پژوهش حاضر با هدف بررسی مدلسازی ساختاری رابطه بین رویکردهای تدریس و اهداف پیشرفت تحصیلی با نقش میانجی خوش بینی تحصیلی دانش آموزان انجام گرفت. این پژوهش کاربردی و روش توصیفی همبستگی از نوع تحلیل مسیر می باشد. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهرستان نکا به تعداد 2000 نفر در سال تحصیلی 1400 - 1399 مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه برحسب جدول کرجسی و ومورگان 317 نفر از دانش آموزان با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای بر اساس پایه تحصیلی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های استاندارد رویکردهای تدریس معلمان کدیور، اهداف پیشرفت میگلی و خوش بینی تحصیلی توسط قاسمی بود. روایی صوری پرسشنامه ها با توجه به استاندارد بودن، توسط استاد راهنما و استاد مشاور مورد تأیید واقع شد. پایایی پرسشنامه ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ برای رویکردهای تدریس کدیور (1399) 89 %، اهداف پیشرفت میگلی(2000)81 % وخوش بینی تحصیلی قاسمی( 1397) 86 % به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها توسط روش آمار توصیفی(جداول فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد)و آماراستنباطی ( ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری SEMتوسط نرم افزار SPSS22) و Smart PLS ) استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد بین مؤلفه های رویکردهای تدریس با اهداف پیشرفت در دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین مؤلفه های رویکردهای تدریس با خوش بینی تحصیلی در دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین مؤلفه های خوش بینی تحصیلی با اهداف پیشرفت در دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و همچنین دیگر یافته های پژوهش نشان داد بین رویکردهای تدریس و اهداف پیشرفت با نقش میانجی خوش بینی تحصیلی در دانش آموزان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.