آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۵

چکیده

مقاله پیش رو به بررسی موانع و چالش های توسعه فرهنگی ایران در دولت های مختلف جمهوری اسلامی می پردازد. موضوع توسعه نه تنها در ح وزه جامع ه شناس ی توس عه، که در بسیاری از حوزه های جامعه شناسی، به طور اخص، و علوم اجتماعی، به طور اعم، مورد بحث قرار گرفته است. مسئله توسعه یکی از مسائل مهم در حوزه های انسانی اجتماعی به شمار می رود. جامع ه ای ران نیز، همانند دیگر جوامع درحال توسعه، در دهه های اخیر به دنبال دستیابی به توسعه بوده است. به لحاظ تبارشناسی تاریخی می توان گفت که روند توسعه در ایران از دوران قاجار، به وی ژه از زمان جنبش مشروطیت، آغاز شده است. بحث اصلی این مقاله آن است که در پرتو استقرار نظم جدید سیاسی پس از انقلاب اسلامی سهم متغیر فرهنگ در شکل گیری انقلاب اسلامی بسیار برجسته بوده، تا حدی که بسیاری از صاحب نظران ریشه های بنیادین رخداد انقلاب را در شبکه ای از مؤلفه ها و متغیر های فرهنگی ممزوج با ارزش های دینی تفسیر کرده اند؛ انقلابی فرهنگی که در مسیر توسعه خود با چالش ها و موانع برجسته ای، به علت تسلط پارادایم های متعارض (ایرانی، اسلامی و غربی)، مواجه بوده است. پژوهش پیش رو در صدد واکاوی و پاسخ گویی به این سؤال اصلی برآمده است که موانع عمده فرهنگی در دولت های جمهوری اسلامی که سبب عدم دستیابی جامعه ایران به توسعه فرهنگی شد چه بوده است و مهم ترین آن ها کدام اند. در این پژوهش رابطه بین توسعه فرهنگی و توسعه اجتماعی در دوران جمهوری اسلامی، ب ا اس تفاده از روش تحلیل گفتمانی، بررسی شده است. روش پژوهش در این مقاله توصیفی، تحلیلی و گردآوری اطلاعات آن منابع کتابخانه ای و همچنین استناد به سیاست های اصولی جمهوری اسلامی ایران در موضوع فرهنگ است. هدف مقاله فهم، کشف، اثرگذاری و پی بردن به ریشه های بنیادین و پنهان عدم توسعه فرهنگی در جمهوری اسلامی ایران است. یافته های پژوهش نشان می دهد که، علی رغم ایستار ذهنی بنیان گذاران انقلاب برای اعمال سیاست ها و وضع قوانین مترقی در حوزه توسعه فرهنگی، مؤلفه هایی همچون ضعف جامعه مدنی، بنیادگرایی و محافظه کاری، اعمال سیاست های متناقض فرهنگی در دولت های مختلف، وضع قوانین کارشناسی نشده، سیاست زدگی در موضوع فرهنگ و موانع تاریخی از مهم ترین موانع و چالش های توسعه فرهنگی کشور به شمار می روند.

تبلیغات