طی چند دهه گذشته رشد فزاینده شهرها سبب تحولات گسترده ای در مناطق مختلف جهان شده است. به طوری که این روند در شهرهای صنعتی و کلان شهرها با فراهم شدن امکانات رفاهی موجب گسترش ابعاد فیزیکی آنها شده و تبعات مختلفی را به همراه داشته است. یکی از اثرات مهم رشد فیزیکی شهرها تحول در فرم اولیه آنهاست که تأثیر مستقیم بر محیط اطراف خود دارد. پژوهش حاضر با هدف تحلیل روند نظریه های متمرکز بر فرم شهرها و تغییرات اقلیمی، با روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از مرور نظام مند داده ها و خروجی ۳۹ منبع برگزیده از مجموع ۷۰۵ مقاله منتخب از پایگاه های داده Google Scholar ، Scopus، Web of Science و علم نت است که مشخص می کند کدام یک بر دیگری ارجحیت دارد. بررسی ها نشان می دهد که پژوهش های صورت گرفته در زمینه فرم شهرها سابقه طولانی تری نسبت به تغییرات اقلیمی داشته اما این مطالعات همسو با تقابل این دو متغیر نبوده و هیچ برنامه ریزی منسجمی در این خصوص صورت نگرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در نظریات مطرح شده، توسعه فیزیکی شهرها رابطه ای معکوس با اقلیم داشته، به مرور طی ۳۰ سال گذشته جدی تر شده، و نظریات فرم شهری از ابتدا عاملی بازدارنده در تغییر فرم فیزیکی شهرها برای بهبود شرایط اقلیمی نبوده است. همچنین مشخص گردید که مهم ترین عوامل در بررسی اثرات متقابل تغییر فرم شهرها و تغییرات اقلیمی شامل شناخت موقعیت جغرافیایی، شکل و اندازه فیزیکی شهرها، فاصله شهرها از یکدیگر، فرایندها و چالشهای توسعه می باشد.