آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۴

چکیده

متن

هنگامى که هلال ماه ظاهر شود و مردمى آن را ببینند، احکام آن که عبارتند از: لزوم روزه گرفتن، یا روزه گشودن، یاحج گزاردن یا فرا رسیدن زمان بازپرداخت بدهکاریهاى زمانمند و... بر ایشان و همه کسانى که با ایشان، یک افق دارند، یا افق نزدیک به هم دارند، ثابت مى شود.
پرسش این است که آیا احکام یادشده بر شهروندان شهرهاى دور، که در افقهاى جدا و دور دست قرار دارند نیز، لازم مى گردد؟ به دیگر سخن، آیا دیدن هلال ماه در قسمتى از زمین، سبب استقرار احکام آن بر همه مردم روى زمین در شرق و غرب آن، یا دریا و خشکى آن مى شود یا خیر؟
گروهى از فقیهان، در پاسخ به این پرسش «آرى» گفته و اظهار کرده اند:
«حقّ در مساله یاد شده، ثبوت احکام دیدن هلال ماه بر تمامى مردم است.»
و افزوده اند:
«علماى پیشین تفاوتى میان شهرهاى نزدیک به هم، یا دور از هم قایل نبودند، همان گونه که روایات، خالى از بیان چنین تفاوت و اختلافى هستند.»
تنها کسى که براى نخستین بار حکم یاد شده [= تفاوت شهرها] را اظهار داشته، شیخ طوسى، در برخى از کتابهاى خویش است. و [چون] این مساله از مسائل پر اهمیتى است که همه مسلمانان [در اطراف و اکناف جهان] نیازمند به حکم آن هستند، به گونه اى که همواره در میدان جاذبه اهتمام به آن قرار دارند، از این روى، براى آگاهى یافتن به حقیقت امر و آشکار شدن حکم آن به روشنى، شایسته است که پرسش یاد شده را در زمینه اى جهان گستر طرح کنیم به گونه اى که دیدگاههاى همه فقیهان عالمِ اسلام: شیعه و سنى را شامل شود. در این راست، به فقهى تطبیقى - مقایسه اى - ست یابیم و دستاورد تاثیر متقابل دیدگاهها و آرا را در سایه پى جویى اثر گذارى بعض آنها بر بعض دیگر به روشنى ببینیم، و پس از روشن بینى حاصل از کاوش یاد شده سزاوار است که نگاهى دقیق و عمیق به روایات نقل شده در این باب افکنده و اشارتهاى احتمالى آنها را به فروع یاد شده دریافته، تا نکته هاى نهان در زوایاى پنهان این اخبار، بر ما آشکار گردد.
بناى نگارنده در این نوشتار بر این است که دیدگاههاى صاحب نظران این میدان را با رعایت ترتیب زمانى آنها نقل کند تا در ضمن آن رشد و بالندگى افکار و شکوفایى و گسترش دیدگاهها نیز، روشن و اشکار شود. پس به کمک و یارى خداوند متعال، سخن را در این باب آغاز مى کنیم.
شیخ صدوق، (م:381ه.ق) در کتاب مقنع چنین مى نویسد:
«بدان که روزه ماه رمضان، با دیدن هلال ماه آغاز و با دیدن آن انجام مى یابد و این گونه نیست که راهى براى اعمال نظر و گمان در این باب گشوده باشد.»
و نیز در کتاب الهدایة در باب روزه گرفتن و روزه گشودن، با دیدن هلال ماه این گونه مى نویسد:
«امام صادق(ع) مى فرماید: روزه گرفتن و روز گشودن، تنها با دیدن هلال ماه [واجب] است و نه با اعمال نظر و به کارگیرى ظن و گمان.»
و شیخ مفید(ره) (م:413ه.ق) در کتاب مقنعه چنین آورده:
«... از محمد بن مسلم از امام صادق(ع) نقل شده که فرموده اند: هنگامى که هلال ماه را دیدید روزه بگیرید و هنگامى که آن را دیدید افطار کنید و در این باب، اِعمال نظر و کاربرد ظن و گمان سودى ندارد و هلال ماه نشانه ماه است که به واسطه آن عبادتهایى چون روزه گرفتن، روزه گشودن، حجّ گزاردن و دیگر از مناسک مربوط به ماههاى سال بر دینمداران واجب مى گردد.» و سید مرتضى (م:436ه.ق) در کتاب ناصریات در این زمینه نوشته است:
«هر آینه پیامبر(ص) هلالهاى ماه را دیده و بر اساس آن روزه و افطار را واجب کرد و نیز ایشان فرموده اند که: با دیدن هلال روزه را آغاز کرده و هم با دیدن آن روزه را به سر آورید.»
امّا سیّد در کتاب انتصار، متعرض این مساله نشده است و باید هم چنین باشد؛ چه این که کتاب یاد شده در بیان خصوص آرایى که ویژه امامیه است، نگاشته شده در حالى که مساله مورد بحث از این دسته مطالب نیست. و حلبى(م:
447ه.ق) در کتاب کافى نوشته است:
«و نشانه آغاز شدن ماه دیدن هلال ماه است و هم به این وسیله به انجام رسیدن آن دانسته مى شود.»
سلاّر (م:448ه.ق) نیز در کتاب مراسم آورده:
«پس لازم است که بدانیم نشانه وارد شدن به ماه رمضان و نیز نشانه به سر آمدن آن چیست و این [به واقع همان] دیدن هلال ماه است.»
و شیخ طوسى (م:460ه.ق) در کتاب نهایه این گونه نگاشته است:
«و زمان واجب شدن روزه و نیز زمان گشودن آن و نشانه ماههاى سال، دیدن هلال ماه است، بدون وجود عوارض و موانع بازدارنده از دیدن آن. پس هنگامى که هلال ماه را در اوان ماه رمضان مشاهده کردى، به نیّت وجوب روزه فردا را روزه بدار و نیز چنانچه خود آن را ندیدى، ولى در شهر، کسان بسیارى به طور شایع آن را دیدند، همچنان روزه بر تو لازم خواهد بود و چون به خاطر وجود بازدارنده اى در آسمان، تنها پنجاه تن آن را دیده باشند باز هم روزه[بر تو] واجب است، ولى در صورتى که فقطیک، یا دو نفر آن را دیده باشند، روزه تنها بر کسانى که آن را دیده اند واجب مى شود و نه بر دیگران و اگر به علت نامساعد بودن هو، هیچ کس از افراد شهر نتوانند هلال ماه را ببینند و لیکن در بیرون شهر، توسط دو شاهد عادل دیده شود، باز هم روزه گرفتن واجب مى شود.»
