مقدمه: فقر اطلاعاتی نشان دهنده وضعیتی است که گروه ها و افراد دسترسی کافی و برابر به اطلاعات کمّی و کیفی یا توانایی استفاده از آن را ندارند. هدف پژوهش حاضر ساخت و اعتباریابی مقیاسی برای سنجش فقر اطلاعاتی است. روش شناسی: پژوهش حاضر کاربردی و به روش «آمیخته اکتشافی» انجام شده است. ابتدا در بخش کیفی، مؤلفه های فقر اطلاعاتی با استفاده از مرور متون و با استفاده از نظرها و دیدگاه خبرگان و صاحب نظران با روش دلفی گردآوری شده و به عنوان پایه و اساس بخش کمّی مورد استفاده قرار گرفته اند و سپس در بخش کمّی جهت اعتباریابی مقیاس از تحلیل عامل استفاده شد. جامعه پژوهش حاضر کلیه افراد 15 سال به بالای شهر اهواز بود. یافته ها: نتایج تحلیل عامل، 31 گویه را تأیید نمود که این گویه ها با استفاده از تحلیل عامل اکتشافی در 5 عامل سواد رسانه ای و اطلاعاتی، دسترسی به اینترنت، دسترسی به کتاب، عوامل رفتاری و مهارت های دیجیتالی دسته بندی شدند. نتیجه : بررسی تعاریف متعدد ابعاد مختلف فقر اطلاعاتی نشان داد این پدیده را می توان در چهار بعد اساسی دسته بندی کرد که هر کدام می توانند زیرمجموعه های خود را داشته باشند. بنابراین به نظر می رسد کمبود دسترسی به اطلاعات، ضعف در مهارت دستیابی و استفاده از اطلاعات و رفتارها و دیدگاه های فرهنگی و اجتماعی فرد می تواند وضعیتی را شکل دهد که منجر به فقر اطلاعاتی گردد. در پژوهش حاضر نیز وجود همین ابعاد در تبیین فقر اطلاعاتی تأیید شد و مؤلفه های دسترسی (کتاب و اینترنت)، مهارت دیجیتالی، استفاده (شامل سواد رسانه ای و اطلاعاتی) و رفتارهای فرهنگی تأیید گردید.