این نوشتار با هدف تبیین جایگاه نظریه «سیستم ها» و کارکردهای آن در مطالعات قرآنی، کارکردهای قرآنی این نظریه را با روش «توصیفی تحلیلی» بررسی کرده است. بر اساس بررسی انجام شده، نظریه «سیستم ها»، دست کم در پنج حوزه از مطالعات قرآنی قابل طرح و بررسی است: 1. روش تفسیر قرآن به قرآن؛ 2. معناشناسی واژگان قرآن کریم؛ 3. تدبّر و فهم روشمند و هماهنگ ظاهر قرآن؛ 4. پاسخ به برخی شبهات و سؤالات عصری؛ 5. نظم قرآن. بر اساس بررسی انجام شده در این پنج حوزه، به نظر می رسد به کارگیری نظریه «سیستم ها» در تفسیر قرآن کریم، نتایج سودمندی دارد؛ از جمله: الف. دوری از تفسیر جزءنگرانه؛ ب. دست یابی به معانی دقیق واژگان قرآن کریم؛ ج. کشف روابط میان آیات و سوره ها؛ د. ارائه پاسخ های قانع کننده تر به سؤالات و شبهات عصری؛ ه . نشان دادن نظم شگفت انگیز قرآن کریم. این کارکردها و نتایج نشان می دهد که لازم است مفسّران در تعامل با سایر دانش ها، به توسعه، تقویت و تدقیق مبانی دانش تفسیر قرآن کریم همّت گمارند تا راه برای افق گشایی های جدید از آموزه های قرآن کریم هموار گردد.