وى در کتاب خلاف چنین نوشته است:
«مساله هشتم: نشانه ماه رمضان و هنگام واجب شدن روزه آن، یکى از دو امر است: یا دیدن هلال ماه و یا گواهى دادن دو گواه... دلیل حکم یاد شده عبارت است از اخبار بسیارى که از پیامبر(ص) و امامان، علیهم السلام، نقل شده و از فراوانى در حدّ تواتر هستند [در نتیجه نسبت به صدور آنها از معصوم(ع) قطع حاصل مى شود] ما این اخبار را در کتاب تهذیب نقل کرده ایم.» وهمو، در کتاب مبسوط گفته است:
«نشانه ماه رمضان دیدن هلال ماه، یا وجود دو گواه عادل است ... و چنانچه شخص هلال ماه را در شهر خویش ندید، لیکن در خارج شهر افراد دیگرى آن را دیدند، به گونه اى که بیان شد، واجب است عمل کردن به مقتضاى آن، البته در صورتى که شهرهاى یاد شده به گونه اى نزدیک هم باشند که در فرض نبود بازدارنده و وجود شرایط در هر دوى آنها به خاطر اشتراک یا نزدیکى آنها در عرض [جغرافیایى] امکان دیدن هلال ماه وجود داشته باشد، مانند شهرهاى: بغداد، واسط، کوفه، تکریت و موصل، ولى چنانچه شهرهاى یاد شده از یکدیگر دور باشند، همچون بغداد و خراسان، یا بغداد و مصر، در این حال هر یک از آنها حکم خاص خود را دارد.»
باید گفت این نخستین موردى است که از شیخ، بویژه در کتاب یاد شده اندیشه فرق نهادن میان شهرها بدون اشاره به آن در دو کتاب پیشتر از آن، به چشم مى خورد.
نظر نگارنده در این باب که چرا شیخ تنها در این کتاب [مبسوط] متعرض تفاوت شهرها شده و نه در دو کتاب پیشتر بر آن، یادآورى نکته اى که از استاد ارجمند علاّمه بزرگوار آیة اللّه بروجردى، به یادگار دارد روشن مى شود، چه این که ایشان در مورد کتابهاى شیخ مى فرمود:
در واقع شیخ، در زمینه فقه سه کتاب نوشته که براى هر یک از آنها هدفى جز هدف دو کتاب دیگر داشته است. به این ترتیب که، نهایه را تنها براى ارائه دیدگاههاى امامان، علیهم السلام، و خلاف را براى بیان فتاواى مسلمانان و مبسوط را براى یادآورى فروع و نتایج [فتواهاى معصومان(ع)]  نوشته است و روشن است که پرداختن به این فروع و پیامده، عکس العملى بوده در برابر اهل سنّت که بر شیعه خُرده مى گرفتند و مى گفتند کتابهاى فقهى شیعه، از ذکر فروع خالى و عارى بوده و تنها در بردارنده مضمون صریح روایاتند؛ از این روى شیخ، که خداوند اَجر بسیارش دهد و نیکیهایش افزون سازد، به منظور زدودن این لکّه از پیشانى فروزان شیعه به نگارش کتاب مبسوط پرداخت و به همین خاطر، سزاوار است که در مورد این فروع به نوشته هاى اهل سنت نیز مراجعه شود، تا هم چگونگى ورود این مباحث به حوزه شیعى روشن شود و هم با کاوش در روایات نقل شده دلیلى هر چند اشارت وار بر آنها یافت گردد.
و حلبى که هم عصر شیخ بوده در کتاب اشارة السبق نوشته است:
«علم به حلول ماه رمضان و واجب شدن روزه آن، یا با دیدن هلال ماه و یا با گواهى دو گواه عادل که جایگزین دیدن ماه هستند، حاصل مى شود.»
و ابن حمزه(که از نظر سلسله فقیهان یک یا دو طبقه پس از شیخ قرار دارد) در کتاب وسیله نوشته است:
«شروع ماه رمضان، در صورت نبود مانع، با دیدن هلال ماه و در صورت وجود مانع با گذشتن سى روز از زمان دیدن هلال ماه شعبان، دانسته مى شود و چنانچه هلال ماه شعبان را نیز ندیده باشد، با گذشت شصت روز از دیدن هلال ماه رجب شروع رمضان احراز مى گردد.
امّا دیده شدن هلال ماه رمضان، از شش حالت خارج نیست، به این ترتیب: یا یک نفر آن را دیده و یا چند نفر، یا در شهر با فرض مانع دیده شده و یا بدون مانع یا در خارج شهر و با مانع دیده شده و یا بدون مانع. در حالت نخست، چنانچه شخص به راستى آن را دیده باشد روزه تنها بر بیننده هلال لازم مى شود، گرچه نزد ابویعلى بر همگان لازم مى گردد و در حالت دوم، یا دیدن به گونه فراگیر صورت مى گیرد و یا به گونه محدود که در فرض نخست، روزه بر همه واجب مى شود و در فرض دوم، اگر یک نفر یا بیشتر دیده باشند و در ضمن مانعى در آسمان باشد [که سبب ندیدن همگان شود] باز هم روزه واجب است و این، همان حالت سوم است و امّا در حالت چهارم، روزه تنها با فرض دیدن پنجاه تن واجب مى گردد...
اگر در شهرى دیده شود و در شهر دیگرى خیر، پس اگر دو شهر یاد شده به یکدیگر نزدیک باشند، روزه بر شهروندان هر دوى آنها واجب مى شود و اگر از هم دور باشند، مانند بغداد و مصر یا شهرهاى خراسان [با دیدن در یکى از آن دو] روزه بر ساکنان شهر دیگر واجب نمى شود.»
و ابن زهره (م:585ه.ق) در کتاب غفیة نوشته است:
«و نشانه آغاز ماه، دیدن هلال است، همچنانکه نشانه پایان ماه نیز دیدن آن است.»
و فاضل آبى (م:672ه.ق) در کتاب کشف الرموز چنین دارد:
«امّا بحث درباره ماه رمضان، در زمینه نشانه، شرایط و احکام آن مطرح مى شود، که باید گفت: نشانه آن، دیدن هلال ماه است، اگر کسى آن را دید روزه ماه رمضان بر او واجب مى شود.»
