آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۰

چکیده

مغول شناسیِ ایرانی در کنار دوشاخه مغول پژوهی مارکسیستی و اروپایی، صورت بندی سه گانه مغول شناسیِ دوره پهلوی را تشکیل دادند. در این میان، مغول شناسیِ ایرانی به دلیل تمایز در مبانی روش شناختی و بینش تحلیلی متفاوت و نیز پیوندش با شاکله گفتمانی- ایدئولوژیکی دوره پهلوی، نوع خاصی از مغول پژوهی را عرضه کرد که واجد چند خصلت مهم بود: عدم اتکای آن به مبانی روش شناسیِ منسجم، پیوند آن با گفتمان ملی گرایانه ، غلبه گرایش های ایران گرایانه و گاه ایران ستایانه و سیطره رویکرد نخبه گرایانه در آن. مغول شناسیِ ایرانی تحت تأثیر این خصلت ها، به گفتمانِ ایدئولوژیکی کلان تری پیوند خورد و روایتِ خود از تاریخ عصر مغول را حول محور کلان روایتِ رستاخیزِ فرهنگیِ ایران صورت بندی کرد. بر مبنای چنین وضعیتی، فرضیه این پژوهش این است: مغول شناسیِ ایرانی، تاریخ ایران عصر مغول را به مثابه دوره ای طلایی روایت کرد و با مرکزیت بخشیدن به نظریه «رستاخیزِ فرهنگی و تداومِ هویت ایرانی»، به شکلی تفاخرآمیز، گفتمان ایدئولوژیکی دوره پهلوی را تقویت کرد. در این پژوهش تلاش می شود به روشی تحلیلی درجه اعتبار این فرضیه سنجیده شود.

Iranian Mongolology and its relation to the Marxist and Western Mongolologies in Pahlavi historiography

Iranian Mongolology together with Marxist and European; formed the trilateral formation of the Pahlavi era. Meanwhile, due to the distinction between different methodological and analytical findings, Iranian Mongolology represented a special type of Mongolian studies, as it was linked to the ideological discourse of the Pahlavi era and had several essential features: it did not rely on the foundations of a coherent methodology, was linked to the nationalist discourse, and overcame the Iranian tendencies and elitist approach in it. Iranian Mongolology, influenced by these features, is linked to a larger ideological discourse and has built its narrative about the history of the Mongol era around the macronarratives of Iranian cultural resurgence. Based on such a situation, the hypothesis of this study is: Iranian Mongolology narrated the history of Iran as a golden period by focusing on the theory of ”cultural resurgence and continuation of Iranian identity,” thus reinforcing the ideological discourse of the Pahlavi era. In this study, we attempt to use an analytical approach to measure the validity of this hypothesis.

تبلیغات