«شوک درمانی» به رغم برخورداری از خاستگاه روان پزشکی، در سیاست های اقتصادی نیز ورود پیدا کرده است. برخی اقتصاددانان معتقدند معضلات مهم و مزمن در اقتصاد صرفاً از طریق شوک درمانی قابل درمان است و عده ای مخالف آن می باشند. این مقاله با استفاده از روش تحلیلی به دنبال ارزیابی این روش از منظر قرآن و سنت و ارائه ضابطه استفاده از آن برای حل مسائل و معضلات اجتماعی و اقتصادی می باشد. در این مقاله، شوک درمانی اقتصادی در مقایسه با درمان تدریجی و یا آنچه از آن به «شوق درمانی» یاد شده، بررسی شده است. براساس یافته های پژوهش، بررسی نوع تعامل شریعت اسلامی با برخی معضلات اجتماعی اقتصادی (شراب، ربا و برده داری)، زمینه مناسبی برای استخراج ضابطه از قرآن و سنت در تعامل با مسائل را فراهم می آورد. در این زمینه حکم به جواز مطلق، عدم جواز مطلق، جواز در اصول دین، جواز در اصول دین و امور مهم، جواز براساس ماهیت موضوع (جواز در همه و هیچ) و جواز در موارد دارای علت ایجادی ناگهانی مطرح است. یافته های پژوهش حاکی از اصل عدم جواز شوک درمانی در ساحت تشریع، تقنین، سیاست گذاری و اجراست.