و محقق حلّى (م:676ه.ق) در کتاب شرایع نوشته است:
«سخن در باب ماه رمضان، نشانه، شرایط و احکام آن. امّا درباره امر نخست [=نشانه] پس باید گفت آغاز ماه با دیدن هلال ماه دانسته مى شود. در نتیجه، اگر شخص آن را ببیند بر او لازم است که روزه بدارد... و چنانچه در شهرهاى نزدیک به هم، همچون: کوفه و بغداد دیده شود روزه بر اهالى هر دو شهر واجب مى شود، بر خلاف حالتى که دو شهر از هم دور باشند، مانند [شهرهاى] عراق و خراسان.»
همو، در کتاب معتبر، با یادآورى آنچه از شرایع بیان داشتیم، به بیان فتواى ابن عباس پرداخته و چنین نگاشته است:
«و ابن عباس هم به حکم یاد شده فتوا داده است.»
و تفاوت نهادن میان شهرهاى مختلف تاکنون در سه مورد مطرح شده است: نخست در سخن شیخ، و دیگر در کلام ابن حمزه و سوم در بیان محقق حلّى. پس از او، تا مدت یک قرن و نیم، به این دیدگاه بر نمى خوریم.
او در کتاب مختصر نافع، تنها به یادآورى نشانه ماه [رمضان] اکتفا کرده و اظهار داشته است که با دیدن هلال ماه، روزه این ماه واجب مى گردد.
و یحیى بن سعید حلّى(م:690ه.ق) در کتاب جامع الشرایع» دارد:
«نشانه ماه رمضان دیدن هلال ماه است که چنانچه شخص آن را به تنهایى ببیند روزه بر او واجب مى شود»
و پس از او، علاّمه حلّى (م:726ه.ق) در کتاب تذکره صغ ا نگاشته است:
«روزه ماه رمضان بر کسى که هلال ماه را دیده باشد واجب است هر چند که یک تن باشد.»
و هم در آن کتاب آمده:
«مساله: چنانچه اهالى شهرى، هلال ماه را ببینند و ساکنان شهر دیگر آن را نبینند، پس اگر دو شهر یاد شده به یکدیگر نزدیک باشند مانند بغداد و کوفه، بنا بر این حکمى یکسان داشته و روزه گرفته و گشودن آن بر اهالى هر دو شهر لازم مى گردد. اگر از هم دور باشند، مانند: بغداد، خراسان، حجاز و عراق، در این حال هر شهرى حکمى خاص خود را خواهد داشت. این مطلب را شیخ نیز بیان داشته و نزد ما هم همین درست است، همان گونه که ابوحنیفه و برخى از شافعیان و قاسم، سالم و اسحاق هم آن را پذیرفته اند و مستند این فتو، روایتى است که کریب آن را نقل کرده به این مضمون: اُمّ الفضل، دختر حارث، وى را به سوى معاویه در شام گسیل داشت. او مى گوید: به شام رسیدم و به کار خود رسیدگى کردم. در این هنگام، زمان حلول ماه رمضان رسیده بود. م، هلال ماه را در شب جمعه دیدیم، سپس در اواخر ماه، به مدینه بازگشتم.
عبداللّه بن عباس، از من در مورد هلال ماه پرسید که چه زمان آن را دیدید؟
به او گفتم: در شب جمعه.
پرسید: آیا خود آن را دیدى؟
گفتم: آرى، من و دیگران آن را دیدیم مردم روزه گرفتند، همچنانکه معاویه روزه گرفت.
گفت: لیکن ما آن را در شب شنبه دیدیم، بنا بر این تا کامل شدن روزهاى ماه، یا دیدن هلال به روزه ادامه مى دهیم.
از او پرسیدم که آیا به دیدن روزه داران دیگر اکتفا نمى کنى؟
پاسخ داد: خیر، زیرا رسول خدا(ص) این گونه فرموده اند.
علاوه بر این که شهرهاى دور از هم در امکان دیدن هلال متفاوت هستند، زیرا داراى اوقات طلوع متفاوتى هستند و زمین نیز کروى شکل است، از این روى ممکن است که هلال در شهرى دیده شود و در عین حال، در شهرى دیگر پدیدار نگردد؛ زیرا محدّب بودن زمین، مانع دیدن آن مى شود و این امر مورد تایید کارشناسان رصد است، و بسیار دیده شده که برخى از ستاره هاى نزدیک به زمین براى افرادى که از شرق و غرب یا به عکس، مسافرت مى کنند پنهان شده است. بعضى از شافعیان گفته اند: حکم همه شهرها یکسان است، تا جایى که اگر هلال در شهرى دیده شود و از این روى شروع ماه ثابت گردد، این حکم براى همه ساکنان زمین نافذ خواهد بود، چه شهرهاى نزدیک به هم وچه شهرهاى دور از هم، چه داراى افقهاى همسان باشند و چه نباشند. و همین نظر را احمد بن حنبل و لیث بن سعد و برخى از علماى ما اختیار کرده اند، به این دلیل که روز یاد شده آغاز ماه است در بعضى از شهرها به واسطه دیدن هلال و در دیگر شهرها به واسطه گواهى گواهان. پس روزه در آن واجب مى شود، به استناد آیه شریفه:
هر که از شما ماه [رمضان] را درک کرد بر اوست که روزه بگیرد.
و هم کلام معصوم(ع) که فرموده:
خداوند روزه ماه رمضان را واجب کرده است و طبق فرض با دیدن هلال، شروع ماه ثابت مى شود. و دلیل دیگر این که زمان پرداخت دیون و نیز انجام نذرهاى مشروطه به زمان، با آن ثابت مى گردد. و نیز به استناد کلام امام صادق(ع) که فرموده اند: پس اگر ساکنان شهرى دیگر آن را دیدند تو نیز به آن گردن بِنهِ.
و هم ایشان در مورد کسى که بیست و نُه روز را روزه گرفته چنین فرموده اند:
چنانچه شهود عادلى گواهى دهند که ساکنان شهرى، با دیدن هلال، سى روز، روزه داشته اند، باید یک روز، روزه را به قضا انجام دهد.
دلیل دیگر این که سطح زمین صاف است. پس دیدن هلال در جایى و ندیدن آن در جایى دیگر، تنها ناشى از پدید آمدن مانعى خواهد بود، زیرا ماه در جایى که بتوان آن را دید قرار نگرفته است. لیکن مى توان در این قبیل دلیلها مناقشه کرد، چه این که در شمار روزهاى ماه رمضان بودن روز یاد شده، مورد نزاع است [و مسلّم نیست] و نمى توان شهادت و گواهى یاد شده را معتبر دانست، زیرا این اول کلام است، و سخن امام صادق(ع) نیز با توجه به سایر روایات ناظر به شهرهاى نزدیک شهر محلّ دیدن هلال است و امّا هموار بودن زمین، مردود و مشهور کروى بودن آن است.»
