مقاله حاضر به بررسی مفهوم تربیت شهروندی در کتب درسی مدارس بین سال های 1380 تا 1400 می پردازد. در این پژوهش محقق بر آن است تا با استفاده از روش تحلیل انتقادی گفتمان به شیوه فرکلاف در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین نشان دهد که کتب درسی مدارس چه برداشتی از مفهوم تربیت شهروندی دارند و از این طریق به بازنمایی مفهوم تربیت شهروندی بپردازد. جامعه آماری شامل 20 کتاب درسی مرتبط با تربیت شهروندی می باشد. که بصورت هدفمند انتخاب گردیده اند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که گفتمان مسلط تربیت شهروندی در نظام آموزش و پرورش کشور با توجه به کتب بررسی شده، گفتمان شهروند اخلاقی- قانون مدار می باشد. کتابهای درسی مورد بررسی از ارائه تصویری متوازن و همه جانبه از تربیت شهروندی ناتوان بوده اند و قادر نیستند رفتارهای شهروندی را به طور مطلوب در دانش آموزان شکل دهند. و این امر موجب عدم توسعه شهروندی گردیده است. بنابراین هرچه زودتر باید نسبت به فعال کردن «شهروند» در کتب درسی اقدام کرد.