تحلیل عوامل جامعه شناختی مؤثر بر تحولات توسعه ایران عصر پهلوی دوم با تأکید بر دیدگاه ابن خلدون (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
در این مقاله سعی شد، با رویکرد ابن خلدون، موانع توسعه در دوران پهلوی دوم مورد تبیین قرار گیرد. از نگاه ابن خلدون، عواملی ازجمله مردم، مقامات سیاسی، باورها، ثروت یا ذخیره منابع، توسعه و عدالت به گونه ای گردشی و مستقل به یکدیگر پیوند دارند، هریک دیگری را تحت تاثیر قرار می دهد و زمینه را برای تحول مثبت یا منفی فراهم می آورد. با توجه به این که در دوران پهلوی دوم برخی از مولفه ها مثل ثروت که عبارت بود از پول نفت و کمک های خارجی به عنوان عناصر سازنده، قابلیت تاثیرگذاری مثبتی بر توسعه را دارا بود، اما، این عوامل باعث وابستگی بیشتر عناصر رسمی به دولت شد و آنها به جای تاثیر گذار بودند، تابع نظام سیاسی شدند و گروه های غیر رسمی وظایف آنها را انجام می دادند و مهم ترین اثرات سلطه گروه های غیر رسمی، به وجود آمدن زمینه بی اعتنایی به نظم و قانون است. که زمینه برای دوری از تحول مثبت فراهم می شود. و از سوی دیگر بهبود وضعیت پولی، زمینه را برای مستبد شدن محمدرضاشاه در اواخر دوران حکومت او فراهم آورد . این در حالی است که، دولت خوب ازنظر ابن خلدون نه به صورت یک دولت مداخله گر و نه یک دولت دیکتاتوری تصور می شود. پس تاثیری که متغیرهای پیشتاز در توسعه در دیگر متغیرها داشته اند، تاثیر منفی بوده است، نه تأثیر گردشی در راستای توسعه.The analysis of the obstacles to Iran's socio-economic development during the second Pahlavi era( With emphasis on Ibn Khaldun's theory of development)
. In this paper try to explain, with an Ibn khaldon's aprroach that mentioned, the obstacles of development in the second Pahlavi era. From Ibn Khaldun's perspective, factors such as people, political officials, beliefs, wealth, or resources, development, and justice are linked in a circular and independent. They affect each other and provides grounds for positive or negative transformation. Considering that during the second Pahlavi, some components such as wealth, namely, oil money and foreign aid as constructive elements, had the potential for a positive development impact. However, these factors have made official elements dependent on the government more, and they were subordinated to the political system instead of being effective. Moreover, unofficial groups performed their duties, and the most important effects of the domination of informal groups is disregard for order and law, which provides context for avoiding positive developments. On the other hand, the improvement of the monetary situation provided context for the despotism of Mohammad Reza Shah in the late period of his rule. Meanwhile, good government in Ibn Khaldun's view is neither an interventionist government nor a dictatorial government. Therefore, the effect that the pivotal variables have on development in other variables has had a negative impact, not a turning point for development.