علامه در کتاب منتهى صجِا چنین نوشته است:
«آغاز ماه با دیدن هلال معلوم مى شود، چنانچه شخص هلال
را ببیند بر اوست که روزه بدارد.» و نیز در همان کتاب این گونه آمده:
«چنانچه اهالى شهرى هلال را دیده باشند روزه بر همه مردم واجب مى شود، چه ساکنان شهرهاى نزدیک و یا شهرهاى دور. احمد، لیث بن سعد و برخى از شافعیان نیز، بر این قول رفته اند(در این ج، ذکرى از بعض علماى ما نیاورده است آنچنان که در تذکره گفته بود) و شیخ طوسى، اظهار داشته که در صورت نزدیک بودن شهرها و هم افق بودن آنه، همچون بغداد و بصره، حکم آنها همسان خواهد بود، بر خلاف این که دور از هم و با اختلاف افق باشند: مانند: بغداد و مصر، در این صورت حکم آنها متفاوت خواهد بود...»
سپس علاّمه، به نقد تفصیل میان شهرهاى نزدیک و دور برآمده چنین مى افزاید:
«اگر گفته شود که عرضهاى [جغرافیایى] شهرهاى دور مختلف بوده و از این روى، ممکن است هلال ماه در منطقه اى دیده شده و در منطقه اى دیگر دیده نشود، زیرا زمین شکل کُروى دارد.
در پاسخ مى گوییم: بخش سکونت پذیر زمین تنها یک چهارم کلّ مناطق آن است و با توجه به فاصله ماه از زمین، این مقدار چندان به حساب نمى آید. و خلاصه سخن این که اگر طلوع ماه در برخى از مناطق دیده نشود عدم طلوع آن در بعضى مناطق دور دست از آن منطقه، به خاطر کُروى بودن زمین، نمى توان حکم به یکسان بودن آنها کرد، ولى در غیر این صورت، حق مطلب تساوى در حکم است.»
این سوال جاى طرح دارد که آیا کلام علاّمه، در منتهى به شکلى که گذشت ناظر به همان تفصیل یاد شده در تذکره است، یا نظر به تفصیلى دیگر دارد؛ یعنى تفصیل میان صورت علم به طلوع نکردن ماه در سرزمینهاى دور که تفاوت حکم را موجب مى شود و صورت علم نداشتن به آن که منجّر به تساوى حکم دو منطقه مى شود؟ حقّ این است که مستفاد از عبارت منتهى تفصیلى دیگر است، نه همان تفصیل میان شهرهاى دور و نزدیک که در تذکره اختیار کرده است.
سخن علاّمه در کتاب قواعد چنین است:
«آغاز ماه رمضان، با دیدن هلال ماه دانسته مى شود گرچه تنها یک تن آن را ببیند و در نتیجه گواهى او پذیرفته نشود...
و حکم شهرهاى نزدیک به هم یکسان است، بر خلاف شهرهاى دور از هم، پس چنانچه شخص به منطقه اى دور دست مسافرت کند که هلال ماه در آن جا در شب سى ام دیده نشود، باید که از ساکنان آن شهر پیروى کند. و چنانچه شخص سپیده دم عید را درک کرد و با این حال، مرکب او را به منطقه اى دور دست انتقال داد که هلال ماه در آن جا به خاطر نزدیکى درجات دیده نشد، حکم به وجوب امساک و خوددارى از انجام مفطرات جاى بحث و نظر دارد. و چنانچه شخص هلال ماه رمضان را دید و سپس از آن، به منطقه اى دور که هلال در آن دیده نشده سفر کرد، نزدیک تر به واقع این است که روزه روز سى و یکم بر او واجب است، همچنانکه در فرض عکسِ صورت یاد شده افطار روز بیست و نهم لازم خواهد بود.»
باید گفت این سخن، هر چند برابر مبناى یاد شده درست باشد، از این باب که هر منطقه اى حکم خاص خود را دارد، بنا بر این چنانچه شخص یاد شده مسافرت و نقل و انتقالى نمى داشت، هرگز مجبور به روزه گرفتن در روز سى و یکم نمى شد، همچنانکه مجبور روزه گشودن در روز بیست و نهم و این احکام، تنها نتیجه تغییر مکان وى و پیروى از حکم خاص هر منطقه صورت گرفته، لیکن با وجود این، احکام یاد شده [=روزه روز سى و یکم و افطار روز بیست و نهم] به خودى خود بر اذهان افراد متشرّع سنگینى مى کنند، همچنانکه حکم کردن به دو عید یا دو شب قدر [در صورت نقل و انتقال] پس، بدین روى، چنانچه دلیل قاطعى بر یکسان بودن حکم همه ساکنان مناطق مختلف یافت شود، این امتیاز را دارد که با ارتکاز و نهانخانه اذهان متشرعان سازگارتر بوده و از این روى، پذیرفتنى تر خواهد بود.
علاّمه در کتاب مختلف متعرض این مساله نشده است و مى دانیم که این کتاب معرکه آرا و افکار فقیهان شیعه است.
و نیز شهید اول(م:786ه.ق) در کتاب دروس نوشته است:
«روزه ماه رمضان با دیدن هلال این ماه آغاز مى شود، حتى اگر، شخص به تنهایى آن را ببیند... و شهرهاى نزدیک به هم، همچون: بصره و بغداد حکم یکسانى دارند، بر خلاف شهرهاى دور، مانند: بغداد و مصر، این [تفصیل] مطلبى است که شیخ اظهار داشته است و احتمال مى رود که در صورت دیدن هلال در سرزمینهاى شرقى، حکم به شروع ماه براى سرزمینهاى غربى هم ثابت شود هر چند از هم دور باشند، به جهت حصول قطع و یقین به امکان دیدن آن در شرق، بر فرض نبودن مانع.»
به نظر نگارنده این دیدگاه، در واقع حکم به تساوى همه مردم نیست، زیرا در این صورت، تفاوتى میان شهرهاى شرقى و غربى نخواهد بود.
سپس شهید در ادامه سخن خود چنین مى نویسد:
«بیان سه فرع: نخست این که چنانچه شخص هلال ماه را در شهرى دید و پس از آن به شهر دیگرى که حکمى جز حکم شهر اول دارد مسافرت کرد حکم شهر دوم، معتبر است، از این روى، ممکن است سى و یک یا بیست و هشت روز روزه بر او واجب شود، حتى اگر سپیده دم عید را درک کرد و پس از آن مسافرت کرد، باید به انتظار عید منطقه دوم روزه بدارد.
