آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۴

چکیده

متن

اینک، به آنچه در آغاز گفیتم، باز مى گردیم، تا ابهام از میان برود و مقصود، روشن شود.
گفتیم: شارع مقدس، هلال را به عنوان هلال براى مردم یک مبدا زمانى قرار داده است، نه دیدن آن، هر چند لازمه آگاهى یافتن از هلال، دیدن باشد و نه آشکار شدن آن در یکایک شهرها به طور خاص، هر چند گریز از دیدن آن از سوى مردمان یکى از شهرهاى هم افق نباشد.
بر این پایه، گمان مى شود ادعاى ما آن است که به گونه مطلق، هر گاه هلال تحقق یابد، آثارش نیز، بر آن مترتب مى گردد، خواه در شب باشد، خواه در روز، خواه در این لحظه از شب یا روز باشد و خواه در آن لحظه؛ چه همین مقتضاى طبیعت چرخش ماه است.
از دیگر سوى، هر کس حکم را بسته به ماه و چرخش آن مى داند، باید به لوازم آن نیز، پایبند باشد و این در حالى است که هیچ فقیهى چنین حکمى بر زبان نمى آورد.
در پاسخ چنین گمانى مى گوییم: هرگز، مقصود ما این نیست؛ زیرا بى گمان، مردم پیش از پیدایش اسلام، کارهاى خود را بر پایه نظام سالهاى قمرى سامان مى داده اند. حتى گفته شده، بیشتر ملتهاى پیشین، چنین بوده اند، همه عربان، در دوران پیش از اسلام، ماه قمرى را مبناى زمانى خود قرار مى دادند. آنان، کارهاى خود را به طلوع ماه، هر گونه که روى دهد، پیوند نمى زدند، بلکه آغاز شب را مبدا زمانى مى دانستند و ساعتهایى را که پیش از آغاز شب و یا در طول روز، ماه دیده شده بود، به حساب نمى آوردند. بنا بر این، آنان، حکم را به «ماه» پیوند دادند و آن را به ترتیبى که بیان شد، قاعده مند کردند.
شارع نیز، این نظام را پذیرفت و تقریر کرد، گواه این تقریر، صحیحه حماد است که از امام صادق(ع):
«محمد بن یعقوب، عن على بن ابراهیم، عن ابیه، عن ابى ابى عمیر، عن حمّاد بن عثمان، عن ابى عبداللّه(ع) قال:
اذا راوا الهلال قبل الزّوال، فهو للیلة الماضیة و اذا راوه بعد الزّوال، فهو للیلة المستقبلة» اگر هلال را پیش از زوال دیدند، از آنِ شب پیشین است و اگر آن را، پس از زوال دیدند، از آنِ شبى است که در پیش است.
این حدیث، مبدا ماه را شب قرار داده و ساعتهاى زایدى که ماه پیش از شب دیده شده، نادیده گرفته است و ساعتهاى ناقص شب را که ماه در آن دیده نشده [بلکه پیش از زوال روز بعد دیده شده] کامل کرده است.
افزون بر این، هلال را در مرتبه اى از روشنى معتبر دانسته که دیدن آن با هر چشم عادى امکان پذیر است و همگان، به گونه یکسان، مى توانند آن را ببینند، نه آن که تنها با چشمان تیز غیر متعارف و یا به کمک دوربینهاى نجومى دیده شود.
همان گونه که شمارى، این گونه دیدن را پذیرفته اند و نگارنده را در این باره نظرى است که به خواست خداوند در ادامه نوشتار، به آن اشاره خواهد شد.
اکنون که این مساله روشن شد، به مساله اى دیگر مى پردازیم:
احتمال دارد، شارع حکم به ثبوت ماه را این گونه مقیّد کرده باشد که: هلال در شهرى که به ثبوت ماه در آن حکم مى کنیم، یا در شهرهاى نزدیک به آن، که به طور معمول، هر گاه هلال در آنها دیده شود، در آن شهر هم دیده مى شود.
این احتمال هم وجود دارد که شارع، حکم را به دیدن در شب، هر چند در آخرین دقیقه هاى آن، مقید کرده باشد، صرف نظر از این که در کدام شهر دیدن صورت مى پذیرد.
بر این پایه، ماه در هر زمان از شب هم که دیده شود، آن شب، براى همه مردمى که آن جا ماه دیده شده، آغاز ماه قمرى است. حال که این دو احتمال امکان دارد، مى بایست در پى دلیل برویم و از آنچه دلیل اقتضا مى کند، پیروى کنیم.
 
همان گونه که پیش از این گفته ایم، دیدن، راهى است براى آگاهى پیدا کردن از هلال و آن سان که روشن است، در موضوع اخذ شده است.
بنا بر این، اگر به دلیلى دست یافتیم که هم دیدن را و هم این را که دیدن در شهر ما، یا در شهرهاى نزدیک به آن باشد، ایجاب مى کند، بدین پایبند مى شویم که لازم است افق دو یا چند شهر که به صرف دیدن هلال در یکى از آنه، به ثبوت ماه در همه آنها حکم مى کنیم، با یکدیگر نزدیکى افق داشته باشند. بر این پایه، به دیدن هلال در یک شهر، براى شهر دیگر که با آن اتفاق افق ندارد، بسنده نمى کند.
اگر هم دلیلى پیدا کردیم که یا به اطلاق و یا به صراحت مفادش، حکم را براى ما گسترش مى دهد، از آن استفاده مى کنیم مقصود معصومان(ع) از:
«اذا رایتم الهلال فصوموا و اذا رایتموه فافطروا» تنها یکى از مصادیق دیدن است. بدین معنى که دیدن، همه براى کسى که ماه را در شب دیده است کفایت مى کند و هم براى دیگران.
گویا شارع فرموده است:
«براى دیدن، که راه آگاهى یافتن از هلال است براى شما و براى دیگران، بشتابید.» در چنین صورتى، دیگر معنى نخواهد داشت که اطلاق دلیل مطلق را به افقهاى نزدیک به هم، برگردانیم، یا از آنچه به روشنى بر این شمول و گستردگى دلالت مى کند، روى برتابیم.
شکر خداى، چنین دلیلى در اختیار داریم و آن روایات معتبرى هستند که بین شهرهاى نزدیک به هم، با شهرهاى دور از یکدیگر، فرقى نمى گذارند. بلکه ما در روایات، چیزى نمى یابیم که بر چنین تفاوتى دلالت کنند.
از باب نمونه:
1. «و باسناده عن سعد بن عبداللّه، عن احمد بن محمّد، عن الحسین بن سعید، عن محمّد بن ابى عمیر، عن هشام بن الحکم عن ابى عبداللّه(ع) انّه قال: فیمن صام تسعة وعشرین قال: ان کانت له بیتة عادلة على اهل مصر انّهم صاموا ثلاثین على رؤیته قضى یوماً.»
از امام صادق(ع) پرسش شد درباره کسى که بیست و نه روز، روزه داشته است.
