آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۱

چکیده

دین بر آن است که نقش خود را به عنوان عامل وحدت بخش ایفا کند در حالی که باورهای دینی و مذهبی گاه منجر به رفتارهای ضد اجتماعی و تنش زا می شود. پژوهش حاضر به بررسی تضادهای اجتماعی مبتنی بر دین در نیم قرن اخیر در استان کردستان می پردازد و چگونگی نقش دین در تضعیف یا تشدید تضادهای اجتماعی را مورد مطالعه قرار می دهد. امیل دورکیم، مرتون و پاسونز  نقش انسجام بخشی به دین می دهند و کارکرد دین را محفاظت از جامعه می دانند. از سوی دیگر مارکسیست ها معتقدند که دین نه تنها تضادهای اجتماعی را از بین نمی برد، بلکه آن را تشدید می کند. پژوهش حاضر از رویکرد برساخت گرایانه و روش های تاریخی کتابخانه ای و تاریخ شفاهی و قوم نگاری استفاده کرده و با ابزار اسنادی مانند کتاب، روزنامه و مصاحبه با افراد آگاه، تجربیات زیسته جامعه را بر اساس نظریات موجود مورد مطالعه قرار داده است. بر اساس یافته ها تضادها در کردستان گاهی بین فردی گاه بین فرقه ای، گروه های مذهبی یا سکولار بوده است. گاهی این تضادها به صورت فکری و گاه به صورت فیزیکی و نیروهای قهری، در بلند مدت یا کوتاه مدت تقویت یا تضعیف شده است. نتایج حاکی از آن است که در جامعه مورد پژوهش دین به هفت شیوه بر تضادهای اجتماعی تأثیر می گذارد. از آن میان در یک مورد دین انعکاس دهنده ی تضاد، در سه مورد از بین برنده، پوشاننده و تضعیف کننده ی آن و در سه مورد دیگر منشأ، تقویت کننده و تداوم بخش تضادهاست.

Qualitative study of social conflicts related to religion (Kurdistan province)

Religion is supposed to play its role as a unifying factor, while religious beliefs sometimes lead to anti-social and destructive behaviors. The present study examines the social conflicts based on religion in the last half century in Kurdistan province and studies the role of religion in weakening or intensifying social conflicts. Emile Durkheim, Merton and Passons give religion a role of cohesion and consider the function of religion to protect society. On the other hand, Marxists believe that religion not only does not eliminate social contradictions, but also aggravates them. The current research has used the constructivism approach and library historical methods, oral history and ethnography and has studied the lived experiences of the society based on existing theories with documentary tools such as books, newspapers and interviews with knowledgeable people. According to the findings, conflicts in Kurdistan were sometimes between individuals, sometimes between sects, religious or secular groups. Sometimes these contradictions are intellectually and sometimes physically and coercive forces are strengthened or weakened in the long or short term. The results indicate that in the researched society, religion affects social conflicts in seven ways. Among them, in one case, religion reflects the conflict, in three cases, it destroys, covers and weakens it, and in the other three cases, it is the origin, strengthening and continuation of the conflicts.

تبلیغات