چنانچه [اول ماه را] با روزه صبح کند و پس از آن به نقطه اى دیگر مسافرت کند در این که بتواند روزه خود را بگشاید جاى بحث است و رعایت جانب احتیاط، در فروعهاى یاد شده پسندیده تر مى نماید.»
محققّ ثانى (م:940ه.ق) در کتاب جامع المقاصد، در ذیل کلام علاّمه که نوشت:
«چنانچه شخص هلال ماه را ببیند و پس از آن به جایى سفر کند که در آن جا هلال دیده نشده پس نزدیک تر به واقع این است که روزه روز سى و یکم بر او واجب خواهد بود.»
نوشته است:
«این سخن، کلامى متین و نیکوست، هر چند در صورتى که مسافر شب هنگام به مقصد خود برسد حکم مساله یاد شده و هم فرض عکس آن، با اشکال رو به رو مى شود.»
وى همچنین در پس کلام علاّمه که نوشت:
و در صورت عکس فرض گذشته شخص یاد شده باید در روز بیست و نهم افطار کند[به خاطر دیدن هلال شوّال] مى نویسد:
«در صورتى که ماه ناقص باشد [یعنى سى روز نباشد] و با این فرض قضایى بر عهده مکلّف نخواهد بود بر خلاف آنچه برخى از اهل سنّت گفته اند که علاّمه نیز براى پاسخ به همین بعض، مطلب یاد شده را بیان داشت.»
نگارنده مى گوید، با تقریرى که محقق ثانى براى سخن علاّمه اظهار داشته، این گونه به نظر مى رسد که دیدگاه علاّمه را که همان تفصیل بین شهرهاى دور و نزدیک است، پذیرفته است.
و نیز شهید ثانى (م:966ه.ق) در شرح کتاب در این باب چنین نوشته است:
«آغاز ماه رمضان، با دیدن هلال ماه معلوم مى شود، در نتیجه وجوب روزه بر بیننده آن ثابت مى گردد، حتى اگر بر دیگران لازم نباشد که روزه بدارند.»
وى در کتاب مسالک صحث هم سخنى در این زمینه دارد که در پى مى آید:
«وچنانچه هلال ماه، در سرزمینهاى نزدیک به هم، همچون کوفه و بغداد دیده شود... به این معنى که در یک شهر از شهرهاى نزدیک به هم دیده شود و در دیگر از آنها دیده نشود، روزه داشتن بر همه ساکنان آنها واجب مى گردد، بر خلاف این که شهرهاى یاد شده از هم دور باشند که در این صورت، هر شهرى حکمى مستقل از دیگر شهرها خواهد داشت... و متفرّع بر این مطلب این که چنانچه شخص، هلال ماه را در شهرى در شب جمعه ببیند و پس از آن به شهرى دور در شرق شهر اول [=مبدا] برود که در آن جا هلال را در شب شنبه دیده اند، یا بر عکس، حکم چنین شخصى بنا بر قول ظاهرتر از دو قول در مساله، پیروى از وضعیت شهر دوم [=مقصد] است، از این روى، در چنین فرضى، ممکن ست سى و یک روز روزه بدارد و یا در روز بیست و نهم، روزه بگشاید و چنانچه در منطقه اى صبح را به عید آغاز کند و سپس در همان روز، به مسافرت رود و پیش از ظهر به شهر دوم برسد، باید به نیت روزه از افطار خوددارى کند و همین کافى است براى انجام وظیفه او، و اگر پس از ظهر به شهر دوم رسید، باید که خوددارى کند از گشودن روزه و با این حال، روزه آن روز را به جا آورد. و در فرض عکس صورت قبل [یعنى به جایى مسافرت کند در آن جا عید فطر رسیده باشد] باید که روزه بگشاید و پسندیده تر در همه این فرضه، رعایت جانب احتیاط است، زیرا دلیل روشنى وجود ندارد، بلکه تنها استدلالهاى اجتهادى[=ظنّى] دیده مى شود که علماى اصحاب بر اساس مساله یاد شده استنتاج کرده اند، با اختلاف نظر ایشان، هم در اصل و هم در فروع آن.»
نگارنده مى گوید: گویا شهید، به سنگینى این فروع و دور از ذهن بودن آن براى پیروان شریعت پى برده که این چنین دست به دامن احتیاط شده است، لیکن مستفاد از تعلیل ایشان که نوشت:
«روشنى در مساله نیست بلکه تنها استنتاجهاى ظنّى به چشم مى خورد» این است که فروع یاد شده، مورد پذیرش ایشان نبوده، هر چند مبتنى بر اصول و قواعد مقبولى باشند.
مى دانیم که شهید، از برجستگان فقها در این قبیل مباحث است، بلکه در چنین مسائلى او را باید صاحب ید بیضاء دانست و اى کاش، این فقیه نامور، اشکال اصلى را متوجه اساس و بنیان این فروع مى کرد و راه را براى یکسان دانستن حکم همه شهره، چه دور و چه نزدیک، هموار مى ساخت.
مقدس اردبیلى، (م:993ه.ق) از دیگر فقیهان است که در کتاب مجمع الفائدة و البرهان صفث به این مساله پرداخته و ضمن توضیح عبارت متن یعنى: «... و شهرهاى نزدیک مانند بغداد و کوفه حکمى یکسان دارند برخلاف شهرهاى دور...» مى نویسد: «دلیل این تفصیل پس از فرض یادشده روشن است، زیرا چنانچه شخص در این شهر، هلال را نبیند و در شهرى دیگر هلال دیده شود، درست خواهد بود، اگر بگوییم او هلال را ندیده است در این صورت، به استناد دلیلهایى که دلالت مى کنند بر این که ماه رمضان، با دیدن هلال شروع مى شود، مى توان گفت: این شخص هنوز ماه رمضان را درک نکرده است، پس مى تواند روزه بگشاید. در نتیجه، دیدن هلال در شهرى دیگر براى ساکنان این شهر، سودى نخواهد داشت و دلیلى بر ملازمه میان دیدن در یکى و دیدن در دیگرى وجود ندارد، بلکه برابر فرض، که همان اختلاف افق شهرهاى یاد شده است، مى دانیم حتى ملازمه اى میان دیدن آن در آن جا و امکان دیده شدنش در این جا وجود ندارد، و بلکه گاهى دیده شدن آن در این ج، ممکن نیست، و اگر به این نکته توجه نشود، گاه و در برخى از حالتها پیش مى آید که باید کمتر از بیست و نُه روز روزه داشت... پس کلام علاّمه در کتاب منتهى (مبنى بر نبود تفاوت و تفصیل پس از دیدن هلال در یکى از شهرها و واجب شدن روزه و هم افطار، میان شهرهاى دور از هم و یا نزدیک به هم، به استناد دیدن هلال در شهرى و ثبوت آن به گواهى گواهان در دیگر شهرها...) دور مى نماید به دلیل آنچه بیان شد.»
