تحلیل انتقادی برداشت های گروه فرقان از نهج البلاغه (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
در دهه های قبل و پس از انقلاب اسلامی، احزاب و گروه های بسیاری پدید آمدند که برای عضوگیری از مردم ایران، لازم بود ایدئولوژی خاصی را تهیه و ارائه کنند. بخش معتنابهی از این گروه ها، یا مدعی بودند همه مبانی خود را از دین گرفته اند و یا آنکه در کنار دیگر منابع، به آموزه های مذهبی نیز توجه داشته اند. یکی از این احزاب، گروه فرقان بود که بیش از همه، چهره خشونت بارش در ترور ها در ذهن متبادر می شود و کمتر به مبانی فکری آنها پرداخته شده است. در اعتقادنامه این گروه با نام خودخوانده «ایدئولوژی توحیدی»، بیش از همه از آیات قرآن استفاده شده است. در رتبه بعد، این سخنان حضرت علی(ع) بود که بسیار بدان استناد می شد تا جایی که این ضرورت به نگارش شرحی به نام «فروغ نهج البلاغه» انجامید. حال این نوشتار که به روش توصیفی تحلیلی سامان یافته، تلاش می کند نگرش فرقانیسم به نهج البلاغه را مورد مداقه قرار داده، مهم ترین نقدهای وارد بر آن را نشان دهد. مروری بر آثار رهبران این گروه نشان می دهد نه تنها تأویل گزاره های سیاسی اجتماعی، بلکه مفاهیم اعتقادی و اخلاقی نیز سرلوحه فعالیت آنها بوده است. نتایج نشان می دهد مهم ترین نقدها به استنباط های این گروه، تسلط رویکرد کارکردگرایی و بی توجهی به اصول و قواعد فقه الحدیث است.Critical Analysis of the Furqan Group’s Perceptions of Nahj al-Balaghah
In the decades before and after the Islamic Revolution, many groups and parties emerged in Iran. In order to recruit members from the Iranian people, they had to develop and present a specific ideology. Most of them claimed that all of their foundations had originated from Islam or they had considered the religious teachings in addition to other sources. One of these parties was called " Furq ā n ". These group members are more famous for their violence in assassinations than their ideological foundations. In their creed, which they called monotheistic ideology, they primarily used the Quranic verses. Secondarily, the words of Imam Ali (AS) were cited by them; in such a way that led to the writing of a commentary book entitled " Fur ū q Nahj al-Bal ā qih". So. By using a descriptive-analytical method, this paper tried to examine the Furqanism view of Nahj al-Bal ā qih and show the most important criticisms of it. Studying the works of this group's leaders indicated that their primary activities had included the interpretation of not only the political and social statements, but also doctrinal, devotional, and moral concepts. The findings suggest that the most important criticisms of this group's perceptions are "the dominance of functionalist approach," and "disregarding the principles and rules of Fiqh al-Hadith (the science of hadith comprehension)."