امام فرمود: اگر گواه عادلى براى او گواهى داد که اهل شهر، بر اساس دین هلال، سى روز روز گرفته اند، باید قضاى آن یک روز، به جاى آورد.
در این صحیحه، عبارت «بینة عادلة على اهل مصر» مطلق است، همه شهرهاى نزدیک وهم شهرهاى دور را در بر مى گیرد.
به هیچ روى هم ، نمى توان از این نکته روى بر تافت. مگر چه مانعى عقلى و شرعى وجود دارد که این اطلاق را به شهرهایى که افقهاى نزدیک به یکدیگر دارند، بر گرداند؟ مگر آن که دیدن، در خون همان شهرى که به ثبوت ماه در آن مى کنیم، یا دیدن در شهرهاى نزدیک به آن، به گونه خاص، بر ما فرض شده باشد.
امّا کجا دلیلى از کتاب و سنت، براى چنین ادعایى در دست است؟
افزون بر این، اگر در این حدیث، مقصود از «مصر» شهرهایى بود که افق آنه، به افق شهر پرسش کننده نزدیک است، مى بایست امام، که در صدد بیان حکم بوده، به چنین چیزى تصریح کند.
2. «محمد بن الحسن باسناده عن الحسین بن سعید، عن حمّاد، عن شعیب، عن ابى بصیر عن ابى عبداللّه(ع) انّه سئل عن الیوم الذی یقضى من شهر رمضان فقال: لاتقضه الا ان یثبت شاهدان عدلان من جمیع اهل الصّلاة متى کان راس الشّهر و قال: لاتصم ذلک الیوم الذی یقضى الا ان یقضى اهل الامصار فان فعلوا فصمه.»
از امام صادق(ع) درباره روزى از ماه رمضان که [روزه اش] قضا مى شود پرسیدند. امام در پاسخ فرمود: آن قضا مکن، مگر این که دو شاهد عادل از همه مسلمانان، ثابت کنند که آغاز ماه، چه هنگام بوده است.
در حدیثى دیگر به همین سند، امام در پاسخ این پرسش فرمود:
«لاتصم ذلک الیوم الاّ ان یعضى اهل الامصار فان فعلوا فصمه» آن روز را که قضا مى شود، روزه مگیر، مگر آن که مردم دیگر شهرها قضا کنند. اگر چنین کردند، آن روز را روزه بگیر.
حضرت آیت اللّه خویى، به این حدیث استدلال کرده و به دو جمله آن تمسک جسته است:
«این که فرمود: لاتقضه الاّ ان یثبت شاهدان عدلان من جمیع اهل الصلاة، به روشنى دلالت مى کند که آغاز ماه قمرى براى همه مسلمانان، با همه تفاوت شهرهایى که در آن مى زیسته اند و با همه تفاوت افقى که این شهرها داشته، یک چیز بوده و آن این که: آغاز ماه به تعدد و تفاوت شهرها و افقه، متعدد و متفاوت نمى شده است. و جمله دیگرى که فرمود: «لاتصم ذلک الیوم الاّ ان یقضى اهل الامصار»، همانند جمله پیشین، دلالتى روشن دارد بر این مطلب که ماه قمرى، به واسطه تفاوت افق شهرها با همدیگر، تفاوت نمى کند و براى مردمان همه سرزمینها و آبادیها یکى است.
مى توانید بگویید: این جمله بر آن دلالت دارد که دیدن هلال، در یک شهر، براى ثبوت ماه در دیگر شهرها بسنده مى کند، بى هیچ تفاوتى میان آن که افق این شهرها با هم یکى باشد، به هم نزدیک باشد و یا همه تفاوت و اختلاف داشته باشد.»
بازگشت این سخن به آن است که حکم مترتب بر ثبوت هلال، یا به دیگر سخن، حکم مترتب بر بیرون آمدن ماه از محاق، حکمى براى همه مردم، در هر نقطه دنیاست، نه براى یک، یا چند نقطه خاص.
3. «و عنه، عن فضالة، عن ابان بن عثمان، عن اسحاق بن عمّار قال:
سالت ابا عبداللّه(ع) عن هلال رمضان یغمّ علینا فى تسع و عشرین من شعبان فقال: لاتصمه الاّ ان تراه فان شهد اهل بلد آخر انّهم راوه فاقضه و اذا رایته من وسط النّهار فاتمّ صومه الى اللیل.»
اسحاق بن عمّار مى گوید: درباره هلال ماه رمضان، در شرایطى که در بیست و نهم شعبان، آن را ندیده ایم، پرسیدم.
 
امام فرمود: آن روز را روزه مگیر، مگر این که آن ببینى. پس اگر مردمان شهر دیگرى، گواهى دارند که آن را دیده اند، آن روز را قضا کن.
این روایت صحیح، به اطلاق خود، بر این دلالت مى کند که دیدن هلال، در یک شهر، براى دیگر شهرها نیز بسنده مى کند؛ چه، اگر مقصود امام(ع) شهرهاى نزدیک بود، مى بایست چون در مقام بیان است، این قید را ذکر کند.
4. «و عنه، عن القاسم، عن ابان، عن عبدالرحمن بن ابى عبداللّه، قال:
سالت ابا عبداللّه(ع) عن هلال شهر رمضان یغمّ علینا فى تسع وعشرین بن شعبان.
قال: لاتصم الاّ ان تراه فان شهد اهل بلد آخر فاقضه».
عبدالرحمن بن ابى عبداللّه مى گوید: درباره هلال ماه رمضان، در شرایطى که در بیست و نهم شعبان، آن را ندیده ایم، پرسیدم. امام فرمود: روزه مگیر، مگر این که آن را ببینى. پس اگر مردم شهرى دیگر، گواهى دادند، آن روز را قضا کن.
این حدیث، به واسطه وجود قاسم بن محمد جوهرى، در سلسله سند آن، حدیثى ضعیف است؛ چه این که هیچ توثیقى درباره او نرسیده است. با این وجود، حضرت آیت اللّه خویى رنج توثیق این راوى را و تصحیح آن را از این ناحیه، بر دوش کشیده و نوشته است:
«وى، از راویان کامل الزیارات است و از آن جا که راویان این کتاب، همگى، ثقه اند، روایت او نیز صحیح است و مى توان به آن تکیه کرد.»
امّا شنیده شده که بعده، وى از این نظر برگشته و در برگه اى که آن را در حوزه هاى علمیه پخش کرده اند، دیدگاه جدید خویش را اعلام داشته است.
نگارنده مى گوید: راه دیگرى هم براى توثیق روایت وجود دارد و آن این که:
ابن ابى عمیر، بزنطى و صفوان از قاسم بن محمد جوهرى، نقل حدیث کرده اند.
از دیگر سوى، اینان بدان مشهورند که خبر از راویان ثقه حدیث نقل نمى کنند.