به نظر نگارنده، مقدس اردبیلى، به نیکى متوجه ضعف و سُستى مبنایى شده است که بر اساس آن گاهى روزه ماه رمضان بیست و هشت روز خواهد شد و این همان نکته اى است که پیش از این بیان داشتیم، مبنى بر این که چنین احکامى بر اذهان مؤمنان سنگینى کرده و به سادگى پذیرفتنى نیست، همچنانکه اشارت رفت که قبل از محقق اردبیلى، شهید بزرگوار نیز به این نکته آگاهى یافته بود و در آن جا بیان داشتیم که اى کاش شهید ضعف و سستى فروع یاد شده را ناشى از ضعف مبناى تفصیلى [و تفاوت نهادن میان شهرهاى دور و نزدیک] مى دانست و نه متوجه بى پایگى اجتهاد و استنباط ظنّى فقیهان [با فرض صحت و راستى مبنى و اساس]، و از کمال بهره مندى است که مقدس اردبیلى، چنین سُستیها و کاستیهایى را دلیلى بر ناراستى مبنى قرار مى دهد، لیکن، نقطه ابهاى در کلام ایشان دیده مى شود که همچنان شگفت انگیز است و آن این که چگونه ایشان ناسازگارى فروع یاد شده را با ارتکاز اهل شرع گواه سُستى مبناى تساوى [میان شهرهاى دور و نزدیک در حکم] دانسته اند؛ چه این که در صورت قرار دادن دیدن هلال ماه در منطقه اى از زمین، در حکم دیدن آن در همه مناطق، چگونه ممکن است که ماه رمضان بنا بر برخى از احتماله، بیست و هشت روز شود. اگر چنین گفته شود که در صورت ادّعاى دیدن هلال ماه در جایى در شب جمعه و سپس پى بردن به این که هلال در شب پنج شنبه دیده شده بود، ماه رمضان در این فرض بیست و هشت روز مى شود، در پاسخ مى گوییم به واقع در چنین فرضى خطاى ادّعاى نخست روشن مى شود و پى مى بریم که آغاز ماه، تنها از شب نج شنبه بوده است و با این توجیه، هرگز ماهى از ماههاى سال کمتر از بیست و نُه روز نخواهد شد و بلکه تنه، بنا بر مبناى تفصیل بین شهرهاى دور و نزدیک است که صاحب آن نظر، خود بر این واقعیت اعتراف دارند که در برخى شرایط ماه بیست و هشت و در برخى دیگر سى و یک روز مى شود و این خود بهترین گواه بر سُستى مبناى یاد شده است و از این روى، این فروع شاذّ و نامانوس، باید به خوبى مورد توجه و تامل قرار بگیرند، تا شاید در اتّخاذ دیدگاه نهایى در تحقیق این مساله ما را یارى دهند.
و جاى تعجب است که ایشان [=مقدس اردبیلى] در توضیح عبارت علاّمه:
«چنانچه شخص پیش از (بعد از، خ ل) دیدن هلال ماه مسافرت کرده و در شب سى و یکم هم آن را نبیند، باید که همراه با ساکنان شهر مقصد روزه بدارد و در فرض عکس، در روز بیست و نهم باید همراه با آنها افطار کند.»
نوشته است:
«امّا مساله متفرع بر این قول، بسیار روشن است.»
باید گفت گرچه ترتّب پیامدهاى قول یاد شده بر آن روشن است، لیکن این پیامدها مستلزم سنگینى بر ذهنها و دورى از آنهاست، که ایشان [=مقدس اردبیلى] خود از آن مى گریختند.
از دیگر فقیهان، صاحب مدارک (م:1009ه.ق) است که در کتاب مدارک (که همچون مسالک شرحى است بر شرایع) نگاشته است: «چنانچه هلال ماه در یکى از شهرهاى نزدیک به هم، که با یکدیگر اختلاف افق ندارند، دیده شود و در سایر شهرها دیده نشود، روزه گرفتن بر ساکنان همه آن شهرها واجب مى شود، بر خلاف شهرهاى دور از شهر یاد شده که عبارتند از شهرهایى که با یکدیگر اختلاف افق دارند، زیرا روزه تنها بر کسانى واجب است که هلال را دیده اند، نه آنان که آن را ندیده اند. و علاّمه (ره) در کتاب تذکره نظرى را از برخى علماى مانقل کرده مبنى بر این که همه شهرها حکمى یکسان دارند، پس چنانچه هلال ماه در شهرى دیده شده و حکم به شروع ماه شود، این حکم در حق تمامى ساکنان زمین، چه شهرها دور باشند و چه نزدیک و چه در افق با هم اختلاف داشته باشند یا خیر نافذ است و همین دیدگاه را علاّمه، در کتاب منتهى در ابتداى سخن خویش برگزیده است [که پیش از این عبارت ایشان را نقل کردیم] گرچه در آخر سخن، چنین نوشته:«... و بالجلمة ان علم طلوعه فى بعض الاصقاع...[که ناظر به تفصیل خاصى میان شهرهاست و ما پیش از این به آن اشاره کردیم] ... و این کلامى پسندیده و پذیرفتنى است.»
سپس صاحب مدارک، به فروع مبتنى بر تفصیل میان شهرها که منجّر به سى و یک یا بیست و هشت روز روزه گرفتن و یا روزه گرفتن پس از عید گرفتن مى شود، پرداخته و مى نویسد:
«شهید در کتاب دروس چنین دارد: «شایسته تر و پسندیده تر این است که در تمامى این فرضها جانب احتیاط رعایت گردد» و شکّى در صحّت این سخن نیست، چه این که مساله یاد شده بسیار جاى اشکال و تامّل دارد.»
