تفکر الهیاتی علامه طباطبائی منظومه ای منسجم است که توانسته میان اجزای به ظاهر پراکنده ارتباط معنادار برقرار کند. وی نقطه مرکزی این نظام را حقیقت توحید می داند؛ یعنی توحید در کنار دیگر حقایق الهیاتی نیست؛ بلکه نقطه کانونی فهم دین به شمار می رود. فهم این منظومه نیازمند آشنایی با قواعدی است که حقیقت خزائن (آیه 21 سوره حجر) یکی از مهم ترین آنهاست. علامه این مفهوم را با وجود جمعیِ حکمت متعالیه متناظر می داند و با استفاده از این مفهوم، نحوه پیدایش کثرات از وجود مطلق را توضیح می دهد. همچنین با مرتبط ساختن دیگر بخش های کلامی با خزائن، ارتباط نظام وار میان اجزای دین و خزائن و در نتیجه با حقیقت توحید را برقرار می کند. وی معنای خلقت، عالم طینت و میثاق، قضا و قدر، خلق و امر، علم فعلی و انفعالی، علیت و اعجاز، امر بین الامرین، تأویل قرآن و... را با محوریت مفهوم خزائن تحلیل کرده است. این مقاله درصدد معرفی نقش مفهوم خزائن در شبکه معنایی الهیات از منظر علامه است و با روش اسنادی تحلیلی سامان یافته است.