آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۳

چکیده

کتاب «مقدمه» ابن خلدون بیش از دویست سال است که به طور جدی مورد توجه جامعه شناسان، شرق شناسان، تاریخ نگاران و متفکران مسلمان قرار گرفته است. مفسران ابن خلدون کوشیده اند تا اندیشه ی او را در برخی قالب های از پیش موجودی نظیر سنت فلسفی و سیاسیِ افلاطونی-ارسطویی، قوم گرایی و یا جامعه شناسی متجدد کُنتی طبقه بندی کنند. چنین طبقه بندی هایی، بیش از آن که فروکاستن محتوای «مقدمه» به جامعه شناسی پوزیتیوِ کنتی یا مشارکت هایی در علوم دوره ی میانه باشد، ساختار محتوای درونیِ «مقدمه» را که بعضاً در تعارض با چنین دیدگاه هایی است، نادیده می گیرد. در این مقاله سه نمونه از دیدگاه های مفسران مشهور ابن خلدون را که وجوه معرفتی، جامعه شناختی و تاریخی «مقدمه» را موردتوجه قرار داده اند، نقادانه مورد توجه قرار داده ایم. مقاله نشان می دهد که هر یک از این تفاسیر مبتنی بر چه پیش فرض هایی، اجتهاد را بر نصّ مقدم می دارند. سید جواد طباطبایی در راستای پروژه ی زوال اندیشه ی سیاسی در جهان اسلام، تلاش فکری ابن خلدون را ناکافی دانسته و به زعم ما با مهندسیِ معکوس تاریخ، به داوری مبانی معرفت شناختی «مقدمه» نشسته است. محسن مهدی و طه حسین نیز که هر یک شهرت جهانی دارند، از جانب فلسفه ی کلاسیک اسلامی و ناسیونالیسمِ عربی به سراغ «مقدمه» رفته اند و وجوهی از حقیقت آن را، به بهای نادیده گرفتن وجوه دیگر، روشن کرده اند.

Ibn Khaldun and Intepreters: Taha Hussein, Muhsin Mahdi and Sayed Javad Tabatatbaei

It is now more than two centuries that social scientist, Orientalists, historians and Muslim thinkers had been paying special attention to Muqaddimah of Ibn Khaldun. Interpreters of Ibn Khaldun tried to classify his thoughts in some pre-existing categories, such as Platonic-Aristotelian philosophical and political traditions, Nationalism, or Comtian modern sociology. These classifications, not only dismiss the whole content of Muqaddimah, reducing it to positive Comtian sociology or a contribution to sciences of the medieval ages, but also disregard the structure of internal content of Muqaddimah, which itself objects to these readings to a great extent. In this paper we critically examined three well-known interpretations which overall considered epistemological, sociological and historical aspects of Muqaddimah. We then argued how one can interpret Muqaddimah in direct opposition with the original text. Seyed Javad Tabatabaei, in respect to his 'decline theory' of Muslims thought demonstrates the work of Ibn Khaldun as insufficient and incapable of forming major epistemological shift in Muslims though. In this regard, he names some historical points in the western thought and highlights lack of their counterparts in Muslims’ thoughts, a method we shall call 'reverse engineering of history'. Muhsin Mahdi and Taha Hussein, who are renowned world-wide, analyzed Muqaddimah from classical Islamic philosophy and Arabic nationalism points of view and shed light on some part of its truth in the cost of dismissing the rest.

تبلیغات