تأثیر زبان و گفتمان در ایجاد نابرابری های جنسیتی موضوعی قابل توجه و کنکاش است که لازم است بیش از پیش بدان پرداخته شود. در این میان نقش اندیشمندان قطعاً تأثیرگذارتر و بسا حساس تر است؛ چرا که عملاً فرهنگ، آداب و رسوم و قوانین با الهام از همین اندیشه ها شکل می گیرد، گسترش می یابد و پایدار می شود. پس لازم است با بررسی مداوم اندیشه ها و قرار دادن آنها در بوته ی نقد به پالایش آنها همت گماشت. روش های تحلیل انتقادی گفتمان در این راستا ابزارهایی مؤثر و کارگشایند که در به دست آوردن تحلیلی علمی از این متون پژوهشگر را یاری می کنند. این مقاله در نظر دارد با نقد و تحلیل اندیشه های ارسطو، خواجه نصیرالدین طوسی و ملاصدرا در مورد زنان، به بیان این نکته بپردازد که زبان ما و نوع گفتمانی که به کار می بریم در ایجاد تغییرات در جهان و شکل یابی هویت افراد تأثیر گذار است؛ گفتمانی که در سخنان برخی از فیلسوفان ظهور یافته و پایه گذار بسیاری از نابرابری های جنسیتی موجود در جهان شده است.