چکیده

اطلاق عناوین «جامعیت فکری» یا «انقلاب در تاریخ نگاری» به مورخین مکتب آنال نشانگر تحول اساسی در تاریخ نگاری و لزوم الگو قرار دادن آن در مطالعات تاریخی است. چرا که توجه مورخان مکتب آنال به ساختارهای محیطی و جغرافیایی و اجتماعی در آثار برجسته خویش از قبیل«مدیترانه و جهان مدیترانه ای در عصر فیلیپ دوم»، «خاطره و مدیترانه»، «زندگی روزمره» و «روستاییان روسیه از 1600 تا 1930» از فرناند برودل، «تاریخ روستایی  فرانسه» و «جامعه فئودالی» از مارک بلوخ، «دهقانان  لانگودوک»، «تاریخ روستاها در اوایل عصر جدید» و« تاریخ آب و هوا در هزار سال گذشته» از لوروئا لادوری، «جامعه فئودالی» از دولا بلاش و «پیدایش اروپا» از لوپز که عناوین آنها خود گویای استفاده از دانش های مختلف است، باعث پیوند تاریخ با  ساختارهای بلند مدت محیطی، جغرافیایی و اجتماعی شده است. در این رابطه سؤال اساسی این است که مؤلفه های پیوند تاریخ با جغرافیا  و علوم اجتماعی در مکتب آنال چه بوده است؟ یافته های تحقیق نشان می دهد تأثیر پذیری و اقتباس آنالی ها از مفاهیم و نظریه های دانشمندان رشته های مختلف، در جامعه شناسی از امیل دورکیم، در جغرافیا از میشله، دولابلاش، هانری بر و کارل لامپرشت، تبیین و تفسیر تاریخ بر اساس رویکردهای محیطی و جغرافیایی، تفسیر کردن تاریخ به عنوان دانشی اجتماعی و استفاده از نظریه پردازی در امر تحقیق و تفحص مهمترین مؤلفه هایی هستند که باعث پیوند تاریخ با مطالعات جغرافیایی و اجتماعی در تاریخ نگاری آنال شده است. الگوی آنال می تواند راهگشای مطالعات تاریخی در ایران باشد

تبلیغات