نظریه روح معنا و ایده شباهت خانوادگی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
براساس نظریه روح معنا، با تقریر امام خمینی، الفاظ براى مفاهیم عامه وضع شده اند. یعنی براى مفهومِ مقید به مصداقِ معین وضع نشده اند؛ گرچه واضع گمان کند که مفهوم منحصر در یک مصداق است. بدین سان، مؤلفه یا روح مشترکی در میان همه الفاظ مشترکی وجود دارد که در یک ارتباط طولی در عوالم مختلف با هم قرار دارند؛ بنابراین، از منظر امام خمینی، در وضع الفاظ براى ارواح معانى، باید آنچه را که جامع بین افراد و محل تناسب و مابه الاشتراک میان آنهاست، مطمح نظر قرار داد؛ اما ویتگنشتاین زمانی ایده شباهت خانوادگی را بیان کرد که ذات گرایی متقدم خود را کنار گذاشت و از تعیّن معنا صرف نظر کرد. مفهوم شباهت خانوادگی در وهله اول با اشاره به مفهوم بازی ایضاح می شود. ویتگنشتاین متأخر معتقد است همان طور که هیچ چیز منحصربه فردی در بازی ها وجود ندارد که در همه آنها مشترک باشد، هیچ چیز منحصربه فردی در کاربردهای مختلف زبان نیز وجود ندارد که در همه آنها مشترک باشد؛ بلکه درست مانند بازی ها، نظامی از همپوشانی و تداخل شباهت ها وجود دارد؛ ولی نظریه روح معنا، برخلاف ایده شباهت خانوادگی، معتقد به ذات یا روح مشترکی است که در الفاظی وجود دارد که با معانی مختلف و در طول هم در عوالم متعدد قرار دارند؛ همان چیزی که ایده شباهت خانوادگی در پی الغای آن است. بدین سان، هدف این مقاله، نقد نظریه روح معنا براساس ایده شباهت خانوادگی است.The Spirit Theory of Meaning and The Idea of Family Resemblance
According to the theory of the spirit of meaning, with the interpretation of Imam Khomeini, words have been established for common concepts; That is, they are not established for the concept bound to a certain reference, even if the establisher thinks that the concept is unique to one reference. Thus, there is a common component or spirit among all common words that are in a longitudinal relationship in different worlds. Therefore, from Imam Khomeini's point of view, in establishing the words for the spirits of meanings, what is comprehensive between people and the place of compatibility and sharing between them should be presupposed. But Wittgenstein expressed the idea of family resemblance when he abandoned his earlier essentialism and abandoned the determination of meaning. The concept of family resemblance is explained in the first place by reference to the concept of game. The late Wittgenstein argues that just as there is nothing unique in games that is common to all of them, there is nothing unique in the various uses of language that is common to all, but, just like games, there is a system of overlap and overlap of similarities. But the theory of the spirit of meaning, contrary to the idea of family resemblance, believes in the common essence or spirit that exists in words that have different meanings and are located in multiple worlds at the same time; The very thing that the idea of family resemblance seeks to abolish. Thus, criticizing the theory of the spirit of meaning based on the idea of family resemblance is the aim of this article.