معماری و رسانه، به عنوان ابزارهای اجتماعی در بستر فرهنگی و تاریخی، نقش مهمی را در زندگی روزمره ی انسان ها ایفا می کنند. با توجه به تعدد روزافزون رسانه ها و وجود ارتباط با مخاطبین در هر دوی این پدیده ها، هدف پژوهش حاضر آن است که دریابد آیا می توان معماری را نیز به مثابه یک رسانه دانست یا خیر. به همین منظور ابتدا تعاریف رسانه و معماری از دیدگاه واژه شناسی و ادبیات، و سپس نظریه پردازان و معماران بررسی شده است و با تطبیق نظریات آنها، اصول نشانه شناسی و عناصر تشکیل دهنده ی رسانه، مدلی مبنی بر فرایند ارتباطی در شناخت یک اثر معماری توسط مخاطب به دست آمده است. مدل حاصل، تعریف رسانه به عنوان وسیله ی ارتباط جمعی را در دل خود جای داده و نشان می دهد که هردوی آنها در طول تاریخ بر هویت، شناخت واقعیات، الگوی مصرف و درک انسان ها از حقایق و ارزش ها مؤثر بوده اند. این مقاله، پژوهشی کیفی است که با رویکرد سیستمی و کل نگر، به تحلیل، ترکیب و تطبیق دو سیستم معماری و رسانه می پردازد و از رویکرد نشانه شناسی نیز برای تحلیل رابطه ی میان کالبد، محتوا و معنای معماری با ادراک و شناخت انسان استفاده شده است. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از منابع اسنادی به دست آمده اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که می توان معماری را نیز به مثابه یک رسانه، شامل عناصر فرستنده ی پیام و مخاطب، پیام، رمز نگاری و رمزگشایی، کانال ارتباطی، عامل رسانه ای، زمینه و عوامل اختلالگر دانست که در رسیدن پیام معماری با استفاده از ویژگی های کالبدی، معنایی و محتوایی به وسیله ی حواس پنجگانه و قدرت ذهن و ادراک به انسان یاری می رسانند.