گروهى، همانند محقق و شهید، که شمارشان از ده تن مى گذرد، در طول ادوار گوناگون، از این نقل، چنین برداشت کرده اند که: حدیث قاسم بن محمد، حدیثى پذیرفته است.
اینک، اگر از این مساله، براى م، اطمینانى حاصل آید، همان بسنده است و گرنه، این روایت، همچنان بر ضعف خود، باقى است.
از دیدگاه آیت اللّه خویى، این مساله [که ابن ابى عمیر و بزنطى و صفوان، از قاسم بن محمد، نقل حدیث کرده اند] اهمیت چندانى ندارد و حدیث، برابر آخرین نظرى که اعلام داشته، همچنان حدیثى ضعیف است.
به هر روى، مضمون این حدیث، روشن است و نیازى به توضیح ندارد.
5. «محمّد بن الحسن باسناده عن محمّد بن الحسن الصفّار، عن محمّد بن عیسى، قال: کتب الیه ابو عمر اخبرنى یا مولای انّه ربّما اشکل علینا هلال شهر رمضان و لانراه ونرى السّماء لیست فیها علّة و یفطر الناس و نفطر معهم و یقول قوم من الحساب قبلنا: انّه یرى فى تلک اللّیلة بعینها بمصر و افریقیة و الاُندلس، هل یجوز یا مولای ما قال الحساب فى هذا الباب حتى یختلف العرض على اهل الامصار، فیکون صومهم خلاف صومنا و فطرهم خلاف فطرنا؟
فوقع لاصوم من الشّک افطر لرؤیته وصم لرؤیته.»
محمد بن حسن، به سند خود از محمد بن حسن صفار، از محمد بن عیسى نقل مى کند که گفت: ابو عمر براى امام نوشت: مولاى من! مرا خبر ده که گاه، براى م، هلال ماه رمضان مشکل مى شود و آن را نمى بینیم و آسمان را مى بینیم که در آن علتى نیست [که مانع دیدن باشد] پس مردم، روزه نمى دارند و ما نیز روزه نمى گیریم.
گروهى از منجمان، پیش از آن، به ما مى گویند: ماه درست، در همین شب، در مصر، آفریقا و اندلس دیده مى شود.
مولاى من! آیا براى پذیرش آنچه منجمان گفته اند رواست تا در نتیجه، وضع براى ساکنان شهرهاى متفاوت، اختلاف داشته، روزه آنان مخالف روزه ما و روزه نداشتن آنان نیز، مخالف روزه نداشتن ما باشد؟
حضرت، در توقیع خود فرمود: به واسطه شک، نمى توان روزه گرفت. روزه را واگذار به دیدن آن و روزه بگیر به دیدن آن.
آیت اللّه گلپایگانى، در مقام استدلال در این باره، به روایت بالا اشاره کرده است و مى نویسد:
«شاید این روایت وسائل... بر این مطلب دلالت کند؛ زیرا راوى، درباره گفته منجمان، مبنى بر دیدن هلال در آفریقا و اندلس مى پرسد و امام(ع) در پاسخ مى فرماید: با شک نمى توان روزه گرفت؛ امّا نمى فرماید: دیدن هلال در سرزمینهاى دور کفایت نمى کند.»
نگارنده مى گوید: در روایت، نکته دیگرى هم براى دلالت بر این مطلب [که دیدن در هر جا باشد، کفایت مى کند] وجود دارد و آن، سخن راوى است که از باب استنکار و اظهار شگفتى مى گوید:
«آیا براى ما، پذیرش آنچه منجمان گفته اند، رواست؟ تا در نتیجه، وضع براى ساکنان شهرهاى متفاوت، اختلاف داشته و روزه آنان، مخالف روزه ما و روزه نداشتن آنان نیز، مخالف روزه نداشتن ما باشد؟»
گوی، آنچه براى آنان، شناخته شده و آشنا بوده، این بوده است که همه شهرها و سرزمینه، در آغاز و پایان روزه، بر یک وضع باشند.
بررسى روایات دیدن هلال در طول روز
اینک، به روایات دیدن هلا در طول روز مى پردازیم:
1. «و عنه، عن محمد بن جعفر، عن محمد بن احمد بن یحیى، عن محمد بن عیسى قال: کنت الیه(ع): جلعت فداک، ربّما غمّ علینا هلال شهر رمضان فنرى من الغد الهلال قبل الزّوال و ربّما رایناه بعد الزوال، فترى ان نفطر قبل الزوال، اذا رایناه ام لا؟ و کیف تامر فى ذلک؟
فکتب(ع): تتمّ الى اللیل فانّه ان کان تامّا روی قبل الزّوال.»
محمد بن عیسى مى گوید: براى امام نوشتم: فدایت شوم! گاه هلال رمضان، از دیده ما، پنهان مى ماند و فرداى آن، پیش از زوال، هلال را مى بینیم. گاه نیز، هلال را پس از زوال مى بینیم. آیا نظر مبارک بر این است که اگر هلال را ببینیم، روزه را پیش از زوال افطار کنیم، یا خیر؟ در این باره، چه مى فرمایید؟
امام، در پاسخ نوشت: تا شب به پایان مى برى، چه اگر تمام بود، پیش از ظهر، دیده مى شد.
2. «و عنه، عن النضر بن سوید، عن القاسم بن سلیمان، عن جرّاح المدائنى قال: قال ابو عبداللّه(ع): من راى هلال شوال بنهار فى شهر رمضان فلیتمّ صیامه(صومه).»
هر کس، هلال ماه شوّال را در روز ماه رمضان ببیند، باید روزه خود را کامل کند.
3. در روایت مرسلى که از برخى نامه هاى حضرت امیر(ع) نقل شده آمده:
«اذا رایتم الهلال او رآه ذو عدل منکم، نهاراً فلا تفطروا حتى تغرب الشمس، کان ذلک فى اول النهار او فى آخره.»
اگر هلال را در هنگام روز دیدید، یا دو نفر عادل از شم، آن را در روز دیدند، روزه را نگشایید، تا خورشید غروب کند؛ خواه این دیدن، در آغاز روز باشد، خواه در پایان آن.
4. بنا بر همین روایت، فرمود:
«لاتفطروا الاّ لتمام ثلثین من رؤیة الهلال او بشهادة شاهدین عدلین انّهما رایاه.»
روزه نگشایید، مگر به کامل شدن سى روز از هنگام دیدن هلال، یا به استناد گواهى دو شاهد عادل، مبنى بر این که، آن را دیده اند.
مرحوم محمد حسن نجفى، در جواهر الکلام (ج 16/366) براى اثبات بى اعتبارى دیدن هلال در پیش از ظهرِ روزِ سى ام، به این اخبار استناد جسته و خدشه هایى را که به سند و مضمون این اخبار شده پاسخ داده و پس از آوردن خبر آخرین، چنین نوشته است:
«پوشیده نیست که چگونه این خبر، اشعار دارد که مقصود از اطلاق «رؤیت» «رویت» در شب است. بر این پایه، روایات مستفیض، یا (چنانکه گفته شده) متواتر، دلالت کننده بر این که هم آغاز و هم پایان روز به دیدن هلال است، به حکم ظهور، یا صراحت آنها در منحصر بودن طریق به «دیدن» بر مطلوب ما دلالت مى کنند.»
