پژوهش حاضر به منظور بررسی و تحلیل رویکرد مفسران فریقین قرون چهارم و پنجم هجری قمری به موضوع مهدویت انجام گرفته است. در این پژوهش گستره موضوعات و روش مفسر در طرح موضوعات مهدوی در میان مفسران قرون چهارم و پنجم بررسی شده است. قرن چهارم به دلیل آزادی نسبی که برای دانشمندان و مخصوصاً شیعیان ایجاد شده بود و همچنین افزایش میل به کسب علم در میان امت اسلام، قرن شکوفایی علم و دانش در جهان اسلام بوده و کتب تفسیری افزایش چشمگیری یافتند. براساس یافته های پژوهش تفاسیر فریقین در این قرن به طور گسترده مباحث مهدوی مثل اشراط الساعه و نزول حضرت عیسی؟ع؟ شروع شده و در ادامه به اثبات وجود حضرت مهدی؟عج؟ و نشانه های ظهور، همچنین وقایع پس از ظهور و ویژگی های خاص حضرت مهدی؟عج؟ به علاوه موضوع رجعت از دیگر مباحثی هستند که در تفاسیر این دوره مورد توجه مفسران قرار گرفته است. اما قرن پنجم به خاطر جنگ های صلیبی و... تفاسیر شیعه افول شدید پیدا کرده و به تبع گستره موضوعات کمتری دیده می شود. مفسران در ابتدا تنها با روش روایی به تفسیر آیات می پرداختند اما رفته رفته روش های لغوی و ادبی، عقلی، عرفانی و اجتهادی نیز به روش های تفسیری اضافه شدند و برخی مفسران نیز سعی کردند تا تمام روش های تفسیری را به کار گیرند. مباحث مهدوی را غالباً تفاسیری بیان کرده اند که روش تفسیری روایی داشته اند و یا به روایت در تفسیر خود توجه ویژه داشته اند.