امروزه رسانه های دیجیتالی نظیر فیس بوک، نه تنها عرصه ای جهت نقد و بازسازی سیاسی بلکه تهدیدی علیه اعتماد سیاسی شهروندان نیز محسوب می شوند. بر این اساس مقاله حاضر قصد داردبه تبیین تأثیراستفاده از فیس بوک، میزان استفاده و نوع استفاده از آن در نقش متغیر بیرونی و سطح اعتماد سیاسی در نقش متغیر درونی بپردازد. تعریف هر یک از پارامترهای تدوین شده در مدل پژوهش دارای مبنایی نظری است چارچوب نظری پژوهش با استفاده از نظریات گیدنز وبندورا می باشد. روش تحقیق در این پژوهش اسنادی و پیمایشی وابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه دارای اعتبار و قابلیت اعتماد است. جامعه آماری این مطالعه کلیه دانشجویان دانشگاه های پیام نور استان اصفهان، تعداد نمونه 384 نفر و روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی بوده است.در این راستا نتایج آزمون فرضیه ها نتیجه نشان دادکه میانگین اعتماد به نهادهای سیاسی در بین افراد مورد مطالعه 35/2، میانگین اعتماد به کنشگران سیاسی 79/2 و میانگین اعتماد به نظام سیاسی 19/2 بوده است. همچنین نتایج دیگر نشان داد میانگین اعتماد سیاسی کاربران فیس بوک نسبت به غیر کاربران کم تر و این تفاوت معنادار بوده است. از دیگر نتایج تحقیق حاضراینست که مدت زمان استفاده از فیس بوک در طول شبانه روز بر اعتماد سیاسی تأثیر معنادار داشته است.همچنین مدت زمان عضویت افراد در فیس بوک بر اعتماد سیاسی تأثیر معنادار داشته است. میزان استفاده از اخبار و اطلاعات سیاسی بر اعتماد سیاسی افراد تأثیر معنادار داشته است. میزان استفاه تفریح و سرگرمی از فیس بوک بر میزان اعتماد سیاسی کاربران تأثیر معنادار داشته است.