() رقص و شرکت در مجالس شعرخوانى و آنچه بازى نامیده مى شود مکروه است مانند بازى با طاب و نقلیه و نرد و شطرنج. مکتب فقهى مالکى مسابقات را مشروط به عدم برد و باخت و این که موجب تقویت بدن گردد جایز شمردهاند و بازى با شطرنج بدون برد و باخت را نیز حرام شمرده است. او مىنویسد: ویحرم اللعب بالنرد والشطرنج ولوبغیرعوض.() بازى با نرد و شطرنج هرچند بدون برد و باخت حرام است.