سپس مى افزاید:
«ممکن است در این مطلب، چند اشکال بشود:
ظهور لفظ «رؤیت» در «رؤیت» شایع و متعارف، بر این دلالت نمى کند که چیزى جز آن، از لفظ اراده نشده است. بلکه اقتضا دارد که یقین کنیم، دست کم، همین معنى رؤیت شایع متعارف] از آن اراده شده است، امّا در اراده شدن، یا اراده نشدن غیر این معنى از لفظ، بسته به دلیلى است که بر چنین چیزى دلالت کند.
بر فرض، دلیلى باشد بر اراده شدن رؤیت شایع و متعارف، این، هیچ تعارضى با اراده شدن معناى دیگر ندارد؛ زیرا لفظ، همان گونه که بر اراده شدن رؤیت غیر شایع، دلالت نمى کند، بر اراده نشدن آن نیز، دلالت ندارد.
[به دیگر سخن] ظهورى که در این ج، وجود دارد، همانند ظهور لفظ در معناى حقیقى نیست؛ چه در آن جا، اقتضاى مطلب آن است که براى حذر از لزوم مجاز، معناى حقیقى، به طور خاص اراده شده باشد، درست بر خلاف آنچه در این جا هست، چه در این جا فرض آن است که لفظ رؤیت، در حقیقت، بر هر دو معناى رؤیت، شایع و غیر شایع، دلالت مى کند، تنها با این تفاوت که آنچه نخست از این واژه به ذهن مى رسد، همان معناى رؤیت شایع و متعارف است.
بر این پایه، بر این فرض که دلیلى، حاکى از اراده شدن معناى رؤیت غیر متعارف، در کنار آن معناى دیگر وجود داشته باشد، با آن ظهور نخستین، ناسازگار خواهد بود. از این جا، روشن مى شود که معناى ظاهر از لفظ، بر دو گونه است:
1. معنایى که لفظ براى وضع شده است.
2. فرد شایعى از همین معناى وضع شده براى آن.
تنها ظهور، به معناى نخست است که اقتضا مى کند غیر آن، از لفظ اراده نشده باشد، بر خلاف ظهور، به معناى دوم، که در مساله مورد بحث ما وجود دارد؛ چه این ظهور، با دلیلهایى که از اعتبار دیدن هلال، پیش از زوال، حکایت مى کنند، ناسازگارند. [اگر چنین اسکالى بشود] چند نکته آن را برطرف مى کند:
نکته نخست: در چنین صورتى، دلیل اقتضا مى کند که دیدنِ پیش از زوال، به خودى خود، حجت و معتبر باشد، نه به واسطه کشف این حقیقت که در شب گذشته، امکان دیدن ماه بوده است، ولى مانعى، مانند ابر، پیش آمده، یا شخص، به سببى، نتوانسته است آن را ببیند.
بنا بر این، مى توان بر آنچه مخالف این مدّعاست و نیز بر این نکته، ادعاى ضرورت کرد که آنچه از نظر شرع، اعتبار دارد، دیدن در شب است، نه دیدن در روز، به معنایى که گذشت.
نکته دوّم: با پذیرفتن ظهور دلیلها در اراده حصر و پذیرفتن این که، آنچه از دیدن به ذهن مى رسد، دیدن در شب است، معناى دلیلها این خواهد بود که: «روزه نگیرد، مگر به واسطه دیدن هلال، در شب» و «روزه گرفتن را وامگذارید، مگر به واسطه دیدن در شب» چونان که این حقیقت، با کم ترین درنگى، روشن مى شود. کوتاه سخن آن که، هیچ منصفى نمى تواند ظهور دلیلها را در معتبر نبودن دیدن هلال در غیر شب را انکار کند.»
صاحب جواهر، در ادامه مى نویسد:
«این ادع، که دیدن، پیش از زوال، کاشف از این است که ماه در شب طلوع کرده، امّا بیننده، به طور اتفاقى نتوانسته آن را ببیند، یا مانعى از قبیل ابر، در میان بوده، ادعایى است که اگر مقصود ادعا کننده از آن، کشف علمى طلوع ماه در شب پیش باشد، منع ادعایش، روشن است. بلکه در اساس، چنین چیزى را ادعایى نمى کند و اگر هم ادعا کند، برگشت ادعایش به خود او، امرى روشن است.
و افزون بر این، اگر مقصود از آنچه ادعا مى کند، کشف ظنى باشد (حتى پس از پذیرش آن که چنین کشفى دارد) در دایره عمل به ظنى است که دلیلهاى شرعى مستفیض، بلکه متواتر، بر بى اعتبارى آن رسیده است.
این ادعا هم، که چنین ظنى، به واسطه وجود دلیل، از شمول دلیلهاى حکایت کننده از بى اعتبارى ظن، خارج است، ادعایى است که خود، سستى آن را مى بیند؛ چه دلیلى را که ادعا کننده ادعا کرده، چیزى نیست، مگر روایتهایى در باب عمل به جدول، عدد، نطوق و... امّا اینها ، روایتهایى است که یا، چنانکه شیخ بارها در تهذیب گفته، به واسطه تعارض با دلیلهاى متواترِ مخالف، نزد اصحاب وانهاده شده است و یا بر وجوهى حمل و تفسیر مى شود که ربطى به بحث ما ندارد.
از جمله آن روایتهاست:
* روایت حسن، مانند صحیح از حماد بن عثمان، از امام صادق است که فرمود:
«اذا راوا الهلال قبل الزوال فهو للیلته الماضیة و اذا راوه بعد الزوال فهو للیلته المستقبلة» اگر هلال را پیش از ظهر دیدند، از آنِ شب پیش است و اگر آن را پس از ظهر دیدند، از آنِ شب آینده است.
* روایت موثق عبیداللّه بن زراره از امام صادق(ع) که فرمود:
«اذا راوه قبل الزوال، فهو للیلة الماضیة و اذا راوه بعد الزوال، فذلک الیوم من شهر رمضان.» اگر هلال، پیش از ظهر دیده شد، آن روز از ماه گذشته است و اگر بعداز ظهر دیده شد، آن روز از ماه رمضان است.
* روایت صحیح محمد بن قیس، از امام باقر(ع) که فرمود:
امیر مؤمنان(ع) فرمود:
«اذا رایتم الهلال فافطروا او شهد علیه عدل من المسلمین و ان لم تروا الهلال الاّ من وسط النهار او آخره فاتموا الصیام و ان غمّ علیکم فعدوا ثلاثین لیلة ثم افطروا»
اگر هلال را دیدید، یا مسلمانى عادل، بر آن گواهى داد، روزه را بگشایید؛ امّا اگر ماه را تنها در نیمه روز، یا در پایان روز دیدید، روزه را به شب برسانید.
