به سوی تدوین یک چارچوب فرانظری برای اسلامی سازی علوم انسانی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
موضوع اسلامی سازی دانش، یکی از دغدغه های مهم عمده جوامع اسلامی است که البته مسبوق به سابقه نیز است. اگرچه تاکنون روش ها و الگو های فراوانی درباره چگونگی اسلامی سازی دانش و ضرورت آن توسط اندیشمندانی همچون سید حسین نصر، الفاروقی، العطاس، ضیاءالدین سردار و غیره بیان شده است، اما تدوین آن در چارچوبی فرانظری (متاتئوریک) که از یکسو بتواند به طور منسجم به مبانی فلسفی هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی شناخت پاسخ دهد و از سوی دیگر، دلایل تعدد الگوهای اسلامی سازی را تبیین کند، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این مسئله ازآنجا اهمیت می یابد که هرگونه تدوین و توسعه الگوی اسلامی سازی دانش، ابتدا باید در چارچوب نظری محض، یا آنچه که فرانظریه نامیده شده است، قرار بگیرد و به مسائل و الزام های فلسفی آن پاسخ گوید. در واقع پرسش اصلی این است که فرایند اسلامی سازی دانش قرار است درون چه چارچوب فلسفی و فرانظری انجام شود و پاسخ دینی به الزامات فلسفی آن چیست؟ در پژوهش حاضر، ابتدا واکاوی مفهوم فرانظریه در بافت دانش و تمدن غربی و نیز الزامات هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی آن و سپس بیان پاسخی به الزامات فلسفی براساس دین و رویکرد اسلامی مورد توجه است.Toward a Meta-Theoretical Framework for Islamization of Knowledge
"Islamization of Knowledge" is a term most often used to describe Muslim scholars' effort in De-westernization of knowledge in order to develop new paradigms of thought and knowledge according to the Islamic doctrine in different disciplines. In the last five decades, Islamization of knowledge can be traced back to the works of Seyyed Hossein Nasr (1968), Al-Attas (1982), Al-Faruqi (1982), and Allame Sardar (1985). However, even though there are such great efforts in the pathway of Islamization of knowledge, little attention has been paid to developing a comprehensive meta-theoretical framework that can be considered as an alternative to its Western counterpart. New paradigms of knowledge should be conceptualized in the framework of Meta-theory. Accordingly, to advance Islamization, Muslims scholars need a meta-theoretical framework to address the ontological, epistemological and methodological questions related to their supported Islamic Paradigm. Having a review of the Western framework of meta-theory and its ontological, epistemological and methodical aspects, the purpose of this article is to propose a tentative meta-theoretical framework, hopping to be less speculative and more analytically useful than what we have had so far.