واکاوی پیدایش عالم از نگاه هاوکینگ بر اساس مبانی ملاصدرا (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
مسئله آفرینش و خلقت عالم هستی یکی از چالش های فلاسفه، متکلمان و دانشمندان فیزیک در همه اعصار بوده است. هدف این پژوهش که به شیوه توصیفی – تحلیلی تنظیم شده، بررسی دیدگاه هاوکینگ درباره پیدایش جهان هستی با دیدگاه ملاصدرا بر اساس آموزه های حکمت متعالیه است. در این مقاله ضمن بررسی این دو دیدگاه درباره خلقت عالم هستی، به مقایس مبانی معرفت شناختی و هستی شناختی ملاصدرا و نظریه هاوکینگ در چگونگی آفرینش نیز پرداخته شده است تا در سایه آن، وجوه اشتراک و اختلاف آراء و تفوق یکی بر دیگری معلوم شود. در این مقاله روشن می گردد که مفاهیم «هیچ» و «خلأ» در نظریه هاوکینگ درباره خلقت جهان، با مفهوم خلأ در حکمت متعالیه بسیار متفاوت است و به معنای نیستی محض نیست. همچنین، ملاصدرا با التفات به آموزه های دینی و براساس مبانی عقلی خویش، همچون اصالت وجود و حرکت جوهری، ضمن پذیرش خلق از عدم، به اثبات عقلانی حدوث زمانی عالم (به معنای خاص) می پردازد. به اعتقاد ایشان، فیض الهی چنان مستمر و غیرمنفک از خداوند است که تصور آغازی برای خلقت در زمان حقیقی یا زمان موهوم رفع می شود.Comparing the Perspectives of Mullā Ṣadrā and Hawking on the Creation of the World According to the Teachings of Transcendent Philosophy
The issue of the creation of the universe has been a challenge for philosophers, theologians and physicists of all ages. The purpose of this research is to study and compare Hawking’s view on the creation of the universe with that of Mullā Ṣadrā based on the teachings of transcendent philosophy in a descriptive-analytical manner. In this paper, the epistemological and ontological foundations of the two perspectives are compared to clarify the commonalities, disagreements and the advantages. It will be revealed that the concepts of “nothing” and “vacuum” in Hawking’s theory of the creation are different from the concept of vacuum in the transcendent philosophy and hence, do not mean pure non-existence. Referring to the religious teachings and based on his philosophical principles, such as the ontological primacy of existence and substantial motion, as well as the idea of creatio ex nihilo (creation out of non-existence), Mullā Ṣadrā proves the temporal origination of the universe (in a specific sense). According to him, Divine emanation is eternal, constant and inseparable from God and thus, the claim that the creation has begun in a real or imaginary time is rejected.