الگوهای تأثیرگذار بر مهاجرت از روستا به حاشیه شهر شیراز (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
هدف از انجام این پژوهش، تحلیل الگوهایی است که مهاجران روستایی طی نموده تا به حاشیه نشینی رسیده اند. برای یافتن این الگوها از تکنیک مصاحبه استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه، خانواده هایی هستند که از منطقه کامفیروز مهاجرت کرده اند و در شهرک های سعدی و جوادیه شیراز مستقر شده اند. شیوه اصلی تحلیل داده های حاصل از مصاحبه، تحلیل مضمون بوده است. پس از انجام ۲۲ مصاحبه عمیق با افراد مورد مطالعه، اشباع داده حاصل شد. طبق یافته های این مطالعه می توان چهار الگو برای حاشیه نشین شدن این خانواده ها را نتیجه گرفت: 1. الگوی مهاجرت خانواده های دارای فقر اقتصادی، 2. الگوی مهاجرت خانواده هایی که دچار دگرگونی ارزشی-هنجاری شده اند، 3. الگوی مهاجرت زمین داران بزرگ روستایی، 4. الگوی مهاجرت خانواده های دارای فرهنگ کار. به طورکلی، نتایج نشان داد که عوامل و زمینه های فرهنگی- اجتماعی که در الگوهای دوم، سوم و چهارم بیان شده است، بیشتر از عوامل اقتصادی در الگوی اول بر مهاجرت و حاشیه نشینی مهاجران تأثیرگذار بوده است.Patterns Affecting Migration from the Rural Areas to the outskirts of Shiraz City
The purpose of this research is to analyze the patterns that rural migrants went through until they reached marginalization. Interview technique has been used to find these patterns. The main method of analyzing the data obtained from the interview was thematic analysis. The community studied in this research are families who migrated from Kamfirouz region and settled in Saadi and Javadieh towns of Shiraz. After conducting 22 in-depth interviews with these people, data saturation was achieved. According to the findings of this study, four patterns can be concluded for the marginalization of these families: 1. The pattern of migration of families with economic poverty, 2. The pattern of migration of families that have undergone value-normative transformation, 3. The pattern of migration of large rural landowners, 4. The pattern of migration Families with work culture. In general, the results showed that the socio-cultural factors and contexts that were expressed in the second, third and fourth patterns were more influential on the migration and marginalization of immigrants than the economic factors in the first pattern.