و محقق بزرگوار فیض کاشانى (م:1091ه.ق) در کتاب وافى در پى سخن امام(ع) که فرمودند:«چنانچه اهالى شهر دیگرى ماه را یافتند تو نیز، برابر آن عمل کن» و نقل روایتى دیگر مثل آن چنین نوشته است:
«توضیح این که: امام(ع) از آن روى کلام یاد شده را بیان داشتند که با فرض دیدن یک تن هزار تن دیده اند، آنچنان که گذشت. ظاهر حدیث این است که هیچ تفاوتى میان این که شهر مورد نظر، از شهرهاى نزدیک بوده باشد، یااز شهرهاى دور نخواهد بود؛ زیرا ملاک تکلیف دیدن هلال است، نه امکان دیدن آن. افزون بر این که ضابطه اى عُرفى براى تشخیص دورى و نزدیکى وجود ندارد، و لفظ موجود در حدیث نیز اطلاق و شمول دارد، از این روى، آنچه در بیان متاخران از اصحاب ما مبنى بر تفاوت شهرهاى دور و نزدیک دیده مى شود و هم آنچه در باب تفسیر دورى و نزدیکى از روى اجتهاد اظهار داشته اند، همه و همه بى وجه است.» شیخ جلیل القدر یوسف بحرانى (م:1186ه. ق.) در کتاب حدائق نوشته است:
«چهارم، هر آینه گروهى از اصحاب، بلکه به نظر مى رسد مشهور آنان تصریح کرده اند که حکم شهرهاى نزدیک به هم، همچون بغداد و کوفه یکسان است، در نتیجه چنانچه هلال ماه در یکى از این شهرها دیده شود روزه گرفتن بر ساکنان همه آنها واجب مى شود، ولى چنانچه از هم دور باشند... پس هر یک حکم خاص خود را داراست... و علاّمه در کتاب تذکره، از برخى از علماى م، قولى را مبنى بر وحدت و یکسانى حکم همه شهرها نقل کرده است... و نیز از علاّمه در کتاب منتهى گزارش به همین قول، به چشم مى خورد آن جا که فرموده: چنانچه هلال ماه در شهرى دیده شود، روزه گرفتن بر همه مردم واجب مى شود...»
وى در ادامه سخن خویش چنین مى آورد
«آنچه علاّمه بیان داشته، کلام حقّى است که روایات صریح و صحیح هم آن را تایید مى کنند... و امّا آنچه گاهى ادعّا مى شود، مبنى بر این که در بعض مناطق هلال طلوع مى کند و در بعض دیگر طلوع نمى کند به استناد کروى بودن زمین، باید گفت دیدگاهى است مردود... از این روى، فروعى که متّرتب بر مساله یاد شده، در صورت ناهمسانى حکم در همه ج، یاد کرده اند، بدون دلیل و بى وجه است.»
وى سپس شروع به یاد کرد فروع یاد شده مى کند که عبارتند از: سى و یک روز یا بیست و هشت روز روزه داشتن و هم در روز عید روزه گرفتن و آن گاه مى نویسد:
«نمى توان با این فرضها موافقت کرد.»
و پس از آن، کلام محقق فیض کاشانى را در کتاب وافى، براى تایید دیدگاه خود نقل مى کند.
به این ترتیب او [=شیخ یوسف بحرانى] همسان بودن همه مردم را در وجوب روزه اختیار کرده است، لیکن با کمال تاسّف آن را بر مبنایى سُست بنا نهاده، یعنى بر این باور که زمین شکلى مسطّح و نه کروى دارد، بلکه بر این باور پافشارى کرده و از خداوند توفیق نگارش کتابى در ردّ کروى بودن زمین را طلب مى کند و خداى را سپاس که چنین توفیقى نیافت؛ چه این که بسیار پیش مى آید که توفیق شخص در عدم توفیق در انجام کارى است.
امّا تایید این دیدگاه[=همسانى مردم در شروع انجام ماه] به آنچه که در وافى و کتابهاى مانند آن یاد شده در حدّى از توانایى است که هیچ جایى براى سُست انگاشتن آنها وجود ندارد.
و امّا محقق ارجمند نویسنده کتاب ریاض (م:1231ه.ق) در کتاب خویش ذکرى از مساله مورد بحث به میان نیاورده، همچنانکه فقیه بزرگوار سید احمد خوانسارى، در کتاب جامع المدارک.
[این دو فقیه] تنها به ذکر دیدن هلال ماه اکتفا کرده اند.
البته نباید از دو کتاب یاد شده انتظارى هم در بیان مساله مورد نظر داشت؛ زیرا این هر دو در شرح کتاب مختصر نافع نگاشته شده و کتاب یاد شده تنها دیدن هلال را بیان داشته بدون حتى اشاره اى به حکم شهرهاى دور از هم یا نزدیک به هم. از دیگر فقیهان مى توان به نراقى (م:1245ه.ق) اشاره کرد که در کتاب مستند پس از بیان توضیحى درباره طول و عرض شهرها و این که عرض آنها عبارت است از فاصله آنها از خط استوا و طول آنها عبارت است از فاصله آنها از جزایر خالدات چنین بیان داشته:
«چنانچه درجه طول [جغرافیایى] شهرى به مقدار زیادى دور از [طول] شهرى دیگر باشد و همچنین عرضهاى آن دو، بسیار از هم دور باشند. در این صورت این امکان وجود دارد که ماه نسبت به درجه خاصى از تحت الشعاع خورشید خارج شود، در حالى که هنوز نسبت به درجه اى دیگر در تحت الشعاع خورشید قرار دارد که در این حال، هلال در شهرى دیده مى شود و در شهرى دیگر دیده نمى شود و روشن است که این تفاوت، ناشى از اختلاف هوا یا زمین نیست، بلکه مربوط به خارج شدن ماه از حوزه تابش خورشید در درجه اى خاص است.»
و به هر روى، وى پس از این که با دقت سرشار خویش در مباحث علم هیئت، ما را بهره مند ساخته، چنین نگاشته است:
«حقى که چاره اى جز از پذیرفتن آن نیست این که دیدن هلال ماه، در یکى از دو شهر براى ساکنان شهر دیگر به طورمطلق کافى است، چه دو شهر یاد شده به هم نزدیک باشند یا تا حدّ زیادى از هم دور، زیرا اثبات تفاوت حکم دو شهر، بستگى بر علم به دو مطلب است که هرگز امید حصول آنها نمى رود:
1. بدانیم ملاک روزه گرفتن و گشودن، وجود هلال ماه در خود شهر است و بودنش در شهرى دیگر کافى نیست و این که حکم شارع به ثبوت قضاى روزه پس از دیده شدن هلال ماه در شهرى دیگر، ناشى از این است که دیدن آن در شهر دیگر، دلیلى است بر این که هلال ماه در این شهر نیز وجود داشته است [هر چند که دیده نشده] و هیچ راهى براى اثبات این مطلب وجود ندارد؛ زیرا هنوز جاى این ادّعا هست که گفته شود وجود ماه در یک شهر به طور مطلق، براى شهرهاى دیگر هم کافى است.
