آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۰

چکیده

قاعده لطف در علم کلام برای اثبات ضرورت امامت مورد استفاده قرار می گیرد که بر اساس آن، نصب امام از سوی خداوند برای هدایت بشریّت مصداق لطف خواهد بود و از آنجا که لطف بر خداوند ضروری و واجب است، نصب و تعیین امام بر خداوند واجب خواهد بود. صحت استدلال به این قاعده مشروط به آن است که نصب و تعیین امام از سوی خداوند، لطفی جایگزین ناپذیر و انحصاری باشد تا ضرورت آن بر خداوند متعال اثبات شود؛ اما تقریرهای موجود در کتاب های رایج کلام، توان لازم را برای اثبات این مطلب به عنوان صغرای قاعده لطف ندارند. در این پژوهش، دو تقریر جدید از قاعده لطف ارائه می شود تا اشکال مطرح در صغرای این قاعده بر طرف شود. در تقریر اول روایات متواتر معصومین مبنی بر منحصربه فرد و جایگزین ناپذیر بودن مقام امام معصوم به این قاعده ضمیمه می شود که البته در این صورت، قاعده لطف اگرچه از اشکال دور مصون می ماند اما قاعده ای درون مذهبی به شمار خواهد آمد که در رتبه بعد از اثبات امامت معصومین قرار می گیرد، نه در عرض ادله اثبات امامت. تقریر دوم، علم حضوری انسان به استعدادهای عظیم خود و ضرورت وجود امامی الهی را برای تعلیم روش زیستن در زندگی نامتناهی، دلیلی بر جایگزین ناپذیر بودن مقام امامت و ضرورت این لطف مطرح می کند. تقریر دوم افزون بر این که در کنار ادله اثبات امامت قرار می گیرد، بُعد عقلی بودن این استدلال و عدم انضمام دلیل نقلی را حفظ می کند.

Recitation of the rule of grace in the necessity of appointing an imam by Almighty God

The rule of grace is used in the science of theology to prove the necessity of Imamate, based on which, the appointment of an imam by God to guide humanity will be an example of grace And since God's favor is necessary and obligatory, installing and appointing an imam will be obligatory on God. The correctness of the argument based on this rule is conditional on the fact that the installation and appointment of the Imam by God is an irreplaceable and exclusive favor, so that its necessity is proven to God Almighty. But the interpretations available in the popular books of Theology do not have the necessary power to prove this matter as the minimum of the rule of grace. In this article, two new interpretations of Lotf rule are presented in order to eliminate the problems raised in the minor aspects of this rule. In the first interpretation, the frequent traditions of the infallibles regarding the uniqueness and irreplaceability of the position of the infallible imam are added to this rule. which is placed after the proof of the Imamate of the innocents, not among the proofs of proving the Imamate The second interpretation presents the human knowledge of his great talents and the necessity of the existence of a divine imam to teach how to live in an infinite life, a proof of the irreplaceability of the position of imam and the necessity of this grace. The second interpretation, in addition to being placed next to the proofs of the Imamate, preserves the rationality of this argument and the non-integration of the narrative proof.

تبلیغات