* رویات موثق(صحیح) اسحاق بن عمار از امام صادق(ع) که مى گوید: از امام، در این باره که هلال ماه رمضان، در شب بیست و نهم شعبان دیده نشده است، پرسیدم.
امام فرمود: «لاتصمه الاّ ان تراه فانّ شهد اهل بلد آخرنا قضه و اذا رایته وسط النهار، فاتمّ صومه الى اللیل.»
آن روز را روزه مگیر، مگر آن که ماه را ببینى. پس اگر مردمان شهرى دیگر، گواهى دادند که آن را دیده اند، روزه آن روز را قضا کن؛ امّا اگر آن را در میانه روز دیدى، روزه را به شب برسان.
* خبر داود رقّى، از امام صادق(ع) که فرمود: «اذا طلب الهلال فى المشرق غدوة فلم یر فهو هیهنا هلال جدید رؤی اولم یر.» اگر بامدادن در شرق استهلال شود و ماه دیده نشود، این در حکم هلال نوى است، خواه دیده شود و خواه دیده نشود.
* روایت مرسل از امام باقر(ع) که فرمود: «اذا اصبح الناس صیاماً و لم یروا الهلال و جاء قوم عدول یشهد على الرؤیه فلیفطروا و لیخرجوا من الغد اوّل النهار الى عیدهم»
اگر مردم، در حالى که روزه اند و ماه را ندیده اند، با روزه وارد روز شوند و در این هنگام، گواهانى عادل، بیایند و بر دیدن هلال، گواهى دهند، باید که آن روز را روزه نگیرند و فرداى آن روز، در آغاز صبح، بر نماز عید بیرون آیند.
اگر هلال ماه شوال، در هنگام روز و پیش از زوال دیده شود، آن روز، از ماه شوال است. اگر پس از زوال دیده شود، آن روز، از ماه رمضان است.»
صاحب جواهر، پس از نقل این روایات، چنین ادامه سخن مى دهد: «بر شما پوشیده نیست که روایات گرفتار شذوذند، پاره اى از آنها برخى از شرطهاى حجیت را ندارند. وضعى بسان روایات ناظر به عدد، جدول، تطوق و... را دارند.
فقیهان شیعه، این احادیث را از راویان گرفته و از آنها اعراض کرده اند. و این سنت مستقر گذشته و حال شده که آنها را بر روایات رؤیت حمل کنند. بر این پایه، لازم است یا این احادیث را واگذاشته و یا از آن جمع از طرح سزامندتر است، بر برخى از وجوه، هر چند دور، حمل شوند. از همین روى، شیخ در روایت نخست [روایت صحیح حمّاد و موثق عبید بن زراره] را بر معتبر بودن دیدن هلال در روز، همراه با گواهى دو گواه بر دیدن در شب، حمل کرده است.»
صاحب جواهر، این تفسیر را نمى پذیرد و مى نویسد: «شاید وانهادن این دو حدیث، شایسته تر از چنین حمل و تفسیرى باشد. با این که این دو حدیث، چنین تفسیر مى شوند که: مقصود از آنه، بیان این نکته است که چنین دیدنى [دیدن در روز] نشانه و اماره اى است که از آن، گمان حاصل مى آید و شاید هم در صورت پیوستگى به غیر، همانند پیوستگى با گواهى یک شاهد معتبر، یا چند شاهد غیر معتبر، به حصول قطع بینجامد. شاید همین نیز، دلیل یاد کرد این احادیث، از سوى علماست.
یا باید گفت: مقصود از این گونه احادیث، بیان تقیه اى چنین نکته اى بوده تا در نتیجه، شنونده اى که در برابر او تقیّه مى کنیم، گمان برد نزد م، چنین دیدنى بسنده مى کند، هر چند که حقیقت امر، این نیست. بدین ترتیب، هم تقیه مى شود و هم به معتبر نبودن دیدن روزانه تصریح نمى شود.»
از آنچه گذشت (با همه طولانى بودن آن) این حقیقت روشن مى شود که این دسته از روایات، بر خلاف فراوانى آنه، نزد عالمان محل بحث بوده است و با این وجود، آن را از راویان گرفته و از [مضمون] آنها اعراض کرده اند و در صدد یافتن وجوهى براى تفسیر آنه، هر چند وجوهى دور، بر آمده اند و بهتعبیر مرحوم صاحب جواهر: «بى اعتبارى دیدن هلال در روز، در ردیف احکام ضرورى نزد فقیهان جاى گرفته است.»
بنا بر این، آنچه ملاک و معیار است، دیدن ماه در شب است، یا در آغاز آن و در هر افقى به طور خاص، یا در هر یک از اجزاى شب، هر چند که بسیارى از مردمان آبادیهایى که افق دیگرى دارند نبینند.
بر این پایه، اگر ماه، در شب براى مردمى در یک شهر دیده شود، براى دیگران نیز، هم در اثبات آغاز ماه رمضان و هم در اثبات پایان این ماه بسنده مى کند. به هر روى، در آنچه گذشت، هدف نگارنده، پاسخ دادن به همه اشکالهایى بود که از سوى اعتبار دیدن هلال در روز، پدید مى آمد.
دیدگاه فقیهان، درباره دیدن هلال در روز
شیخ صدوق (م:381ه.ق.) در مقنع مى نویسد: «اگر هلال را در نیمه، یا پایان روز دیدى، روزه را به شب برسان و اگر ماه از دیده ات پنهان بود، سى روز [از آغاز ماه رمضان] بشمر و از آن پس، روزه مگیر.
امام صادق فرمود: «اذا رؤی الهلال قبل الزوال فذلک الیوم من شهر شوال و اذا رؤی بعد الزّوال فذلک الیوم من شهر رمضان. اگر هلال، پیش از ظهر دیده شد، آن روز از ماه شوال است و اگر پس از ظهر دیده شد، آن روز از ماه رمضان است.» همو در من لایحضره الفقیه، مى نویسد:
«اگر هلال شوال، در هنگام روز و پیش از ظهر دیده شود، آن روز از ماه شوال است و اگر پس از ظهر دیده شود، آن روز از رمضان است.»
سید مرتضى در ناصریات مى نویسد: «اگر هلال ، پیش از ظهر دیده شود، به شب گذشته بستگى دارد. این نظر، درست و همین نیز، فتواى اصحاب ماست.
ابوحنفیه نیز، به این نظر گرویده، با این تفاوت میان دیدن پیش از ظهر و پس از ظهر، فرقى ننهاده است.
نظر محمد بن حسن، شیبانى، مالک و شافعى نیز، همین است.
ابو یوسف هم مى گوید: اگر هلال، پیش از ظهر دیده شود، به شب گذشته بستگى دارد و اگر پس از ظهر دیده شود، از آن شب آینده است. احمد، در مورد هلال پایان ماه، نظرى همانند نطر ابو یوسف دارد و امّا درباره هلال آغاز ماه رمضان، از باب احتیاط در روزه، نظرى همانند نظر مخالفان ما را برگزیده است.
