آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۳

چکیده

 یکی از چالش های اساسی شهرها به ویژه شهرهای بزرگ، وجود بافت های فرسوده و ناکارآمد و مشکلات کالبدی، اقتصادی و اجتماعی در این محدوده های شهری است. مواجهه با این فرایندها، مستلزم استفاده از رویکردهای مناسب و متناسب با این چالش ها است. این موضوع می تواند در قالب فرایندهای مدیریتی و حکمروایی شهری که به اتخاذ این رویکردها منجر می شود، بررسی شود. تبیین نقش و جایگاه حکمروایی شهری در فرایند مداخله در محدوده بافت های فرسوده و ناکارآمد شهر مشهد هدف اصلی این پژوهش است. در این مقاله تلاش شده است تا به این سؤالات پاسخ داده شود که ویژگی و رویکردهای غالب در هر دوره چیست؟ کنشگران اصلی هر دوره کدم اند و چگونه در این فرایند نقش آفرینی می کنند؟ این پژوهش با رویکردی کیفی و در راستای تعیین نقش و جایگاه حکمروایی شهری در این فرایند انجام شده است. برای گردآوری اطلاعات موردنیاز از تکنیک های مشاهده، مصاحبه و پرسش نامه (نمونه گیری هدفمند) استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان می دهد، در بررسی دوره سی ساله (1400-1370) دو رویکرد متفاوت و متمایز تشخیص دادنی است: در دوره اول، رویکرد غالب مداخله در این بافت ها، نوسازی توأم با نگاه اقتصادی و پروژه محور، بدون در نظر گرفتن مشارکت ساکنان و اجتماع محلی در این فرایند است؛ در دوره دوم، رویکرد بازآفرینی شهری با نگاه جلب مشارکت ساکنان و اجتماع محلی از طریق تسهیلگری و ایجاد دفاتر توسعه محله و تغییر نگرش در دولت و بخش عمومی از نوسازی و پروژه محوری به بازآفرینی پایدار شهری صورت گرفته است. با توجه به ویژگی های کنشگران هر دوره، منافع و علایق متفاوت و همچنین قدرت اثرگذاری بر سایر کنشگران بررسی و تحلیل شده است. 

Explaining the Role and Position of Urban Governance in Intervention Process in Worn-Out and Inefficient Urban Structures (Case Study: Mashhad)

One of the central challenges of cities, especially that of big cities, is worn-out and inefficient structures and consequent spatial, economic, and social problems in urban areas. Facing these challenges requires appropriate approaches. The main goal of this research was to explain the role and place of urban governance in the process of intervention within the limits of worn-out and inefficient tissues of Mashhad city. The study tried to answer the questions: what are the features and dominant approaches in each period? Who are the main actors of each period and how do they play a role in this process? Taking qualitative approach, this research determine the role and position of urban governance in this process. Observation, interview and questionnaire techniques were used to collect the required data. The results showed that two distinct approaches can be distinguished in the examination of a 30-year period (1991-2021). In the first period, the dominant approach is renovation with an economic and project-oriented perspective without taking into account the participation of residents and the local community in this process. In the second period, urban regeneration had been carried out to attract the participation of residents and the local community through facilitation and the creation of neighborhood development offices and altering the attitude of the government and the public sector from renovation and project-oriented to sustainable urban regeneration. Considering the characteristics of the activists in each period, different interests and power influence of other activists were analyzed.  

تبلیغات