2. بدانیم دو شهر یاد شده به لحاظ [امکان] دیدن هلال با یکدیگر تفاوت دارند به این صورت که هلال ماه در یکى باشد و در دیگرى نباشد و این را نیز نمى توان کشف کرد؛ زیرا به صرف داشتن اختلاف طولى یا عرضى، نمى توان چنین نتیجه اى را گرفت و تنها نتیجه ممکن این است که بگوییم هلال ماه را در یکى مى توان دید و در دیگرى خیر، امّا این که در یکى باشد و در دیگرى نباشد را هرگز، نمى توان نتیجه گیرى کرد، زیرا احتمال دارد که ماه پیش از حاصل شدن مغرب در دو شهر مذکور از تحت الشعاع خورشید خارج شده باشد، هر چند در یکى از دو شهر از شعاع خورشید دورتر قرار گرفته باشد... و هیچ راهى براى دانستن این مطلب، جز مراجعه به نظر یک یا چند عالم هیئت که بازگشت به گفته یک یا دو رَصَد کننده مى کند، وجود ندارد و این مقدار هم، به جهت احتمال خطاى همه ایشان، بیشتر موجب علم نمى شود، و بدون حاصل شدن علم به دو مطلب، یاد شده، هیچ دلیلى براى دست کشیدن از اطلاق یا عموم روایات وجود ندارد.
از فقیهان دیگر در این باب، کاشف الغطاء (م:1263ه.ق) است که در کتاب کشف الغطاء چنین نوشته است:
«... هنگامى که حکم به ثبوت هلال ماه در منطقه اى ابت شود، این حکم در مورد مناطق نزدیک به آن جا هم نافذ خواهد بود... بر خلاف مناطق دور از منطقه یاد شده... و چنین شخص هلال ماه را در جایى ببیند و سپس به جایى دیگر نقل مکان کند، به مقتضاى حکم منطقه مقصد به روزه هایش مى افزاید و یا از آنها کم مى کند.
محقق دانشور، شیخ محمد حسن نجفى، صاحب جواهر (م: 1266ه.ق) در کتاب خویش نوشته است:
«و به هر روى، چنانچه هلال ماه در یکى از شهرهاى نزدیک به هم، مانند کوفه و بغداد و مانند اینها که اختلاف افقِ [چندانى] ندارند، دیده شود، روزه گرفتن بر ساکنان همه این شهرها واجب مى شود... بر خلاف شهرهاى دور از هم، همچون: عراق، خراسان و مانند اینها که اختلاف افق آنه، یا معلوم و یا محتمل است... لکن گاهى چنین اشکال مى شود که اختلاف افقى در منطقه مسکونى زمین، که تنها یک چهارم تمام مساحت زمین را در بر مى گیرد، به چشم نمى خورد یا به این خاطر که زمین هموار است و نه کروى و یا به این دلیل که مساحت یاد شده[=یک چهارم کل مساحت زمین] با توجه به بلنداى آسمان [=فاصله زمین از ماه] قابل چشم پوشى است و چه بسا بر همین مطلب گواهى مى دهد (علاوه بر اطلاق روایات، بویژه در روایت صحیح هشام که در بردارنده لفظ نکره است که به گونه على البدل همه حالتها را در بر مى گیرد.) سخن معصوم(ع) در دُعا که چنین آمده: «و قراردادى دیدن هلال ماه را دیدنى یکسان براى همگان»، و نیز این که هرگز اتفاق نیفتاده که اختلاف مشاهده اى میان شهرهاى شرقى و غربى رخ داده باشد... بلکه ظاهر عبارت نقل شده از مُنتهى این است که علاّمه در ابتداى سخن خویش همین دیدگاه را برگزیده، گرچه در آخر سخن، چنین گفته: و به هر روى، چنانچه طلوع ماه در بعضى مناطق و طلوع نکردن آن در برخى دیگر به خاطر دورى از هم و نیز کروى بودن زمین معلوم گردد، در این صورت حکم این دو منطقه یکسان نخواهد بود...»
وى سپس چنین ادامه مى دهد:
«و احتمال مى رود که حکم مساله به این شکل نباشد[یعنى اختلافى میان مناطق نباشد] زیرا که به طور عادّى نمى توان علم به طلوع ماه در برخى مناطق و طلوع نکردن آن در بعضى دیگر به دست آورد، بنا بر این، واجب بودن روزه بر همگان [حتى با دیدن ماه در یک شهر] مطلقاً[ چه در شهرهاى دور ساکن باشند و چه در شهرهاى نزدیک] قولى قوى و متین خواهد بود و بر این اساس، فروعى که شهید، در کتاب دروس براى این مساله بیان داشته، به این ترتیب که اگر شخص هلال را در شهرى دیده و سپس به شهرى دیگر که حکمى دگر دارد مسافرت کند، تابع حکم شهر دوم خواهد بود، در نتیجه مى شود که سى و یک روز یا بیست و هشت روز، روزه بگیرد... از اساس و پایه ردّ مى شود.»
سید حکیم، در مستمسک العروة در ذیل این عبارت صاحب عُروه که نوشت: «اگر دیده شدن هلال در شهرى دیگر جز شهر مکلّف ثابت شود، در این صورت اگر دو شهر یاد شده نزدیک به هم باشند، همین مقدار [براى آغاز ماه رمضان] کافى است و در غیر این صورت، کافى نیست مگر این که با دور بودن از هم توافق آنها در افق حراز گردد.
در پس عبارت: «کافى است» چنین نوشته است:
«به دلیل اجماع و گفته شده که: مى توان براى این حکم هم به خبر صحیح هشام بن حکم از امام صادق(ع) استناد کرد؛ چه این که ایشان در مورد شخصى که بیست و نه روز روزه گرفته بود، چنین نوشته است: چنانچه براى او شهود عادلى باشند که به سى روز روزه با دیدن ماه در شهرى دیگر گواهى دهند، در این صورت باید یک روز روزه قضا انجام دهد. و هم مى توان به اطلاق دلیلهایى که بر کفایت دو شاهد عادل که به دیدن هلال گواهى دهند دلالت مى کنند تمسک جُست. البته بر این اساس که همه این دلیلها تنها ناظر و منصرف به صورت نزدیک بودن شهرها هستند.

تبلیغات