دلیل م، یکى اجماع و دیگرى روایات رسیده از امیر مؤمنان(ع)، عبداللّه بن عمر، عبداللّه بن عباس، عبداللّه بن مسعود و انس بن مالک است که گفته اند: اگر هلال، پیش از ظهر دیده شود، از آن شب گذشته است. در این سخن، مخالفى هم وجود ندارد.»
حلبى (م: در حدود480ه.ق.) در اشارة السبق، مى نویسد: «اگر دیدن هلال، در روز باشد، به شب آینده بستگى دارد، نه به شب گذشته.»
شیخ طوسى (م:480ه.ق.) در خلاف مى نویسد: «اگر هلال، پیش از ظهر، یا پس از آن دیده شود، به شب آینده بستگى دارد، نه به شب گذشته. همه فقیهان بر این نظرند. امّا گروهى از اصحاب ما بر این نظرند که: اگر هلال، پیش از ظهر دیده شود، از آن شب گذشته است و اگر پس از ظهر دیده شود، از آنِ شب آینده.
ابو یوسف نیز، همین نظر را برگزیده است. دلیل م، اخبارى است که آنها در کتاب پیش گفته نقل کردیم و هم در آن جا درباره روایت شاذ مخالف، سخن گفتیم.
دلیل دیگر م، فرموده پیامبر(ص) است: «اذا رایتم الهلال فصوموا و اذا رایتموه فافطروا.»
این، در حالى است که [بنا بر فرض مساله] شخص هلال را در روز دیده و از این روى مى بایست، روزه داشتن [در مورد آغاز ماه رمضان] و روزه نداشتن [در آغاز ماه شوال] از فرداى آن روز باشد؛ زیرا اگر خود آن روز را روزه بدارد، پیش از دیدن روزه داشته است. همچنین این نظر از على(ع)، عمر بن خطاب، عبداللّه بن عمر و انس بن مالک نقل شده است که همه گفته اند: هل، در چنین فرضى، از آنِ شب آینده است و در این سخن هم، مخالفى با آنان نیست و این، خود دلیلى است بر این که همین مورد اجماع صحابه بوده است.»
همو، در مبسوط مى نویسد: «اگر هلال، پیش از زوال، یا پس از آن دیده شود، از آن شب آینده است، نه شب گذشته.»
نظر وى، در تهذیب نیز همین است و در آن جا مى بینید که به صحیحه حمّاد، موثقه عبیداللّه بن زراره و ابن بکیر اعتراض مى کند و این احادیث را بر آن حمل و تفسیر مى کند که مقصود از آنه، جایى است که دو گواه از خارج شهر، بر دیدن آن پیش از زوال، گواهى دهند.
در ادامه، به روایتهاى معارضى استناد مى کند که دیدن در روز ر، به طور مطلق، بى اعتبار مى دانند.
ابن حمزه در وسیله مى نویسد:
«اگر هلال، در روز دیده شود، از آنِ شب آینده است.» ابن زهره در غنیه مى نویسد:
«اگر هلال، پیش از ظهر، یا بعد از ظهر دیده شود، از آن شب آینده است، به دلیل اجماع متردد؛ زیرا کسانى از اصحاب م، که در این باره مخالفت کرده اند، مخالفت آنان، در دلالت اجماع اثرى ندارد.»
فاضل در کشف الرموز مى نویسد: «در عمل به دیدن آن، پیش از ظهر، تردید است.»
محقق در معتبر مى نویسد: «امّا دیدن هلال ماه در پیش از ظهر: در این باره روایتهایى نقل شده که از آن جمله است روایت حمّاد بن عثمان ... و عبیداللّه بن زراره نیز روایت کرده است ... قوت این دو روایت، نوعى تردید میان عمل به این دو و یا عمل به آنچه نقل دو عادل بر آن دلالت کند، ایجاب کرده است. ابو یوسف نیز، چنین نظرى برگزیده است.»
محقق در مختصر النافع مى نویسد: «در عمل به دیدن هلال ماه، در پیش از ظهر، تردید است.» همو در شرایع مى نویسد:
«نه جدول اعتبار دارد، نه عدد ... و نه دیدن آن در پیش از ظهر روز سى ام.» علامه در منتهى المطلب مى نویسد:
«دیدن هلال، پیش از ظهر، اعتبارى ندارد.
برخى گفته اند: اگر هلال، پیش از ظهر دیده شود، از آنِ شب گذشته است و اگر پس از ظهر دیده شود، از آنِ شب آینده است. ثورى و ابو یوسف، به همین نظر گراییده اند.
آنچه من برمى گزینم، نظر بیشتر علماى ماست، مگر اندکى که از آن جدا شده اند و ما آنان را نمى شناسیم.
شافعى نیز، همین دیدگاه را برگزیده است.»
همو، در تذکره مى نویسد: «اگر هلال، در روز سى ام دیده شود، از آنِ شب آینده است، خواه پیش از زوال دیده شود، خواه پس از آن.
بر این پایه، اگر آنچه دیده شده، هلال رمضان باشد، بر مردم لازم نیست آن روز را روزه بگیرند و اگر هلال ماه شوّال باشد، روزه گشودن بر ایشان جایز نیست، مگر پس از غروب خورشید، این نظر همه علماى ماست.
مالک و شافعى به همین نظر گراییده اند. امّا ثورى مى گوید: اگر هلال، پیش از ظهر دیده شود، از آن شب گذشته است و اگر پس از ظهر دیده شود، از آنِ شب آینده. ابو یوسف نیز، همین دیدگاه را پذیرفته است.
احمد گفته: اگر [دیدن در روز] در اوّل ماه رمضان وپیش از ظهر باشد، هلال از آنِ شب گذشته است. اگر هلال شوال باشد، در این باره دو روایت است:
1. چنین روایتى نیز، همان حکم را دارد.
2. هلال از آن شب آینده است.»
همو در مختلف مى نویسد: «سید مرتضى در مسائل ناصریه، هنگامى که سخن ناصر، مبنى بر این که اگر هلال، پیش از ظهر دیده شود، به شب پیش تعلق دارد، مى گوید: همین صحیح است و همین نیز نظر ماست.
شیخ در خلاف مى گوید: اگر هلال، پیش از زوال، یا پس از آن دیده شود، از آن شب آینده است، نه شب گذشته. ابن جنید مى گوید: اگر ثابت نشود که شب پیش، ماه دیده شده است، دیدن هلال در سى ام رمضان، هر گاه از روز که باشد، ایجاب مى کند که روزه آن روز را بگشایند.
امّا اگر، دیدن [در شب پیش ] ثابت شود، در هر گاه از روز سى ام که باشد، باید روزه را گشود.
نزدیک تر آن است که این معیار، در آغاز روزه معتبر دانسته شود، نه در پایان روزه و عید گرفتن.» شهید(م:786ه.ق.) در قواعد مى نویسد:
«نه جدول اعتبار دارد ... و نه دیدن هلال ماه در روز سى ام.»
