نقض قراردادهای منحصربه فرد و هویت زدایی شغلی و سازمانی: نقش تعدیلگر شهرت ادراک شده از حرفه و مرحله کارراهه شغلی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
سویه مثبت مفهوم هویت در کار و سازمان، تحت عنوان «هویت یابی شغلی/ سازمانی» مورد مطالعه پژوهشگران داخلی و خارجی قرار گرفته است. آنچه در این رابطه کمتر مورد پژوهش قرار گرفته، سویه منفی این مفهوم تحت عنوان «هویت زدایی شغلی/ سازمانی» است. هدف این مقاله بررسی تأثیرِ نقضِ قراردادهای منحصربه فرد بر هویت زدایی شغلی و هویت زدایی سازمانی است. در این رابطه، نقش میانجی حمایت سازمانی ادراک شده، و نقش تعدیلگرِ شهرت ادراک شده از حرفه و مرحله کارراهه شغلی سنجیده شد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری، کارکنان چهار شرکت فناوری مالی (فین تک) بودند و حداقل نمونه آماری به تعداد 293 نفر بر اساس آزمون های مورد استفاده و نرم افزار G-Power انتخاب شد. داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری و رویکرد حداقل مربعات جزئی با نرم افزار Smart-PLS3 تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد، نقضِ قراردادهای منحصربه فرد بر هویت گریزی سازمانی اثرگذار است، اما رابطه مستقیم آن با هویت گریزی شغلی تأیید نشد. در عین حال، نقضِ قراردادهای منحصربه فرد از طریق متغیر میانجی حمایت سازمانی ادراک شده بر هر دو متغیر هویت زدایی شغلی و سازمانی اثرگذار بود. شهرت ادراک شده از حرفه به عنوان متغیر تعدیلگر در رابطه میان نقضِ قراردادهای منحصربه فرد و هویت زدایی شغلی اثرگذار نبود، اما مرحله کارراهه شغلی تأثیر تعدیلگری معناداری در رابطه میان نقضِ قراردادهای منحصربه فرد و هویت زدایی سازمانی داشت. مطالعه حاضر کمک می کند مدیران سازمان در سیاستگذاری های خود با درک کاملتری از مفهوم هویت و پیوستارِ «هویت یابی- هویت گریزی»، به امکان های ایجاد کننده یا تعدیل کننده هویت زدایی، هم در زمینه شغل و هم در ساحت سازمان توجه بیشتری معطوف دارند.Idiosyncratic deals breach and occupational and organizational disidentification: The moderating role of perceived occupational prestige and career stage
Researchers, both domestic and foreign, have extensively studied the positive aspect of identity in the realms of work and organization, known as "occupational/organizational identification". However, comparatively less attention has been given to its negative counterpart, termed "occupational/organizational disidentification". The primary objective of this paper is to explore the impact of idiosyncratic deals breach on occupational and organizational disidentification. The study further investigates the mediating role of perceived organizational support, along with the moderating influence of perceived organizational prestige and career stage. This research is an applied one in terms of purpose, and employs descriptive-survey methodology to collect relevant data. The study employed a statistical population comprising employees of four financial technology (fintech) companies from which a minimum sample of 293 individuals was selected using G-Power software and relevant tests. The collected data were subjected to analysis via structural equation modeling and partial least squares approach utilizing Smart-PLS3 software. Results indicated that while idiosyncratic deals breach had a significant effect on organizational disidentification, no direct relationship with occupational disidentification was established. However, idiosyncratic deals breach had a significant influence on both occupational and organizational disidentification through perceived organizational support as the mediating variable. Although perceived occupational prestige, as a moderating variable, did not affect the relationship between idiosyncratic deals breach and occupational disidentification, career stage exerted a significant moderating effect on the relationship between idiosyncratic deals breach and organizational disidentification. This research contributes to a comprehensive understanding of identity and the spectrum of "identification-disidentification," which can aid managers in shaping their policies by paying greater attention to the factors that create or moderate disidentification in both work and organizational settings.