آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۱

چکیده

قصد این تحقیق و واکاوی، تبیین زمان بر مبنای دیدگاه برساخت گرایی حرکت جوهری است. این فعالیت با شیوه واسازی انجام شده است. واسازی، بازخوانی و تجزیه وتحلیل کردن هر موضوعی از طریق مرکززدایی از آن و دستیابی ابعادی از موضوع است، که به طور معمول نادیده گرفته می شود. در مجموع، نظریه های زمان به دو دسته تقسیم می شوند: نظریه های تغییر ماهوی، که تغییر را صرفاً مربوط به ظواهر، نام و لایه های رویین نظام هستی و تمامی پدیده های آن می دانند و نظریه هایی که زمان را برساخته حرکت جوهری و تغییر و تحول بنیادین پدیده ها در نظر می گیرند. با به چالش کشیدن مضامین مندرج در دیدگاه تغییر ماهیات، فضا برای به میدان آمدن دیدگاه بر ساخت گرایی حرکت جوهری هدف دار متعالی، هموار گردید. بر اساس رویکرد برساخت گرایی حرکت جوهری هدف دار، تمام پدیده های هستی و مخصوصاً انسان، با توجه به نیاز و فقر وجودی، سراپا در حال حرکت در مسیر خالق یگانه اند. مرکزیت یافتن رویکرد برساخت گرایی حرکت جوهری و بنیادین، دلالت هایی برای تعلیم وتربیت دارد؛ بدین ترتیب که تعلیم وتربیت بیش از پیش ماهیتی دینی و بر طبق حرکت جوهری، جهان هستی بر اساس فقر ذاتی خود نیازمند محرک قیومی است که هر لحظه در حال آفرینش و ابداع باشد تا بتواند هویت لحظه ای و سیلانی جهان و انسان را شکل دهد و جهان حادث به حدوث ذاتی(و نه حدوث یا قدیم زمانی) است.

Epistemological Explanation of Change (Deconstructive Analysis of Change and Motion)

The purpose of this research is to explain the time based on the structuralist view of substantial movement. This analysis has been done with the method of demolition. Deconstructing is rereading and analyzing any subject through decentralizing it and obtaining the dimensions which are usually ignored. In general, the theories of time are divided into two categories: theories of essential change, which attribute change only to the appearances, names, and superficial layers of the system of existence and all its phenomena, and theories that consider time as a result of substantial movement and the fundamental change and transformation of the phenomena. When the themes contained in the former view are challenged, the structuralist view of transcendent and purposeful substantial movement could find a way to emerge. According to this approach, all the phenomena of existence and especially human being, due to their existential need and poverty, are moving in the path of the One. The centrality of this view has implications for education and training: education will enjoy a more religious nature; the universe, based on its inherent poverty and substantial change, needs a guardian who constantly creates and innovates in order to shape the momentary identity of the world and man; and the last, universe will enjoy the essential origination (not temporal origination or eternal existence).

تبلیغات