آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۱

چکیده

In 19th century Iran, through the publication of travelogues, the expansion of capitalism, and familiarity with the governance methods of Western countries, a system of knowledge or grand discourse emerged that represented Iran's backwardness and illness. Within this system of knowledge (episteme), various discourses aimed at remedying this illness were formed, one of the vital being the discourse of modernist nationalism which served as a counter-discourse to the "Anti-autocratic Constitutionalist" discourse and sought to justify its propositions in response to it, was extensively exploited by the Pahlavi court and managed to become the dominant discourse of the court for a long time. The present study employs the discourse theory of Laclau and Mouffe, focusing on the question of ‘What the semantic network of modernist nationalism discourse was and what function it aimed to achieve?’ The semantic coordinates of this discourse are examined. The results indicated that the most significant signifier of the modernist nationalism discourse was "Iranian nationalism," which, by outlining a semantic network composed of various elements such as superficial and top-down modernization, centralization (establishment of a dominant state), the necessity of reviving the monarchy and kingship, secularism and opposition to Islamism, and the strengthening of militarism, aimed to consolidate the power of the Pahlavi regime by providing a solution for Iran's backwardness.  

جایگاه ایران گرایی در شبکه ی معنایی گفتمان «ناسیونالیسم تجدّدخواه» پهلوی

در ایرانِ قرن نوزدهم به واسطه ی انتشار سفرنامه ها، گسترش سرمایه داری و آشنایی با شیوه های حکمرانی کشورهای غربی، نظام دانایی یا کلان گفتمانی شکل گرفت که عقب-ماندگی و بیماری ایران را بازنمایی می کرد. درون این نظام دانایی (اپیستمه)، گفتمان های مختلفی با هدف درمان این بیماری شکل گرفتند که یکی از مهم ترین آن ها گفتمان ناسیونالیسم تجدّدخواه بود. این گفتمان که پادگفتمانی برای گفتمان «ضد استبدادی مشروطه خواه» به شمار می رفت و در مواجهه ی با آن می کوشید تا گزاره های خود را توجیه کند، توسط دربار پهلوی به طور گسترده ای مورد بهره برداری قرار گرفت و توانست برای مدتی طولانی به گفتمان مسلط دربار تبدیل شود. در این مقاله کوشیده شده است با محوریت این پرسش که شبکه ی معنایی گفتمان ناسیونالیسم تجدّدخواه چه بود و آن در پی تحقق چه کارکردی شکل گرفت؟ مختصات معنایی گفتمان مذکور را مورد بررسی قرار دهیم. به طور کلی نتایج حاصله را می توان چنین خلاصه کرد که معنابخش ترین دال گفتمان ناسیونالیسم تجدّدخواه «ایران گرایی» بود که با ترسیم شبکه ای معنایی متشکل از وقته های گوناگونی نظیر مدرنیزاسیون ظاهری و از بالا، تمرکزگرایی (استقرار دولت فائقه)، ضرورت احیای نظام شاهنشاهی و سلطنت، سکولاریسم و مقابله با اسلام گرایی، و تقویت نظامی گری، در پی تثبیت قدرت رژیم پهلوی از رهگذر ارائه ی راهکاری برای درمان عقب ماندگی ایران بود.

تبلیغات