همو در دروس مى نویسد: «سلار، خبر واحد را در اثبات اوّل ماه [رمضان] کافى دانسته و مرتضى، دیدن آن را پیش از ظهر کافى شمرده است. پس در چنین صورتى، ماه از آنِ شب پیش است، به دلیل وایت حماد، که روایتى حسن است، ولى معارض دارد.
فاضل، در اثبات اول ماه، به این روایت، عمل کرده است. بر این پایه، اگر هلال ماه [شوال] در شب سى و یکم دیده نشود، باید روز بعد را نیز روزه گرفت.»
محقق ثانى در جامع المقاصد مى نویسد: «جدول، عدد ... و دیدن در پیش از ظهر روز سى ام، اعتبار ندارد.» در مسالک مى نویسد:
«قوله: ولا بغیبوبته بعد الشفق و لابرؤیته یوم الثلاثین.
اصحاب، به ثبوت ماه، به این نشانه [یعنى غایب شدن هلال پس از شفق] گراییده اند.
همچنین اگر هلال، پیش از زوال دیده شود، حکم مى شود که این روز، از ماه است. اگر ماه، پیش از غایب شدن، حالت تطوق پیدا کند و دایره آن [از یک طرف] کامل شود، حکم مى شود که هلال مربوط به شب پیش است [یعنى شب گذشته آغاز ماه بوده است] مستند این نظر نیز، اخبارى است که هم شاذ هستند و هم روایتهاى صحیح تر و مشهورتر، با آنها ناسازگارند.»
محقق اردبیلى در مجمع الفایدة و البرهان مى نویسد: «این مساله [تطوق] همانند عمل به دیدن هلال، پیش و پس از زوال، که درباره آن به حسنه حماد بن عثمان ... و روایت عبیداللّه بن زراره و عبداللّه بن بکیر، استناد شده، [مشکل] است .... بنا بر این، ردّ این دو حدیث ... مشکل است ... و ظاهر این است که آنه، پس از ثبوت عمل به خبر واحد، دو دلیل هستند.
بر این پایه، این گفته شیخ که مى گوید: «این دو خبر نیز، از چیزهایى هستند که نمى توان به ظاهر آنها در برابر ظاهر قرآن و اخبار متواتر استدلال کرد» خالى از تامل نیست.
مى توان هم گفت: این دو خبر، صراحتى در لزوم روزه گرفتن [در آغاز ماهى که بدین وسیله ثابت شود] و وانهادن روزه [در پایان ماهى که بدین وسیله ثابت شود] ندارد؛ چه این امکان وجود دارد که هلال، از آنِ شب پیش باشد و در عین حال، تکلیفى نسبت به آن نباشد، مگر در صورتى که در شب، علم به خود آن پیدا شود، یا در روز علم به دیدن آن در شب حاصل آید. البته در این درنگى باید کرد.
ظاهر از دیدن، دیدن متعارف است و آن هم چیزى است که در شب صورت مى پذیرد. بر این پایه، اخبار دیدن هلال، دیدن در روز را در بر نمى گیرند؛ از این روى، زوال، داخل در دیدن دانسته نمى شود. مکاتبه محمد بن عیسى این مطلب را تایید مى کند. احتیاط و درنگ کن که این مساله، از مسائل مشکل است.»
سیّد (م:1006ه.ق.) در مدارک مى نویسد: «اشکال در این مساله قوى است؛ چه، دو روایتى که از اعتبار چنین نشانه اى حکایت دارند، از سند معتبرى برخوردارند. حتى روایت نخست، از مرتبه روایت صحیح، چیزى کم ندارد.... از همین جاست که مصنف، در مختصر النافع و معتبر، در این مساله تردید کرده و این تردیدى بجاست.»
شیخ یوسف بحرانى در حدائق، به طور مفصل به این بحث پرداخته و درباره آن سخن به میان آورده است. به هر روى، مساله همان گونه که گفته ایم، محل تردید و اشکال است.
سیّد صاحب ریاض، در هنگام شرح این جمله محقق: «در عمل کردن، یا عمل نکردن به دیدن هلال، پیش از ظهر، تردید است» مى نویسد: «مصنف، هم در این جا و هم در معتبر، تردید کرده است. گفته شده: این تردید، از اصل در مساله [که دیدگاه نخست را ایجاب مى کند] و از دلالت پاره اى از متون، بر دیدگاه دوم، سرچشمه مى گیرد...
اگر نظر مشهور، با آنچه دیدگاه بیشتر عالمان است، موافقت نداشت قول به آن، به هیچ تردیدى، قطعى بود. امّ، شاید این مساله، همان گونه که مصنف بر آن است، خالى از تردید و شبهه بنا شد و البته، با این همه، مقتضاى اصول، متعیّن بودن عمل به نظر مشهور است.»
نراقى (م:1243ه.ق.) در مى نویسد: «سوم: بنا بر اقرب، اگر هلال، پیش از زوال دیده شود، از آنِ شب گذشته است.» نراقى پس از بیان این دیدگاه، بحث کاملى را براى استوار کردن دیدگاه خود، به میان آورده است.
شیخ جعفر کاشف الغطاء، در کشف الغطاء مى نویسد:
«مبحث دوم، در بیان نشانه هایى همانند: خبر واحد و دیدن هلال، پیش از ظهر که در اثبات فرا رسیدن ماه، نمى توان به آنها تکیه کرد.»
صاحب جواهر، در این باب، به شرح سخن گفته و م، پیش از این، کلام وى را در بحث درباره روایات آوردیم. فیض کاشانى، به عمل به دیدن هلال، در پیش از ظهر گراییده و به پاسخ گویى از کلام شیخ پرداخته است.
بررسى دیدگاه فقیهان
اینک، شایسته است در گفته هاى عالمان که گذشت و همچنین در این که چگونه اخبار و روایات رسیده در این باب را بررسى کرده و با هم سازگارى داده اند، بنگریم:
از آن جمله است سخن سیّد مرتضى در ناصریات که مى نویسد:
«اگر هلال ، پیش از ظهر دیده شود، به شب گذشته بستگى دارد. این نظر، درست و همین نیز، فتواى اصحاب ماست.
ابوحنفیه نیز، به این نظر گرویده، با این تفاوت میان دیدن پیش از ظهر و پس از ظهر، فرقى ننهاده است.
نظر محمد بن حسن، شیبانى، مالک و شافعى نیز، همین است.
ابو یوسف هم مى گوید: اگر هلال، پیش از ظهر دیده شود، به شب گذشته بستگى دارد و اگر پس از ظهر دیده شود، از آن شب آینده است.
احمد، در مورد هلال پایان ماه، نظرى همانند نطر ابو یوسف دارد و امّا درباره هلال آغاز ماه رمضان، از باب احتیاط در روزه، نظرى همانند نظر مخالفان ما را برگزیده است.
دلیل م، یکى اجماع و دیگرى روایات رسیده از امیر مؤمنان(ع)، عبداللّه بن عمر، عبداللّه بن عباس، عبداللّه بن مسعود و انس بن مالک است که گفته اند: اگر هلال، پیش از ظهر دیده شود، از آن شب گذشته است. در این سخن، مخالفى هم وجود ندارد.»
از این گفته، چنین برداشت کرده اند که سیّد، به تفاوت میان دیدن هلال، پیش از زوال و دیدن آن، پس از زوال، معتقد بوده است، همان گونه که این گرایش، از ظاهر کلام ایشان، بر مى آید. از این روى، وى را در شمار پیشینیان معتقد به این دیدگاه دانسته اند.
نگارنده مى گوید: اگر مقصود این بود، نه چیزى از کلام ایشان رسات مى افتاد، نه عبارتهایى که در کلام او آمده، با یکدیگر سازگار مى آمد، نه دلیلى به سود او بر پا بود و تقریباً چنین مى شد که آنچه را موافق گواه آورده، مخالف نظر وى شود و آنچه را مخالف گواه آورده، مواق نظر او شود. حتى در چنین صورتى، اصلاح طرح مساله، بدین شکل، درست در نمى آید. اینک شرح این سخن:
او مى نویسد: «اگر هلال، پیش از ظهر دیده شود، به شب گذشته تعلق دارد.» طرح مساله، به چنین صورتى، اصولاً نادرست است؛ چه مى بایست در ادامه سخن مى نوشت:
«و اگر پس از زوال، دیده شود، متعلق به شب آینده است.» همان گونه که در گفتار سایر فقیهان [که چنین نظرى دارند] این گونه آمده است.
وى، در ادامه مى نویسد:
«و همین نیز، فتواى اصحاب ماست.» از دیدگان نگارنده، چنین چیزى صحت ندارد؛ زیرا مى بینید که علامه در تذکره مى نویسد:
«دیدن هلال، پیش از ظهر، اعتبارى ندارد.
برخى گفته اند: اگر هلال، پیش از ظهر دیده شود، از آنِ شب گذشته است و اگر پس از ظهر دیده شود، از آنِ شب آینده است. ثورى و ابو یوسف، به همین نظر گراییده اند.
آنچه من برمى گزینم، نظر بیشتر علماى ماست، مگر اندکى که از آن جدا شده اند و ما آنان را نمى شناسیم.
شافعى نیز، همین دیدگاه را برگزیده است.
اگر هلال، در روز سى ام دیده شود، از آنِ شب آینده است، خواه پیش از زوال دیده شود، خواه پس از آن.
بر این پایه، اگر آنچه دیده شده، هلال رمضان باشد، بر مردم لازم نیست آن روز را روزه بگیرند و اگر هلال ماه شوّال باشد، روزه گشودن بر ایشان جایز نیست، مگر پس از غروب خورشید، این نظر همه علماى ماست.
مالک و شافعى به همین نظر گراییده اند. امّا ثورى مى گوید: اگر هلال، پیش از ظهر دیده شود، از آن شب گذشته است و اگر پس از ظهر دیده شود، از آنِ شب آینده. ابو یوسف نیز، همین دیدگاه را پذیرفته است.
احمد گفته: اگر [دیدن در روز] در اوّل ماه رمضان وپیش از ظهر باشد، هلال از آنِ شب گذشته است. اگر هلال شوال باشد، در این باره دو روایت است: 1. چنین روایتى نیز، همان حکم را دارد.
2. هلال از آن شب آینده است.»
همو در منتهى المطلب مى نویسد: «دیدن هلال، در پیش از ظهر اعتبارى ندارد... آنچه بر مى گزینم، نظر بیشتر عالمان ماست، مگر اندکى که از آنان جدا شده اند و ما آنان را نمى شناسیم.» از دیدگاه نگارنده، عبارت اخیر: «ما آنان را نمى شناسیم» جاى تامل دارد.
ابن زهره، پیش از او، در غنیه نوشته است: «اگر هلال، پیش از ظهر، یا بعد از ظهر دیده شود، از آن شب آینده است، به دلیل اجماع متردد؛ زیرا کسانى از اصحاب م، که در این باره مخالفت کرده اند، مخالفت آنان، در دلالت اجماع اثرى ندارد.»
با وجود این، چگونه سیّد مرتضى مى گوید: «این، مذهب ماست.» سیّد مرتضى در ادامه چنین مى نگارد: «ابو حنیفه نیز بدین گراییده، با این تفاوت که میان دیدن پیش از ظهر و پس از ظهر، فرقى ننهاده است. نظر محمد بن حسن شیبانى، مالک و شافعى نیز همین است.»
نگارنده مى گوید: شاید مقصود سید از «ابو حنیفه نیز، بدین گراییده» این باشد که ابوحنیفه، به همین تفاوت [میان دیدن پیش از ظهر و دیدن پس از آن] گراییده. امّا این چیزى است که جمله بعدى وى: «او میان دیدن پیش از ظهر و پس از ظهر، فرقى ننهاده است» سازگارى ندارد.
اگر بگویید: مقصود وى، آن است که: ابوحنیفه، دیدن در روز ر، خواه پیش از زوال باشد و خواه پس از آن، معتبر مى داند و آن را بسته به شب پیش مى شمارد.
چنین گفته اى، از گفته هاى شگفت آور و نامانوس خواهد بود. دست کم، نگارنده کسى را سراغ ندارد که چنین گفته باشد.
افزون بر این ، به نظر ابوحنیفه، مالک و شافعى دیدن هلال در روز، اعتبارى ندارد، بى هیچ تفاوتى میان دیدن پیش از زوال و پس از آن.
شیخ طوسى در خلاف مى نویسد: «اگر هلال، پیش از ظهر، یا پس از آن دیده شود، به شب آینده بستگى دارد، نه به شب گذشته.
همه فقیهان بر این نظرند. امّا گروهى از اصحاب م، بدین گراییده اند که اگر هلال، پیش از ظهر دیده شود، از آن شبِ گذشته است و اگر پس از ظهر دیده شود، از آن شب آینده خواهد بود.
ابو یوسف نیز، همین دیدگاه را برگزیده است.» ابن رشد در بدایة المجتهد مى نویسد:
«اما اختلاف نظر فقیهان درباره هنگامى که دیدن هلال در آن معتبر است:
همه بر این اتفاق دارند که اگر هلال، شبانگاه دیده شود، ماه از فرداى آن شب، آغاز مى شود.
ولى در این باره که اگر در وقتى دیگر دیده شود(منظور دیدن براى نخستین بار و در آغاز ماه است) چه حکمى خواهد داشت، اختلاف کرده اند: توده فقیهان بر این نظرند که ماه، در هر گاه از روز که دیده شود، مربوط به روز بعد از آن است، همان گونه که دیدن شبانه ماه نیز، همین حکم را دارد.

تبلیغات